پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۰ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

سخنرانی فوکو "نظم گفتار"


سخنرانی فوکو تحت عنوان

 "نظم گفتار" 


نشانه ی شروع یک دوره تازه درتفکر وی است.

او در این سخنرانی به قواعدی اشاره دارد که بر تولید گفتار حاکمند و برخلاف رهیافت قبلی خودتاکید کرد ،

که این قواعدصرفا کدها و رمزهای زبانی که به ایجاد گزاره ها کمک می کنند ، نیستند.

بلکه قواعدی هستند که می باید سراغ آنها را هم در ظروف زبانی و درنحوه فعالیت نهادها و موسسات اجتماعی ، مانند بیمارستانها آسایشگاههای روانی و هم درعملکرد ها ، نظمهای اجتماعی مانند شیوه اعتراف به گناه یاتنبیه افراد ، جستجو کرد. 

فوکو در ابتدای کتاب

 "نظم گفتار" 

می گوید 

 دلم می خواست می توانستم کاری کنم که حضور من در گفتار امروز و گفتارهایی که شاید سالیان سال باید دراینجا ایرادکنم

 آن چنان ناپیدا بماند که به چشم نخورد و به جای آن که من رشته سخن را به دست گیرم

دلم می خواست سخن و  "نظم گفتار" حامل نظم اجتماعی من را در بر ی گرفت

 و به آن سوی هر گونه سرآغاز ممکن می برد.


وی معتقد است که گفتمان درهر دوره تاریخی از حیات خود می تواند به مفهوم و موضوع خود عینیت ببخشد

 چرا که این گفتمان است که

 می تواند به مولف خود رنگ وساختار یک مولف را بدهد.

ازاین روی می توان بااین گفته ، هم عقیده شد که گفتمان رانمی توان بیان تحقیق واندیشه های حاصل آگاهی

 سوژه دانست ، بلکه تمامیتی است که در آن پراکندگی و پاشیدگی سوژه آشکاراست.


فوکو

اصل کنارگذاری یا طرد که از آن به عنوان شیوه های نظارت برگفتمان یاد می کند .

شیوه های نظارت بر گفتمان

و

اصل کنار گذاری یا طرد :


فوکو از تمهیداتی بهره می گیرد تا گفتمان از ناهمگونی به دور باشد و آن را در

 سه دسته طبقه بندی می کند :

1- نظارت بیرونی برگفتمان

 2- نظارت درونی برگفتمان

 3- نظارت برعامل برگفتمان


مقوله اول :

نظارتهایی است که از بیرون بر گفتمان اعمال می شود

که بصورت دو دسته ممنوعیتها و تقسیم بندیها آشکار می شود. 

رویه مممنوعیت به سه دسته طبقه بندی می شوند :

1-ممنوعیت موضوع :

 منظور این است که کسی حق ندارد درباره ی همه چیز اظهار نظر کند.

 مثلا موضوعاتی چون سیاست و مسائل جنسی .

2-ممنوعیت موضع :

 به وضعیتی برمی گردد که شخص درآن قرار دارد به عبارت دیگر در هر اوضاع واحوالی نمی توان سخن گفت 

«هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد . »

3 -ممنوعیت فاعل 

این ممنوعیت به تحدید کسانی که حق دارند درباره یک موضوع خاص سخن بگویند

و به طرد از سوی دیگران ازاین دایره ، منجر می گردد

(یعنی حق ممتاز و انحصاری کسی که سخن می گوید. )


رویه تقسیم بندی ها به دو دسته طبقه بندی می شوند :

علاوه بر ممنوعیتها،تقسیم بندیها از جمله تمهیداتی هستند که به نظارت بیرونی بر گفتمان ،

درنهایت طرد و کنارگذاری می انجامد.

1- تقسیم عقل و جنون

2- تقسیم حق و باطل


منظورفوکو

 تضادی است که میان عقل ودیوانگی وجود دارد.

