پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۱ فروردین ۳, چهارشنبه

پروانه‌ها


پروانه‌ها

 پیراهن خیس‌‌ام

بی‌آن‌که چیزی از عشق بداند

با غنچه‌ی پستان‌هایم می‌رقصد

تنها می‌داند که

چگونه خواستن‌ام را نشان دهد

به‌تو

زییا، لب‌ریز از تمنا


درز شکافم دریا را خیس می‌کند

هنگامی که با سرانگشتان تو

ورق می‌خورد

وقتی ضربان قلب تو  

در جریان رگ‌های من می‌تپد


می‌خواهم

پیش از آن‌که ترا 

به رویاهایت بسپارم

شب تازه‌ای به دنیای تو بیآورم

فراسوی زمان 

که لحظه‌های من‌و‌تو را بیآفریند


در آن‌پیوند

 هر پنجره‌، مهتابی دارد

هر باران رنگین‌کمانی

 با

،پروانه‌هایش

که تو روی پرهای‌شان  

پرواز کنی

و

شکوه درونم را

 در صداهای اشتیآق زنانه‌گی‌ام

بشنوی


زیبائی‌ی لهجه را

در لب‌گزیدن‌های کلمات نامفهوم من

احساس کنی


از واژه‌های بریده ، بریده‌ی من

شعر بسازی

تا به‌بینی که طعم قلمت چه‌کرده 

با بهار غنچه‌های تنم


رهگذر

۱۴۰۱ فروردین ۲, سه‌شنبه

اسناد از ۲۷ ماه سخن می‌گوید(۲)


 باستان‌شناسی برای یافتن نقطه‌ی آغاز ارتقای غرب‌ستیزی 
به مقام ایدئولوژی‌ی اجتماعی درایران
بقلم علی‌رضا اردبیلی


، اگر ما امروز نُرم‌ها، عادات وحاکمان امروزی را نقد می‌کنیم 

دلیل دعوت به‌رفتار خطاپوشانه درمواجهه با حوادث دیروزدرچیست؟


هر دو طرف را باید دید 

در نظر برخی از هموطنان،

نگاه منتقدانه به‌حماسه‌ی نهضت ملی مصدق، کاشانی و جبهه‌ی ملی، نباید بدون برخورد

. با طرف مقابل این حماسه یعنی دربار و حکومت پهلوی انجام شود 

،گویی نگاه به تاریخ، چیزی شبیه تقسیم غذا در بین جمعی گرسنه است

که در صورت عدم رعایت دقیق عدالت

.می‌تواند به بهای مرگ برخی از گرسنه‌گان تمام شود!

با این منطق، باید در تاریخ‌نویسی را گل گرفت 

.چون نقد هم‌زمان همه‌ی نیروها

حتی در صحنه‌ای کوچک که بجز چند بازی‌گر در میدان وجود ندارد، عملا غیرممکن است

،از سوی دیگر، این کتاب نه حاوی‌ی "نظرات" نویسنده یا کسی

.بل‌که مجموعه‌ی بزرگی از اسناد دست اول حوادثی است

که در پس هیاهوی مصدقی‌ها و ضدمصدقی‌ها گم شده‌اند


،نگاه به حوادث آن سال‌ها،

بخصوص امروز که آخرین بازمانده‌گان آن نسل هم بندرت در میان ما هستند

. امتیاز مهمی چون امکان نگاه خالی از حُب و بُغض

به‌یکی از طوفانی‌ترین و از نظری مُخرب‌ترین دوران تاریخ ما باشد

 خواننده‌ی این مجموعه باید توجه کند

که سعید رهبر در این مجموعه‌ی بزرگ، تنها به‌آسان شدن امر دشوار قضاوت

.در مورد یک دوره‌ی مهم از تاریخ ایران کمک می‌کند

و خودش قضاوت آماده‌ای را تحویل مخاطب خود نمی‌دهد 

کار سعید رهبر در اصل کمک به‌نسل امروزی است که بتواند 

.در برابر مدعیان متولی‌گری"نهضت ملی"سوالات دقیق مطرح کند 

حدس من این است که مثل معمای چرائیِ ظهور نازیسم در آلمان،

پاسخ به‌معمای بزرگ چرائیِ ظهور انقلاب اسلامی 

.در ایران (و مثلا نه در فلسطین) ذهن نسل‌های متوالی ایران را

به‌خود مشغول خواهد داشت

، برعکس هزاران تحلیل ضعیف ازعلت‌العلل بروز این فاجعه در ایران

مجموعه‌ی حاضر، افق‌هائی در برابر ذهن خواننده باز می‌کند تا

.حل معمای انقلاب اسلامی ایران را

در یک مقاله و تظاهرات طلاب حوزه‌های دینی قم، جست‌جو نکند


کنجکاوی عوامانه‌ی ما  و غفلت از عمق ماجرا

،در همه‌ی سال‌هائی که در این 68 سال سپری شده

از عاشورای جبهه‌ی ملی و مصدقیون در ظهر 28 مرداد 1332 تا کنون

جامعه‌ی ما با کنجکاوی مشغول این بحث بوده است

که بالاخره حوادث آن روز، یک "کودتا" بود یا  یک "قیام ملی"؟ 

نقشه‌ی طراحی شده اجانب به رهبری سازمان سیا و

 MI6

 بریتانیای کبیر بود یا "دست‌پخت" شعبان جعفری و "مردم" تحت فرمان وی؟


در دو سه دهه‌ی اخیر نیز با باز شدن هر پرونده از آرشیو‌های کشورهای غربی

و انتشار هر نیم جمله از زبان دولت‌مردان و دولت‌زنان غربی،

بازار کنجکاوی ما در مورد جزئیات پشت پرده و پلیسی و جنایی و جاسوسی ماجرا،

گُر گرفته است 

این یک رفتار طبیعی است

که تماشاگر تئاتر تاریخ، بی‌خیال پروسه‌های پیچیده‌ی اجتماعی و سیاسی در طول زمان شده،

