پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۳۹۹ اسفند ۱, جمعه

شیرینیِ ونوس( ۲ )

شیرینیِ ونوس

شرهايت (Hite Shere)

فمينيست آمريكايی‌آلمانی و محقق سكسولوژی، در تحقيقات و نوشـته‌هـای خـود

عموما  مسائل و نظراتی مطرح می‌كند

كه تا حدودی بكر، تازه و چه‌بسا جنجال برانگيز اند. 

او نتائج تحقيقـات جنـسیِ خـود

در خصوص موضوعاتی همچون رضايت و خشنودیِ جنسیِ زنان،

شكل ارتباط جنسیِ زن و مرد و علل خشونت جنـسی مـردان بـر زنان را

با ديدگاهی فمينيستی تجزيه و تحليل می‌كند .

رد نظرات فرويد در باب هويت جنسیِ زنان و مردان،

توسـط فمينيـست‌ها مسئله‌ی تازه‌ای نيست،

اما شر هايت، نظرات فرويد را تنها به حال زنان مضر نمی‌داند

بل‌كه معتقد است كه اين نظـرات، بـه‌همـان اندازه به‌ضرر مردان هم هستند. 


تحقيقات Hite Shere دال بر آن دارند كه نه ، G اسپات ،

بل‌كـه  K اسـپات (كليتوريس اسپات) مهم‌ترين اندام جنسیِ زنان است. 

ايده‌ی وجـود،،G اسپات ،، در درون واژن زن در واقع بازگشت بـه ايـده‌ی قـديمیِ

«ارگاسم مهبلی» بود

كه با هدف كنار گذاشتن نياز بـه «تحريـك كليتوريس بيرونی» مطرح گرديد. 

اگر ،، G اسـپات ،، واقعا آن‌چنـان تاثیری دارد كه بعضی‌هـا ادعـا مـی‌كننـد،

و نـه صـرفا نـوعی عذرخواهی برای نگه‌داشتن وضعيت موجود ،

پس چرا تعـداد هـر چه بيش‌تری از زنان در طول قرن‌ها با سكس واژنی،

 به ارگاسـم نمـی‌رسند؟ 

يا چرا زنان بيش‌تری در هنگام خودارضائی، بجای فروكـردن انگشت در کُس خود

(با هدف تحريك G اسپات)

تـرجيح مـی‌دهند

كه چوچوله‌ی خود و نواحیِ اطراف آن

(لبان درونی و بیرونیِ)نازشان

را ماساژ و نوازش دهند؟

زنان آشكارا، در عمل، رای خود را صادر می‌كنند. 

نتيجه‌ی يك تحقيق صورت گرفته در سال 2004 در آمريكا

نشان می‌دهد كه از هر سه زن، يك نفر آن‌ها هنگام سكس با شريك سکسیِ خود،

در رسيدن به ارگاسم مـشكل دارد، و در نتيجـه از سـكس دل‌زده می‌شود.

اگر نظر و ايده‌ی خود زنان در باره‌ی درجه بندیِ نقاط

حساس جنسیِ بدن‌شان و نقش هر كدام در تجربه ارگاسم،

و نه تبليغات وسايل ارتباط جمعی، جدی گرفته شوند،

آنوقت زنان هر چه بيش‌تری به ارگاسم و خشنودیِ جنسی خواهند رسيد.

تعدادي از محققان

در استراليا، كانادا و ايتاليا هم،

كم اهميتیِ G اسپات در رسيدن زنان به ارگاسم را، ثابت كرده‌اند.

و يك سری تحقيقات در سال‌های بين 1999 تا 2001 در چندين كشور،

كلآ وجود G اسپات را رد كرده‌اند .

به سخن ديگر، تحقيقات دال بر آن دارند كه ،، K اسپات ،،

( يا همان كليتوريس) است

كه برای زنان مهم‌ترين است، و نه ،،Gاسپات ،،

در واقع اغلب زنان برای رسيدن به ارگاسـم كامـل،

در كنـار دخـول واژنی، به تحريك اضافیِ كليتوريس نيازمند اند. 

