هیچوقت به کسی اجازه ندهید
که گرایش جنسی شما را زیر سوال ببرد
یا به شما بگوید که گرایش جنسیتان چیست!
گرایش جنسی افراد همانی هست که خودشان احساس میکنند.
گرایش جنسی افراد ممکن است در طول زمان تغییر پیدا کند.
افراد ممکن است در برههای از زمان از گرایشجنسیشان مطمئن نباشند
و یا مشغول تجربه کردن گرایشهای جدید و تحقیق باشند.
به یاد داشته باشید هیچکس جز خود شما نمیتواند
به گرایشجنسیتان پی ببرد
و نمیتواند به شما بگوید گرایش جنسی شما چیست.
شما میتوانید دوجنسگرا باشید
حتی اگر تا حالا فقط با یک جنس یا جنسیت رابطهی جنسی داشتهاید.
شما میتوانید دوجنسگرا باشید حتی اگر سالها خودتان را
به عنوان یک همجنسگرا/ دگرجنسگرا هویتیابی کردهاید.
شما میتوانید دوجنسگرا باشید حتی اگر ….
¤جنس ، جنسیت و هویت از دیدگاه جودیت باتلر
برای فهم نظر جودیت باتلر,
آگاهی به مفاهیم 《تفکر》 و 《فهمیدن》 و 《زبان》 ضروری است
الف تفکر
تفکررا از سهراه میتوان بررسی کرد
1
.علوم زیستشناسی,
بویژه عصبشناسی که هدفش پیبردن به نحوهی کار مغز و بافت اعصاب است
2
.روانشناسان که کنش و واکنش اعمال را درشبکهی فکری بررسی میکند
3
.بررسی تعامل کارهای فکری افراد و کارکرد و نتایج اجتماعی آن
که دامنهاش درقلمرو فلسفه و علوم اجتماعی است
.تفکر در بررسیِ سوم که مورد نظر این نوشتار است,
تلاشی است برای یافتن آگاهی قابل اعتماد برای بهزیستی فردی و اجتماعی
.روابط اجتماعی بصورت قوانین نوشته شده و یا روابط جاری نانوشته,
بغیراز بازآفرینی تفکر فرد،فرد جامعه نیست
درجوامع متمدن که میتوانیم رشد, بهزیستی, آسایش را بهبینیم,
واکنش تفکرافراد این جوامع هست
پایه این نوع تفکر را برسهامر میتوان بنیان گذاشت
1
.جمع آوری آندوختههای ذهنی که حاصل حسهای ادراکی ما هستند
2
.بازنگری به سئوالهای مربوط بموضوع و زیر سئوال بردن زوایای مربوطه
3
.دستهبندی این دو با خلاقیت شخصی
برای پایهگذاری این سهاصل, خود آگاهی انسان شرط اول است
یعنی انسان آگاه باشد که از نظر ظاهری چه ویژگیهائی را دارد
و از نظر عاطفی درچه شرایطی قراردارد؟
بهعبارت دیگر انسان چه نگرشی نسبت بخود و جهان اطراف خود دارد؟
عدم خودآگاهی, انسان را در جریان جامعه قرار میدهد
که دیگران برایاش قالب و ساختار تعیین میکنند
که چگونه فکر کند که باز آفرین آن موافق با خواست جامعه باشد
.در نتیجه شخصیت و رفتار ما بر اساس نیروهای بیرونی شکل میگیرند
ب فهمیدن
فهمیدن یعنی متحد شدن تمامی مفاهیم و معلومات در یک نقطه
.که ذهن بهآن نقطه تسلط دارد
ت زبان
.آنچهکه جهان مارا میسازد و جهان بینی مارا ایجاد میکند ,,زبان ,,است
.کل دانش انسان از جهان, درون زبان جای دارد.
