دوستت دارم
هربار به تو فکر میکنم
یکی از دکمههایم شل میشود
انقراض آغوشم یک نسل بهتأخیر میافتد
و چیزی به نبضم اضافه میشود
که در شعرهایم نمیگنجد
کافیست تورا بهنام بخوانم
،تا ببینی
لکنت
عاشقانهترینِ لهجههاست
و چگونه لرزش لبهای من دنیا را به حاشیه میبَرد
دوستت دارم
با تمام واژههاییکه در گلویم گیرکردهاند
دوستت دارم با صدای بلند
دوستت دارم با صدای آهسته
دوستت دارم
و خواستن تو جنینیست در من
که نه سقط میشود
نه بهدنیا میآید
¤
براى اولين بار مىفهمم
دستى كه آخرين دكمهها را باز مىكند
مى تواند
به بستن چشمها آمده باشد
*
شب بخیر نگو
بگذار منتظر بمانم
و دلم بخواهد شب ادامه داشته باشد
*
میخواهی دلتنگت نباشم
انگار که بخواهی شیروانیهای رشت خیس نباشند
انگار که بخواهی زمستانهای الموت سرد
انگار که بخواهی پاییزهای روستای چنار کاشان زرد
دنیا اما کاری بهخواستن هیچکس ندارد
لیلا کردبچه