درطول قرنهادر اروپا سخن دیوانه اعتبارشنیده شدن رانداشته است

 یا اگرکسی بدان گوش می داد درحکم سخن حقیقت تلقی میشد.

درهرصورت چه به صورت پس زده ویابصورت بیان حقیقتی پنهان ! سخن دیوانه به معنای دقیق کلمه وجود نداشته است.

 نزد شاعران یونانی ، گفتارحقیقی گفتاری فرمانروا و گویای عدالت بود.

حقیقت در آن چه گفتار می بود

 یا

 در آنچه گفتار می کرد نبود

 درچیزی بود که گفتارمی گفت 

و حقیقت در آن ازفعل توام با آداب خارج و به سوی خود گزاره بیان شده جابه جا شده است.

درزمان افلاطون مرزبندی انجام گرفت که گفتار حقیقی را از گفتار خطا جدا می کرد.

 چرادیگر گفتار حقیقی گفتار گرانبها وخواستنی نیست

 شکل کلی اراده ی ما به دانش ازهمین بخشبندی تاریخی شکل گرفته است.

این بخشبندی درطول تاریخ ثابت نمانده وهمواره جابه جا شده است. مامی توانیم جهش های بزرگ علمی

را در حکم نتایج یک کشف تلقی کنیم.

 ممکن است این جهش ها نشانه پیدایی شکلهای تازه ای از اراده به حقیقت باشند.

 نظام تعلیم و تربیت کودکان، چاپ و انتشار، کتابخانه ها، آزمایشگاههای کنونی،ابزار تقویت این اراده به حقیقت را شکل می دهند.

ممنوعیت و تقسیم بندی دیوانگی هردو آسیب پذیر در حالیکه اراده به حقیقت در حال تقویت شدن و عمیق تر شدن است .

مقوله دوم :

 قواعدی است که وظیفه نظارت درونی بر گفتمان را برعهده دارند

 و سه رویه ناظر براین مقوله هستند :


1-رویه تفسیر:

نخست تفسیر را مطرح می کند.اینهاقواعد، متون، مجموعه هایی از گفتارهای توام با آداب معین اند که دراوضاع واحوال مشخصی تکرار می شوند. چیزهایی که نگه داری می شوند

بنابراین در بردارنده ی چیزی چون راز یا ثروت اند

 اختلاف سطحی در بین گفتارها به نحوی منظم در جامعه وجوددارد. گفتارهایی را می بینیم که در طول مبادله ها گفته می شوند

 و گفتارهایی که پس از به زبان آمدن تا بی نهایت گفته می شوند و باقی می مانند .

مااین گونه گفتارها را در دستگاه فرهنگی خودمان می شناسیم .

مثل متون مذهبی و حقوقی تا حدودی متون علمی . بعضی از متون در گفتمان به منزله متون اولیه قلمدادمی شوند که رازآلودند

 و متون دیگر به تفسیر این متون می پردازندکه از آنها به عنوان متون ثانویه یادمی کنند.

 متون ثانویه محدود به متون اولیه اند و باید چیزی را بیان کنند که هم در متون اولیه آمده وهم نیامده به شرطی که حق متن ادا شود به بیانی ، تفسیر کشف معنی است .


2-رویه تالیف :

 به نوعی دیگر گفتمان رامحدود می کند. چون باید منظور مولف را جویا شدچرا که مولف خاستگاه معنی است و حقیقت در قلب اوست و در گفتمان ادبی خود را نشان می دهد.


3-رویه تعلیم یانظارت:

ناشی از رشته علمی وسازمان آن بنوعی با رویه های تفسیر و تالیف درتعارض است و ناشی ازدستگاهی است که با مجموعه ای از روشها و قضایای علمی مشخص می گردد.


مقوله سوم :

در حالیکه دو نوع نظارت بیرونی و درونی بیشتر بر گزاره ها و احکام اعمال می شوند.

