پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۰ آذر ۲۶, جمعه

بی‌تو

 


رهگذر

در آغوش‌ات که بودم

چشمان تو پنجره‌ای باز کردند

که ؛؛بودن‌های؛؛ من

پر‌از شادی شدند

حتی ؛؛بودن‌ام؛؛ بی تو


رؤیاهایم بیدار اند هنوز

مثل جریان عطر؛ در دامنه‌ی ایوانی پر ازگل

تازه و تر

لمس هیچ حسی خیس‌تر از لحظه‌ی اوج‌ام نبود

که جیغ‌های‌ام پروانه‌هارا به پرواز در آوردند 


( آرزویم نه تنها دستیابی به تن تو ،

بل‌که در آغوش گرفتن انسانی بود که درون تو می‌زیست )


(از مارسل‌ پروست)

شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