پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۳۹۹ اسفند ۹, شنبه

از اوِلین کنشگران هم‌جنس‌گرایان



هر سال تعداد زيادي از هوادارانش 

براي بزرگ‌داشت زادروز تولد او در محـل دفـن‌اش در ايتاليـا  

گرد هم می‌آيند


آشنائي با تاريخ هم‌جنس‌گرايي 

كارل هنريش اولریکس 

 Karl Heinrich Ulrichs  

از اولين فعال و مدافعان حقوق هم‌جنس‌گرايان در جهان 


تاریخ اولریکس، تاریخ یک پیشاهنگ فکری است.

کسی که جلوتر از زمانه خودش بود.

اولریکس در آن فضا جزء اولین افراد شناخته‌‌شده‌ای‌ست

که آشکارا اعلام کرد که هم‌جنس‌گرا است.

در سال 1867 م  500 تن از اعضای انجمن وكلای آلمان 

برای بررسی مسائل حرفه‌ای خود در 

مونيخ گرد هم آمده بودند

يكی از اين وكلا كه گرايش هم‌جنس‌خواهی هم داشت،

كارل هنريش اولريکس بـود

او در آن روز در مقابل همه 500 نفر شركت كننده‌ی جلسه 

به‌دفاع علني از حقوق هم‌جنس‌گرايان پرداخت

،و چنين بود كـه نام او به عنوان اولين هم‌جنس‌گرائی 

كه برای حقوق هم‌جنس‌گرايان مبارزه كرد

.در تاريخ ثبت شد 

اولريکس ، در سخنرانیِ خود كه از روی نوشته می‌خوانـد، 

بـا صـداي بلنـد و بـا غـرور بـراي

شـركت‌كننده‌گان كنفرانس مذكور اعلام كرد

.كه گرايش به هم‌جنس، نه گناه است، نه جرم و نه بيماری،

بل‌كـه امـری‌سـت طبيعي

نتيجه و ثمره‌ی تلاش و كوشش‌ها و روشن‌گری‌هاي او بود

كه يخ‌هـای ذهنيـت آلمـانی‌هـا در بـاره‌ی

. عشـق هم‌جنسانه شروع به ذوب شدن كرد

ناگفته نماند كه در آن سال‌ها كلمه «گی» مرسوم نبود و اولريکس كلمه 

« اورانيسم » 

(Uranism )

.را بكار می‌برد

اولريکس به‌درستي، عميق بر اين باور بود كه هم‌جنس‌گراها همه جا هستند

و به اين دليل از امرعلني شدن و خودي نشان دادن هم‌جنس‌گرايان 

سرسختانه دفاع می‌كرد؛

چراكه اگر هم‌جنس‌گرايان خود را علنی می‌كردند، آنوقت همه می‌ديدند  

كه هم‌جنس‌گرايان آدم‌های عجيب و غريبي نيستند

.و مانند ديگران زندگي می‌كنند، پس طبيعي بودن هم‌جنس‌گرائی ثابت می‌شد

و هم اين‌كه همه متوجه می‌شدند كه گی‌ها در جامعه كم نيستند

كتاب‌ها و نوشته‌های او بـه زبـان‌‌هاي ديگر ترجمه می‌شد

.و او نامه‌هاي حمايتیِ زيادی هم از آلمان و هم از كشورهاي ديگر دريافت می‌كرد

.علني شدن هم‌جنس‌گرايي خود اولريکس زندگیِ راحتی برايش به ارمغان نياورد بود.

در سال 1850 از يـك كلـوب ادبـی‌كـه عضو آن بود اخراج شد

و بلافاصله او را از شغلش هم اخراج كرده بودند

.به اين دليل كه شايعاتي در باره‌ی هم‌جنس‌گرايي او سر زبان‌ها بود 

او دو بار، ظاهرآ به خاطر عقايد سياسي خود

كه خواهان حكومت پادشاهي است

به زنـدان افتـاد

و كتـاب‌هـاي او جمع آوري شدند

 (به عقيده‌ی برخي به دليل آگاهیِ حكومت از گرايش جنسیِ او)