نظارت بر عامل یا نوع سوم رویه های طرد در حقیقت یادآور شرایط حاکم برعاملان درگفتمان است وبه شرایط شرکت کنندگان و تعریف این شرایط بر می گردد. معمولا دستگاه آموزشی این رسالت را برعهده دارد

وتجلی آن را می توان در رساله های آداب، انجمنهای سخن، آیینهای تشرف و گروههای علمی دید .

از سویی دیگر ما تملک اجتماعی گفتارها را داریم . هر فرد از هر گونه گفتار یا به عبارت دیگر همه انواع گفتارها بهره مند نیست .

دستگاه تعلیم و تربیت با توجه به پارامترهای اجتماعی نوع گفتار گروهی را تعیین می کند.

 هر یک از دستگاه تعلیم و تربیت نوعی شیوه سیاسی برای حفظ یا تغییر وجوه تملک گفتارها و دانش و قدرت برخاسته ازآنهاست

 و درنتیجه فاصله ها، تضادها ومبارزه های اجتماعی را تعیین می کند.

این شیوه هایعنی آداب سخن،انجمن های سخن،گروههای آیینی و تملک اجتماعی گفتارها ، بیشتراوقات با هم پیوند دارند.

اما شیوه های عمده ، سر سپرده کردن گفتارها هستند.

 ( دستگاه آموزشی نوعی فرایند آداب مندکردن و به تملک درآوردن گفتاراست،تثبیت نقشهای سخنگویان است و موجب تشکیل گروههای آیینی دست کم نامشخص و توزیع قدرتها و دانشهای ناشی از تملک گفتارهاست) .

 دستگاههای آموزشی شیوه سخن گفتن را آموزش می دهند.

غیراز گوینده واجد شرایط، انجمنهای سخن را هم داریم که وظیفه شان حفظ یا تولید گفتارهاست .

امروزه نوشتن و نویسنده با رعایت نوعی رازداری،انتشار وآداب و مراسم به گونه ای نامشخص ، نشانگر نوعی انجمن سخن و نحوه بیان است که درضمن در کاربست قواعدعلمی نیز ادامه می یابد .


انجمنهای سخن امروزی ی دیگر گویندگان گفتارعلمی ،اقتصادی و سیاسی اند.

اگر چه درآیین تعدادافرادسخنگو گرایش به انتشار دارند و نه محدودیت.

 افراد بااشتراک در مجموعه واحدی از گفتار تعلق خود را ابراز می کنند اما تنها شرط لازم برای آن

اذعان حقایقی واحد و سازگاری با گفتارهای معتبر نیست.

 اگرچنین بود ، آیین های مشابه ماده علمی بودند و نظارت گفتاری برآنها تنها محدود به قالب ومضمون گزاره هامی شد

و مکانیسم طرد، کنارگذاری درباره گوینده ای به کار می رود که یک ایده

 یا چند گزاره بیانی هضم ناپذیر و مخالف آیین از او مشاهده شده باشد .

آیین عامل پیوندافراد به انواع معینی از بیان یا گزارش است

 و در نتیجه مانع از استفاده آنها از نحوه های دیگر بیان می شود وآیین یکی ازعوامل محدود کردن گفتاراست.

 و در اینجا بحث برسر جانهای سخنگوست. بحث برسراین است که شرایطی تعیین شود و برای افرادی که آن گفتارهارا

در اختیار دارند قواعدی وضع گردد و اجازه داده نشود.

هر کسی به آن گفتارها دسترسی داشته باشد. افرادی که به برخی از الزام ها پاسخ ندهند و شرایطی نداشته باشند

 در نظم گفتار وارد نخواهند شد دستگاه قضایی، دستگاه رسمی پزشکی به نوبه خود دست کم از برخی جهات در حکم  

دستگاه های بزرگ سرسپرده کردن ( هنجارمند کردن ) گفتارند .


نظم گفتار: اثرمیشل فوکو 

خدیجه کماللو


شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