آيا این‌همه تاکید و پافشاری بر وجود يك مركز اسرار آمیز

،Gاسپات،

در ديواره‌ی داخلیِ واژن

و برجسته كردن نقـش آن در ارگاسـم زنـان،

معنائی جزء نگه‌داریِ مفهوم و تعريف كهنه‌ی سكس

و محبوس و اسير كردن زنان در «واژن‌شان» نمی‌باشد؟ 

زنان بايد از حق تحريك بيرونی

(تحريك چوچوله)

در هنگام سكس و تجربه‌ی ارگاسم، برخوردار باشند.

اين حق، يكی از خواسته‌های جنـبش وسيع و عمومیِ زنان،

و همين‌طور اجتماع در حال تحول امروزی، مي‌باشد.

اين به معنای كم اهميت دانستن حساسيت و اروتيـك نهفتـه

در واژن و خشنودیِ جنسی‌ای كه سكس واژنی،

در كنار يك شریک سکسی مناسب، برای زن به همراه دارد، نيست. 

بايد اعتراف كـرد كـه زنـان يـك مسئله خيلی سمبليك

در تجربه‌ی فرو شدن کیر درون کُس خود تجربه می‌كنند،

همان‌طور كه مردان هم در امر « فرو كـردن» تجربـه مـی‌كنند.

هر چند كه زنان در هنگام «دخول» از نظر جنسی شديدآ شارژ می‌شوند،

اما چنين تحريكی معمولآ به ارگاسم منتهـی نمـی‌شـود،

اكثريت بزرگی از زنان،

با رساندن دست خود به‌چوچوله و تحريك آن و نواحیِ اطراف،

به ارگاسم می‌رسند .

چنين سـناريوئی مـی‌توانـد در رابطه بين

هر زن و مردی كه با هم سكس دارند، عملی شود،

درست بهمان شكلی كه در رابطه‌ی دو زنی كه با هم سكس دارند، اجرا می‌گردد.

در جامعه به زنان آموزش داده نمی‌شود كه چگونه خودارضائی كنند،

اما زنان در عمل با دست‌زدن به بدن خود،

نقاط حـساس لـذت‌ستانی و لذت‌دهیِ بـدن خويش را كشف می‌كنند

و به تجربه می‌آموزند كه تحريك كدام بخش اندام جنسی،

به آسانی آن‌ها را به ارگاسم می‌رساند.

اكثـر قريـب بـه اتفاق زنان در هنگام خودارضایی،

با تحريك و نوازش چوچوله و نواحیِ اطراف آن،

خود را به ارگاسم می‌رسانند.

تعريـف مـدرن از سـكس مـی‌بايست چنين واقعيتی را منعكس كند.

 اگر،،Gاسپاپ،، از چنان اهميتی در ارگاسم برخوردار بود

كه بعضی‌ها ادعا می‌كنند،

پس چرا حـداقل بخشی از زنان در هنگام خودارضایی، 

انگشت خود را به درون واژن خويش فرو نمی‌كنند؟

 همان‌طور كه گفته شد، منظور اين نيست

كه گفته شود زنان از عمل دخول (توسط  شريك جنسی) هيچ لذتی نمی‌برند.

اتفاقا اين يكی از پيچيده‌گی‌های نياز جنسی است؛

برای بـسياری اززنان، دخول واژنی يكی از لذت آورترين بخش

« عشق‌بازی»

و تحريك جنسی است.

اما در ادامه‌ی آن خواهان تحريك چوچوله و تجربه ارگاسم می‌باشد.

مدت‌ها است كه جامعه بر اين امر واقف شده

كه زنان بيش‌تر در خودارضائی به ارگاسم می‌رسند تا در مقاربت جنـسی.


