1
سيد فخرالدين شادمان 1907-1967
در سال 1304 شمسی از دانشکدهٔ حقوق دانشگاه پاریس
.و در سال 1318 از دانشکدهٔ علوم اقتصادی و سیاسیِ دانشگاه لندن
به اخذ درجه دکتری نائل گردید
دو سال در کمبریج انگلستان اقامت کرد و در دانشگاه کمبریج به مطالعه پرداخت.
.یکسال هم دورهٔ دانشگاه هاروارد آمریکا را طی کرد
در ميان مناصبی که داشت ميتوان به موارد مهم زير اشاره کرد
وزیر دادگستری 1333
نایب تولیت عظمی آستان قدس رضوی 1334
استاندار خراسان، سرپرست ادارهٔ کل انتشارات و تبلیغات؛
رئیس هیئت نمایندهگیِ ایران در کنفرانس علوم اداری در استانبول 1332
عضو فرهنگستان ایران، عضو شورای عالی فرهنگ
عضو شورای فرهنگیِ سلطنتی، عضو هیئت امناء کتابخانهٔ سلطنتی پهلوی
عضو شورای عالی فلسفه و علوم انسانی
نایب رئیس مرکز بینالمللی تحقیق در فرهنگ و تمدن ایران
شادمان عقيده داشت
كه پيروزی تمدن فرنگی در ايران، آخرين شكست ما خواهد بود
(ص92)
شادمان سه دسته از دشمنان "فكلی" (۱)ملك و ملت را
به شرح زير شناساٸی میكند
۱
اديبانی كه با فرهنگستان محشور بودند
۲
شبه روشنفكرانی كه بتازهگی از خارج بازگشته بودند
۳
هواداران شعر نو فارسی
(ص 94 و 95)
جالب است كه انتقاد او از دستهی اول
(محشوران فرهنگستان)
به طرح انديشهی
تغيير الفبا به لاتين از سوی آنها برمیگشته است
.گروه دوم را متهم میكند
كه در ِازای كسب علوم غربی، روح ايرانی خود را به ابليس فروخته اند
شادمان عقيده داشت
كه علت برتری فرنگ بينش علمیِ آن است، نه لزوما قدرت باورهاي اخلاقیِ آن
از اين رو، مدعی بود كه گرچه ايران نياز به اين دارد
كه دانشجوياني
را برای به دست آوردن دانش فنی
به فرنگ بفرستد و كتابهای علمیِ آن را ترجمه كند،
اما اينها مجبور نسيتند معيارهای اخلاقی يا شيوههای تفكر فرنگی را بپذيرند
(ص 96)
در عين حال "او سرآمدان سياسي و فكریِ الهام گرفته از غرب را از اين جهت مورد نكوهش قرار میداد
كه از حوزههاي علميه، كه او آنها را پيشاهنگ قديمیترين
دانشگاههای ايران تلقی میكرد
غفلت كرده اند
او به همكاران غيرمذهبی خود
شايستهگیهای آموزشی مراكز حكمت الهی مانند
قُم، اصفهان، قزوين، شيراز، نيشابور و يزد را يادآوری میكند
كه بسياري از حكما، شعرا، اطبا، منجمان، دبيران،
مستوفيان، مفسران، مترجمان و دانشمندان
.از آنجاها بيرون آمده اند
شادمان سخن خود را با اين گفته تمام میكند
كه فاصله ميان دانشگاهها و مراكز مذهبی بايد از ميان برداشته شود
(ص 100 و 101)
عليرغم اينهمه، شادمان نخستين روشنفكر ايرانی بود
که مطالعهی سيستماتيك غرب را توصيه میكرد
كه از اين جهت چنين وجهی از افكار و شخصيت او
با سابقه
و موقعيت خودش و ظواهر و شعارهای رژيم پهلوی در تضاد نيست
توصيه به اخذ علوم دقيقه غربی و خودداری از ارزشهای اخلاقی، فرهنگی
و موازين زندگی سياسي غربی
.در دوران پهلوی مسئلهی مورد مناقشهای نبود
از جمله مهندس مهدي بازرگان در خاطرات خود، چنين توصيهای را