او براي باز پس‌گيري كتاب‌هاي خود

و همين‌طور جلوگيري از ممنوعيت قانوني آن‌ها

به دادگاه مراجعه كـرد

و موفـق هم شد 

اوبنا به اعتقاد خود، بـراي پنهـان كـردن گـرايش جنسـي‌اش تـلاش نمـی‌كـرد،

بل‌كـه بـرعكس در سـال 1862  

هم‌جنس‌گرايیِ خود را بـراي خـانواده و بسـته‌گانش علنـي نمـود



و در ادامـه همـين علنـي كـردن بـود كـه در سـال  

1867  

در مقابل 500 تن از وكلا و قضات آلماني براي اولين بـار در تـاريخ، از هم‌جنس‌گرايي 

(سال ها قبل از اين‌كه كلمه هموسكشوال ابداع شود)

.دفاع كرد و خواستار لغو قوانين تبعيض‌آميز

در رابطـه بـا حقـوق هم‌جنس‌گرايان شد

با وجود همه‌ی مخالفت خوانی‌ها اما، صداي او همچنان بگوش مي‌رسيد

و در نتيجه هر چنـد كـه كماكان تعداد بيش‌تری از پزشكان

گرايش به هم‌جنس را 

بعنوان يك بيماري تلقي می‌كردنـد

امـا، بعضـی از دسـت‌اندركاران امور پزشكي با او همصدا شده

و خواهان لغو قانونی شدند

.كه بر اسـاس آن هم‌جنس‌گرايي جـرم محسـوب می‌شد

.و دست‌اندركاران سياست و قانون گذاران هم

براي تعديل قوانين تمايل نشان دادند

امري كه تا به امروز هـم ادامه دارد

و هر روز قوانين بهتری در جهت برابری و عدالت جنسی

در آلمان و كشورهاي ديگر به تصويب می‌رسند

آن‌چه كه احتمالا مايه‌ی غم و غصه و تاسف اولريکس بوده باشد

اين است كه خود هم‌جنس‌گرايان 

هيچ‌گونه حمايت علنـی از او ابراز نكردند

.تنها چيزي كه بود صرف نامه‌هاي حمايتي خصوصي بود

كه بدست‌اش می‌رسيد او اين احساس خود را اين‌طور بيان مي‌كند

اكثريت بزرگ اورنينگ‌ها (گی‌ها) برای مبارزه جهت》

رسيدن به آزادی و عدالت

ترقیِ معنوی خويش و قرار گرفتن در جايگاه انسانیِ خود در جامعه

تمايل نامحسوسی از خود بروز می‌دهند

برای خلاص شـدن و رهائی از اين گله‌ی كله پوك، كه مشكل

بتوان گفت ارزش آزادي را دارند

من روزانه تـا حـدود زيـادي از احسـاس خرسندی

و طبع خاطر از ناحيه‌ی مصاحبت با حلقه‌ی دوستان روشن‌فكر

《و محترمی كه مثل خودم هستند، برخوردارم


با گذشت سال‌ها و بالا رفتن سن او و هم‌زماني ميليتاريزم پروس

كه هر چه بيش‌تر بر نو احي آلمان مسلط می‌شد

و با شديدتر شدن قوانين ضد هم‌جنس‌گرايی

اولريکس شهر خود هانوور را ترك كرد و تصميم گرفت بـه ايتاليـا

.جـائی‌كـه  قوانيني بر عليه هم‌جنس‌گرايان در كار نبود مهاجرت كند

او در آنجا به‌كار نوشتن ادامه داد و بـه عنـوان متخصـص زبان لاتين

شهرت جهانی يافت

او زندگیِ ساده و پر ثمري داشت و در سال 1895

 در شهر 

Aquila'

 .در ايتاليا درگذشت

كشف اولريکس و اهميت تلاش‌هاي او در راه

كسب حقوق هم‌جنس‌گرايان، مسـير كنـدی را پيمـوده

و اواسـط سال‌های هفتاد ميلادی است كه علاقه‌مندان به‌تاريخ مبارزات هم‌جنس‌گرايان شروع به معرفیِ او

كتاب‌هـا، خـدمات و  فداكاری‌هايش كردند

از آگوست سال 1988 تا به امروز، هر ساله تعـداد  

زيادی از هوادارانش برای بزرگداشت زادروز تولد او

در محـل دفـن‌اش در ايتاليـا گرد هم می‌آيند

علاقه‌مندان براي كسب اطلاعات بيش‌تر مي‌توانند به‌سايت زير مراجعه كنند

http://www.angelfire.com/fl3/celebration2000 

شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