زنـان در هنگـام خود ارضائی چوچوله خود و نواحی اطراف آن را

تحريك، ماساژ و نوازش می‌كنند،

و نه انگشت خود را در واژن خود فرو می‌کنند .

 با اين‌همه جامعه، زنان را محكوم می‌كند،

گويا احساسات زنان غلط و اشتباه هستند.


هم فرويد و هم كينزی، بر اين امر واقف بودند

كـه زنـان نـه از راه واژن بل‌كـه از طريق چوچوله راحت‌‌تر و آسان‌تر

به ارگاسم می‌رسند،

اما هر دوی آنان، از نتيجه‌گيریِ منطقی در اين باره سرباز زدند

و تئوری‌های قبلی كـه گويا اشكال در خود زنان است را ادامه دادند؛

آن‌ها بجای نشان دادن ستم اجتماعی بر زنان،

توقع داشتند كه زنان خود را تغيير دهند؛

فرويـد معتقد بود

كه زنان بايد رشد كنند و خود را « تطبيق» دهند تا بالغ شوند،

و كينزی معتقد بود

كه وقتی مدتی از زندگیِ زناشوئیِ زن گذشـت،

او از نظر جنسی با تجربه‌تر می‌شود و آنوقت به نتيجه‌ی لازم می‌رسد.


تعريف سكس بايد تغيير كند و نه بدن يا احساس زنان .

آيا زنان در حال ارائه‌ی تعريف جديدی از سكس هستند؟ 

زنان در حال ايجـاد تغييـر و تحول

در ديدگاه‌ها و نوع روابط فيزيكی با شريك جنسیِ خود هستند؛

چگونه احساسات خود را بيان و با طـرف مقابـل قـسمت می‌كننـد.


متاسفانه، زنان تشويق می‌شوند كه به‌شيوه‌ی مردان «فعال» شوند؛

لباس‌های آنچنانی بپوشند، داغ و سكسی جلوه كننده و غيره،

نه اين‌كه خود باشند و آنطور كه هستند

و طبيعت و فيزيولوژيك‌شان اجازه می‌دهد، رفتار كنند.

فعال بودن در سكس، معنای كاملآ متفـاوتی بـرای زنـان دارد؛

مثلآ اگر زنان در هنگام خودارضائی به نوازش چوچوله‌ی خود می‌پردازند،

چرا اين‌كار را در حين سكس با شريك جنسیِ خود انجام ندهنـد؟


 زنان هنوز امكانات و توانايی‌های جنسیِ خود را بروز نداده اند

و من مطمئن هستم كه يكی از وجوه سكسواليته‌ی زنان در صد سال آينده،

ايـن خواهد بود

كه زنان نوع تازه‌ای از جنسيت را نمايش خواهند داد.


يكی از اسباب تشويش مداوم مردان در سكس، انزال زود رس مي‌باشد .

اما اكثر مردان، انزال زودرس را به معنای كلينيكـی (پزشـكی) آن؛

انزال قبل يا به محض دخول کیر در واژن، بكار نمی‌برند،

بل‌كه از آن جهت كه نتوانسته‌اند

زنی كه با او همآغوش شـده‌انـد، را بـه ارگاسـم برسانند،

خود را سرزنش كرده و فكر می‌كنند

كه علت اين‌كار زود انزالیِ آن‌ها بوده‌است .

 چنين تفكری اشتباه است.

وسايل ارتباط جمعی هـم مرتب به مردان اخطار می‌كنند كه

«آب خود را سريع خالي نكنند»

چون با اين‌كار هم‌سوی سکس آنان به ارگاسم نمی‌رسد. 

طبق نتائج بدست آمده در

«گزارش هايت» 

ارگاسم زن، به مدت زمان عمل دخول و خروج کیر در واژن  ربطـی نـدارد، 

انـدازه‌ی کیر هم، در به ارگاسم رسيدن زن تآثیری ندارد .

بر عكس،

دخول مهبلی در اكثر موارد، علت و سبب ارگاسم نشدن زنـان اسـت. 