.به هنگام بدرقهی دانشجويان اعزامی به خارج، از زبان رضا شاه نقل میکند
همين امروز هم اين شيفتهگی به علم و تکنولوژیِ غربی و امتناع از ديگر مظاهر فرهنگ و شيوه زندگیِ غربی در ايران،
چندان مورد مناقشه نيست
و اگر کسانی نظر ديگری دارند،
ترجيح ميدهند با تقيه با آن برخورد کرده و خود را از مسير انتقادات و اتهامات
ناشی از دفاع از ارزشهای غربی (همان غرب زدهگي) به کناری بکشند
2
احمد فرديد 1909_1994
او بعد از جنگ دوم جهانی به فرانسه و آلمان رفت
تا بهتحصیل فلسفهٔ معاصر اروپایی به ویژه اگزیستانسیالیسم
و فلسفهٔ مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی بپردازد
ولی پس از سالها اقامت در اروپا موفق به اخذ هیچ درجه تحصیلی نشد
اين ناموفقيت هرگز سد راه ترقیِ او در سيستم آكادميك حكومت پهلوی نشد
وی در دیماه 1347 به مقام استادیِ فلسفه در دانشگاه تهران ارتقا يافت
و در آنجا موضوعهايی چون تاريخ فلسفه جديد (از بيكن تا كنت)
تاريخ فلسفه مدرن و معاصر (از كانت تا زمان حاضر)
انسان شناسیِ فلسفی و فلسفهی اگزيستانس
(كيركيگارد، هايدگر، ياسپرس و سارتر)
را تدريس نمود
(ص 104 و 105)
احمد فردید
در دههٔ پنجاه و شصت در دانشگاه تهران به طرح اندیشهٔ هایدگر
در درسگفتارهای خود در رشتهٔ فلسفهٔ دانشگاه تهران پرداخت
و تا آن زمان کسی با اندیشههای او در ایران چندان آشنایی نداشت
فردید شیفتهی هایدگر بود و معتقد بود که خود وی با هایدگر همسخن
و در بسیاری از موارد یکسخن است و به دانشجویان خود توصیه میکرد
که خود راساً زبان آلمانی را فرا گرفته و به مطالعه آثار هایدگر بپردازند
و از خواندن ترجمهها که نارسا میباشند بپرهیزند
او خطاب به آيت الله خمینی گفت
میخواهم پیامی به امام خمینی بدهم و درد دلی با ایشان بکنم که»
سیداحمد فردید آدمی است که برای خودش کار کردهاست
اگر کتاب ننوشته، نخواسته تشبه به کثافات دیگران بکند
من پیام کوچکی به امام خمینی دارم،
این انقلاب را عبدالکریم سروش خراب میکند
من پوپر را میشناسم و به ریش او میخندم
« من دارم به جمهوری اسلامی مدد میرسانم
مهرزاد بروجردي
سخنان خود در بارهی احمد فرديد را با جملات زير
جمع بندی میكند
بخش مهمی از روشنفكران ايران،»
كه در دوران بروز تغييراتی شگرف در شرق و غرب
مشتاق آن بودند كه هويت خويش را باز يابند
برداشت فرديد از غربزدهگی را بگرمی پذيرا شدند و به فراخور حال
اين مفهوم فلسفی را به يك خمير مايه ايدٸولوژيك مبدل ساختند
كسي كه برای رايج كردن اين مفهوم از غربزدهگ بيشترين تلاش را انجام
«داد يك اديب قلندروش [جلال آل احمد] بود
(ص 108)
افكار اديب قلندروش مورد اشاره آقای مهرزاد بروجردی
و ميزان بالای تأثير آن بر گفتمان عمومی
در ايران قبل از انقلاب اسلامی براي خوانندهگان اين سطور مسلما آشناست
و از اينرو در اينجا نيازی به پرداختن به وی نيست
با اينهمه مخالفت جلال آل احمد با تكنولوژي مدرن حتی دستگاه راديو
كه او با تمسخر
، آنرا "ترانزيستور" میناميد، از هر جهت نمونه بود
