آغوشام شبیه دریاست
چکیدن کوچکترین قطره را، بهساحل خبر میدهد
قلبام در تمام بدنام میتپد
و
زن بودنام
ساخته میشود؛
فراموش میکنم
بکارتام را
که در آغوش تو جا گذاشتم
کافیست خاطرهی آن لحظه را
تنفس کنم
بهلرزشهای قبل از اوجام میرسم
و
پرستیدن لذتستانیت هنوز در تنام جاریست
رهگذر