آن عده‌ی معدودی از زنان هم كه بوسيله دخول مهبلی به ارگاسم می‌رسند،

بدين خاطر است كه اين‌گونه زنان راه‌هائی برای خود يافته اند

كه بـه آن‌ها امكان می‌دهد كه در حين دخول مهبلی،

چوچوله‌شان هم، يا با دست خود، و يا با نوازش و مالش کیر،


یا

 ( لیسیدن و بوسیدن آرام غنچه‌ی نازشان)

تحريك می‌شوند. 

بهتراست كه جامعه و مردان

واقعيت چگونه به ارگاسم رسيدن زنان را بپذيرند،

نه اين‌كه نگران طول عمل جنسی و يا اندازه‌ی کیر خود باشند.


تفكر شخصی كه معتقد است مرد بايد زن را به ارگاسم برساند،

ادامه‌ی همان تفكری است كه معتقد است مـرد بايـد نـان‌آور خـانواده باشد،

به زن غذا، پوشاك و مسكن بدهد و در اتاق خواب،

به او لذت جنسی و ارگاسم اعطا كند. 

چنين تفكـر

اسـتقلال اقتـصادی، مـدنی وجنسیِ زن را بی‌ارزش و بی‌هوده می‌داند

و اختيار همه‌ی اجزاء زندگیِ زن را به مرد حواله می‌كند.

همان‌طور كه زنان بايد كار كننـد و نـان‌آور خانواده باشند،

همان‌طور هم بايد در خشنودی و لذت جنسیِ خود مستقل باشند،

نه اين‌كه آرام و بی‌تحرك دراز بكشند و منتظـر مـرد خـود بمانند

تا هر وقت هوسش كشيد، به او (زن) لذت جنسی بدهد. 

اتفاقا چنين كاری، مسئوليت و فشار بيش‌تری بر مردان وارد می‌كند،


از طـرف ديگر جامعه به مردان ياد داده كه سكس يعنی دخول مهبلی.

زنان هم كم‌تر با سكس مهبلی به ارگاسم می‌رسند،

پس مرد بي‌چاره هـر چقـدر انزال خود را به تاخیر بيندازد،

باز می‌بيند كه زن به ارگاسم نمی‌رسد.

پس دچار كم‌اعتمادی می‌شود و به مردانه‌گیِ خود شك می‌كند.


زنان هم از مضرات تفكر گفته‌شده در امان نيستند،

پس به ناچار به تظاهر به ارگاسم رو می‌آورند.

مردان هم ادعا می‌كنند كه در تظاهر زنان به ارگاسم دخالتی ندارند

و همه چيز را به گردن زنان می‌اندازند،

ولی نمی‌دانند كه توقـع آنـان از زن

جهت رسيدن به ارگاسم از طريق دخول واژنی،

كاری است تقریبا غير ممكن

و زنان چاره‌ای جزء تظاهر به ارگاسم ندارند.

علت «سردمزاجیِ» زنان، كه بسياری از مردان از آن می‌نالند،

ربطی به بيولوژيك و ساختار جنسیِ زنان ندارد،

چرا كه از نظر مـزاج جنـسی اختلافی بين زنان و مردان وجود ندارد،

موضوع حتی تربيت فرهنگیِ زنان هم نيست، 

ربطی به يائسه‌گیِ زنان هم ندارد،


علت اصلی دوریِ زنان از سكس، اين است

كه مبرم ترين نياز جنسیِ زنان،

يعنی (چوچوله) تحريك غير واژنی

تا رسيدن به ارگاسم، مرتبا ناديده گرفته می‌شود،

پس تعجبی ندارد كه اكثر زنان در سكس به ارگاسم نمی‌رسند.

انكار فرهنگیِ نياز جنسیِ زنان، بازتابی اسـت 

از سيـستم اجتمـاعی كـه زنـان را شهروند درجه دوم بحساب می‌آورد.






شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