چراكه ديگر غرب ستيزان از هر سه نحله،
علیالاصول با اصل توسعهی صنعتی مخالفتی نداشتند
3
احسان نراقی 1926-2012
در جوانی از فعالان حزب توده
لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه ژنو
دكترای جامعه شناسی از دانشگاه سوربون دارد
مٶسس و مدير "مٶسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعی" در دانشگاه تهران بود
وی سه كتاب در فاصلهی
سالهاي 1974 تا 1977 "غربت غرب"، "آنچه خود داشت" و "طمع خام" منتشر کرد
نراقي معتفد بود كه "ماشينيسم" برای غرب فقر معنوی و فرهنگی به بار آورده است
افكار سياسی احسان نراقي مثل عنايت الله رضا
شامل سه تمايل
؛كمونيسم حزب تودهای ؛
كارگزاری نظام سلطنتی
و دفاع از نظام حكومتی اسلام فقاهتی است
او در اواخر رژیم پهلوی هشت نشست خصوصی نیز با محمدرضا شاه پهلوی داشت و به مشاورهی او پرداخت
عمدهترین مسئولیتهای وی در خدمت نظام سلطنت پهلوی به این شرح بودهاست
مدیریت "مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی"
تصدی "اداره جوانان" یونسکو
ریاست "مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی کشور"
بنا به نوشته خودش در كتاب
"از كاخ شاه تا زندان ايوين"
دکتر حسن حبیبی، ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده از شاگردان وی بودهاند
احسان نراقی از وسعت مشرب بالايی
در درون مقامات و ارگانهای حكومتی شاه برخوردار بود
وی در جلسات "حزب مردم" شركت میكرد و با تأسيس حزب انحصاري
"رستاخير ملت ايران"
در سال 1353 به تمجيد كنندهگان از اين اقدام شاهانه پيوست.
در نظام فقاهتی بعداز انقلاب چندبار دستگير شده
اما هرگز به جرمی محكوم نشده و آزاد شد
و در سال 2012 در اثر كهولت سن در تهران از دنيا رفت
4
. سيد حسين نصر متولد 1933
نصر در سال 1335 شمسی در رشتههای زمینشناسی و ژئوفیزیک مقطع فوق ليسانس را در دانشگاه هاروارد به پایان رسانيد
و پس از آن به تکمیل نخستین کتابش بنام "علم و تمدن در اسلام" همّت گماشت
رسالهی دکتری او «مفهوم طبیعت در اندیشه اسلامی» را دانشگاه هاروارد در سال 1964 میلادی، با عنوان
«مقدمهای به آموزههای کیهانشناسی اسلامی»
منتشر کرد
او فردي پرمشغله در رژيم پهلوی بود و از جمله پستهای زير را داشت
رٸيس دانشكده ادبيات و علوم انسانی دانشگاه تهران
رٸيس دانشگاه صنعتی آريامهر
استاد مهمان دانشگاههای هاروارد و پرينستون
سفير سيار ايران در امور فرهنگی
رٸيس دفتر مخصوص شهبانو فرح
بنيانگذار و نخستين دبيركل انجمن سلطنتی فلسفه ايران
نصر ميراث فكریِ رنسانس و عصر مدرن پس از آن را محكوم ساخت
از تمامی طرح تمدنی مدرن انتقاد كرد
مدرنيت را مظهر خيانت به مكاشفه و الهام و يك بن بست تاريخی میناميد
خودِ او گفته است ، حتی هنگام گذراندن بحران فکری، ایمانم پابرجا ماند و همیشه خداوند را دوست داشتم
ولی پس ازکشف جهانبینیِ سنتی موفق شدم وارد سیر و سلوک شوم
.و لاالهالا الله وجودم را فراگیرد