جهان برای انسان تنها آن حد وجود دارد که قابل توصیف باشد
ویتگنشتاین جملهی مشهوری
دارد (مرزهای زبان ، مرزهای جهان ماست)
هایدگر نیز معتقد است که
(زبان خانهی هستیست، زبان انباشت واژهها نیست
بلکه همنوائی اصیل حقیقت جهان است )
بعنوان مثال
.برای تعریف و توصیف ,,من ,, ابزاری غیراز زبان دردسترس نداریم
جودیت باتلر درمورد زبان و پساساختارگرائی معتقد است
( پساساختارگرائی دشواربودن «من»ی را خاطرنشان میسازد
که ازطریق زبان دردسترساش,خود رابیان میکند)
.چرا که این «من»ی که شمامیخوانید تاحدی ماحصل گرامری است
که حاکم بردسترس افراد به زبان است
من از زبانیکه مرا
. ساختاربندی میکند بیرون نیستم
این بدین معناست
که شما هرگز من را جدا از گرامری که مرا دردسترس شما قرار میدهد
.دریافت نمیکنید
زبان
. درطبقات مختلف هر جامعه, جهان و جهانبینیِ آن طبقات و جوامع را میسازد
تهاجم زبان مسلط و زمان و مکان
در صحیح و یا نا صحیح بودن این جهانبینی موثر است
شما بهآسانی میتوانید جهانبینی اسطورهای و یا عرفانی و دینی را
با جهانبینیِ علمی با تغییر مفاهیم با تکامل آگاهی انسان مقایسه کنید
تا تاثیر زبان در جهانبینیهای متفاوت را بهروشنی مشاهده کنید
. اندیشه, تفکر, خردورزی نامحسوساند
ولی وقتی درلباس جمله میبینیم برایمان قابل فهم میشوند
معنا
. اندیشهی جمله است, درنتیجه اندیشهرا باید در زبان مورد بازدید قرارداد
برای بیان تفکر, ویا هر روندی دراندیشه, تنها زبان در دسترس انسان است
.زبان سازندهی واقعیت در آینده نیز هست
جان کلام جودیت باتلر این است که ما,
پسر یا دختر متولد نمیشویم و ما یاد نمیگیریم که مرد یا زن باشیم
.بلکه میآموزیم که مانند زنان ومردان (والدین ویا مردم اطرافمان )عمل کنیم
بهاین معنا که گفتمان سلسله مراتبی زنومرد به قالب رفتار در میآید
و هویت که هرگز مسئلهی ثابت و ذاتی نیست را
بهشکل ذاتی ایجاد و استمرار میبخشد و درگذر زمان تبدیل بهیک هنجار
(رفتار, دیدگاه و سازماندهیِ تجارب ذهنی)
اجتماعی میشود
باتلر برخلاف فمینیستهای نسل اول و دوم باور ندارد
که جنس ( زنومرد ) طبیعی،
ولی جنسیت ( مردانهگی و زنانهگی ) ساخت فرهنگی است
بلکه او معتقد است که نه جنس و نه جنسیت
و نه هیچ یک از هویت انسانی طبیعی نیستند
جنسیت تنها به دستگاه تولید مثل اختصاص دارد که جنسها بهآن گماشته شدهاند
اینطوری نیست که جنسیت ساختهی فرهنگ ولی جنس طبیعی است
بلکه هر دو مقوله ابزار فرهنگی هستند
که
« جنس طبیعی شده »
ویا « طبیعت جنسی شده » را
تولید میکنند و دراثر کنش تکرار درفرهنگ، شکل اجتماعی و نمادین پیدا میکنند
.جنس و جنسیت در زبان آفریده میشوند و با عملیشدن استمرار پیدا میکنند
جنسیت
محمود صباحی، جامعهشناس ساکن آلمان
در زمینهی جنسیت میگوید
جنسیت
بنا به میشل فوکو در تاریخ ، جنسیت چیزی جز تاریخ قدرت نیست
یعنی جنسیت بنا به فرهنگ خاور میانه،
یک حقیقت ایستای ازلی و جاودانی و حتی یک پدیده کاملاٌ طبیعی نیست
بلکه بدن پدیدهای سیاسی است
.بدن موضوع سیاست است و نه اخلاق.
این قدرت سیاست است که بدن را منکوب و بیمار میکند
به همین خاطر بدن باید هوشیارانه از حریم و از نحوهی بودن خود،
آگاهی داشته باشد؛
بر آنپایه، با بدنهای دیگر نیز بیامیزد. چنین بدنی یک بدن فعال سیاسی است.
سیمون دوبووار، نویسنده فمینیست
درباره فرانسهی دهه 60میلادی
.میگوید: ما زن و مرد داریم؛ نه چیزی به نام مذکر و مونث
سیاست یعنی شناخت و مبارزه برای رستن
از این مناسباتی که حتی حق فعال بودن در رفتار جنسی را فقط
به یک طرف ماجرا
یعنی مرد واگذار میکند
در ادامه میآید: در ایران نیز از ابتدای قرن بیستم،
حکومتها از ابزارهای دولت مدرن
برای کنترل بدن و به خصوص سکسوآلیته زنان استفاده کردهاند
یک نمونهی آشکار، یکسانسازی پوشش زنان است.
درست است که جامعه ایران همواره جامعهای مذهبی بوده
اما جمهوری اسلامی برای اولینبار فرصت پیدا کرد
که یک قرائت خاص شیعی 12امامی از اسلام سیاسی را در جامعه گسترش دهد؛
تنوع مذهبی در بین قرائتهای مختلف شیعی،
ادیان مختلف و ناباوران به دین را کمرنگ سازد
در ادامه آمده: بنا به نظریهپردازان مختلف فمینیست،
گفتمانهای ملیگرایانه همواره به دنبال کنترل بدن زن هستند.
پوشش، اخلاق جنسی و بدن زن- نقش مهمی
در بازتولید نمادین این گفتمانهای ایدئولوژیک دارند.
در این گفتمانها زن باید در چارچوب نظام خانواده به عنوان مادر
به صورت مادی و معنوی، نسل آینده را بازتولید کند.
بنابراین تلاش میشود
که زنان به عنوان ناموس ملت از نقش مادری و همسری تخطی نکنند
ضایعهی اجتماعی عدم مشارکت زنان در جامعهیگذاری به مدرن،
شکوفانیِ استعداد ذاتی نیمی از جمعیت کشور را حذف میکند
که روی نسل بعدی هم اثرات ناگوار دارد
در صحنه جهانی کشورهای خاورمیانه با یک دست مذکر
باید با غرب با 2 دست مرد و زن و نسل در راه کودکان سالم فکری
رقابت بیفایده کنند.
در مبارزه زنان برای حقوق مدنی مساوی مردان و جوانان
میتوانند همدوش با زنان در این راه باشند
لایههایی از قشر مردان به فرهنگ مدرن دست یافته اند