حجم انتظار
در مرز خواب و بیداری
کدامین رویا ترا به بستر لحظههای من میآورد؟
مهتاب، عطر پیرهن ترا دارد
ای آشنای تبآلودهگیِ شبانگاهان من
ابعاد سکوت مهتاب
فراز نوازش در نگاه تو
پیرهن دوست داشتنهشدن
بهاغواگریهایم میپوشاند
طعم تصنیف خواهش
در آغوش تو
تشنهگیِ پگاه،
بهشبنم میماند
سبزینهگیِ ساحل چشمانت باغ اندامم را
آغوشتر دربر میگیرد
تا ساحل، امواج دریا را
از من بهآغوش تو
یک خیال فاصلهاست
تنِ شاخه را در بهار آغوشات میپرورم
در صمیمیت گرمای هوس
غنچههای اندامم نیز شکوفه میزنند
ساقه در حجم وِلَرم بهار
آمدنم را ثانیه میشمارد
زیبائیِ تمشک میان لبانم
لبخند را پهنا میدهد
آب دلتنگیِ غنچه
از سر جویبارم میگذرد
ترا امضاء میکند زیر نافم
بوی تنت را میپاشد
بر اندامم
رهگذر