نصر از سال 1347 تا 1351 ریاست دانشکده ادبیات و سپس معاونت دانشگاه تهران را برعهده داشت
دکتر نصر در سال 1351 با حکم محمد رضا شاه پهلوی به ریاست دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) منصوب گردید
فرح پهلوی دکتر نصر را در سال 1352 مأمور کرد تا با حمایت وی مرکزی برای مطالعه و آموزش فلسفه تأسیس کند
در سال 1353، انجمن شاهنشاهی فلسفه بنیاد گردید
و بسیاری از پژوهشگران از جمله هانری کربن و توشیهیکو ایزوتسو
در آنجا گرد آمدند
نصر در طی دوران اقامت در ایران،
همچنین نزد استادان فلسفه اسلامی در تهران ؛ قم و قزوین تلمّذ میکرد
از جمله استادان او در فلسفه اسلامی، محمد کاظم عصار،
علامه محمد حسین طباطبایی و ابوالحسن رفیعی قزوینی بودند
نصر چندین متن مهم فلسفه اسلامی از جمله اسفار اربعه از ملاصدرا و شرح منظومه از ملا هادی سبزواری را نزد آنان فراگرفت
نصر همچنین در این زمان آثار متعددی به زبانهای فارسی، انگلیسی
و گاه نیز به فرانسه و عربی نگاشت
نصر همچنین با افرادی چون
مهدی الهی قمشهای، جلالالدین آشتیانی و مرتضی مطهری
مراوده فکری و فلسفی داشت
وی همچنین کتاب «شیعه در اسلام» نوشته
علّامه طباطبائی را به زبان انگلیسی ترجمه کرد
وی رساله دکتری خود را نیز به زبان فارسی تحریر و چاپ کرد؛
و این کتاب که «نظر متفکران اسلامی دربارهٔ طبیعت» نام گرفت برنده جایزه سلطنتی کتاب گردید
کتاب «آرمانها و واقعیتهای اسلام» بر اساس متن
شش سخنرانی نخست از پانزده سخنرانیِ او در لبنان است
وی، در زمان اقامتش در لبنان، کتاب «حیات و فکر اسلامی» را نیز نگاشت
نصر در زمان اقامت در لبنان با چندین نفر از اندیشمندان برجسته شیعه،
و از جمله امام موسی صدر، گفتگوی علمی داشته است
وی همچنین در این دوره با سیده فاطمه یشروطیه، دختر بنیانگذار
طریقت یشروطیه
(شاخهای از سلسله صوفیه شاذلیه)
دیدار کرده است
در اواخر سال 1978 میلادی، فرح پهلوی از نصر خواست
ریاست دفتر وی را بر عهده بگیرد، و نصر پذیرفت
بعدها نصر در توضيح پذيرش اين مقام گفت
كه بخاطر ايجاد مصالحه بين روحانيت و سلطنت
و برقراري نوعي حكومت سلطنت اسلامي بوده است
مهرزاد بروجردي استراتژي فكري سيد حسين نصر را
در چهار نكته زير خلاصه ميكند
1
. احياي سنت هاي اصيل فكري ايران
از راه جان بخشي دوباره به فلسفه و عرفان اسلامي
2
هشدار دادن به ايرانيان در مورد سرشت علوم، فلسفه و تكنولوژي غربي
و خطراتي كه اخذ آنها براي فرهنگ ايران به بار مي آورد
بدين وسيله توانا ساختن ايرانيان به اينكه به غرب از ديدگاهي انتقادي،
و نه از روي عُقدهی حقارت، بنگرند
3
آگاه ساختن ايرانيان از فرهنگها و تمدنهاي آسيا
به عنوان وزنهاي متعادل سازنده در برابر نفوذ تمدن غرب
4
. كوشش در ايجاد راهي كه از طريق آن
حفظ اصالت فرهنگیِ ايران در برابر فرهنگ، تكنولوژي و علوم غربي
امكانپذير گردد
مهرزاد بروجردي: روشنفكران ايراني و غرب
ترجمه جمشيد شيرازي، تهران، 1377، نشر فرزان، ص 193