به‌ دنبال برانگیختن احساسات و هیجان باشد 

.و به لذت ناشی از شنیدن یک جمله‌ی کوتاه بیاد ماندنی یا شرح یک فقره جاسوسیِ پیچیده،

اکتفا کند

 تا اینجا ایرادی نیست که چرا این همه تمرکز بر حوادث یک روز و روزهای منجر به آن؟

 اما هم‌زمان با آن سطحی‌نگری تماشاگر این پرده‌ی مهم از تئاتر تاریخ ایران،

نپرداختن به پروسه ایجاد این حماسه

از روز صفر آن و ندیدن سود و زیان ماجرا

و مهم‌تر از همه،

ماندن در حد شور و شعف و افتخار و خشم بدون وارد شدن به محاسبه سود و زیان

، و تأثیر مجموعه حوادث آن سه سال بر زندگیِ یک و چند نسل

در این دهه‌های سپری شده

.گناهی نابخشودنی است


لولای اتصال محمد مصدق با اندیشه‌ی ولایی

.جست‌جوی ریشه‌های فاناتیسم اسلامی

از دل‌مشغولیِ برحق نسل‌های متعدد ایرانیان بوده و خواهد بود 

.برخی ازاین جست‌جوها به‌افکار روحانیت سنتی در قرون گذشته معطوف شده است 

.و گاه این جست‌جوگران متوسل به تئوری‌های توطئه شده‌اند

 با توجه به وجود 57 کشور اسلامی در دنیا،

علل  ظهور فاناتیسم دینی در ایران و جلوس آن به‌اریکه‌ی قدرت دولتی را 

.باید توضیح داد وعوامل این پروسه‌ی سیاه را شناسایی کرد


پوپولیسم

وعده‌ی مجانی کردن آب‌وبرق و اتوبوس و مسکن در اول انقلاب اسلامی،

برای اولین‌بار نبود که 

.در صحنه‌ی سیاست ایران سر داده می‌شد

25

 سال قبل از سخنرانیِ آیت‌الله خمینی در بهشت زهرا،

محمد مصدق به‌مدت سه سال ذهن عالم‌وعامی را

.با وعده‌ی شیرینِ دادن سیصدهزار لیره‌ی استرلینگ‌ به‌مردم، مشغول کرده بود


.برای سه‌سال، هرکس با حداقلی از دانش ریاضی، سرگرم محاسبه سهم خود

از آن سیصدهزار لیره استرلینگ بود

. ماجرای خدمت‌کاری که از شغل خود استعفا داده

و به‌امید دریافت این "سهم‌النفت" ، توصیف گویایی از این ماجراست

. پوپولیسم به‌معنیِ راه میان‌بر و سریع‌السیر برای درمان معضلات بزرگ است

 این حادثه بسیار گویاست که یک قربانیِ ساده‌دل وعده‌های مصدق،

با گفتن این‌که:

"روزی 5/17  تومان به‌من، این پول را دم خانه‌ام می‌آورند

و به‌من و زنم  35 تومان جمعاً می دهند"

از محل کار خود به‌عنوان پیش‌کار یک خانواده متمول استعفا می‌دهد

  ارتقای "مردم" و "ملت" به‌اولوهیتی قابل ستایش

و معرفی نخبه‌گان به‌عنوان خائن و وطن فروش وعامل اجنبی،

وجه اشتراک پوپولیسم در چهارگوشه‌ی جهان ماست

،از نظر پوپولیسم،

دشوار بودن راه وصول به‌رفاه و عدالت ادعای نخبه‌گان فاسد و خودفروش

 .برای پنهان کردن خیانت خودشان است 

در تبلیغات پوپولیست‌ها،

راه میان‌بُر برای رسیدن به‌مقصود، خلع‌ید از نخبه‌گان فاسد حاکم و اربابان خارجیِ آن‌ها

.و دادن اختیار اداره‌ی مملکت به‌دست "مردم" است

.آن‌ها ادعا دارند که بهشت در یک قدمی است

و تنها مانع در راه این وصال، حاکمیت نخبه‌گان خودفروش است


یکی از مهم‌ترین وجوه مشخصه‌ئ پوپولیسم،

خزیدن به‌قدرت با توسل به‌ابزار دموکراسی و از بین بردن

.امکان منتقدین و مخالفین، برای استفاده از همان دموکراسی است

 ،دکتر مصدق به‌راحتی با استفاده از کرسیِ مجلس شورای ملی و انتخابات

به‌قدرت رسید

.حکومت نظامی اعلام کرد

و در بستن مجلس شورای ملی‌هم تردیدی به‌خود راه نداد 

.و از همه‌ی توان عملیاتیِ اوباش برای سرکوب مخالفین سیاسی حداکثر استفاده را برد


خلع‌ید از شرکت نفت ایران وانگلیس و اشغال سفارت

.این دو حادثه با فاصله 28 سال هر دو، اعلام جنگ به جامعه جهانی بود

یکی از این دو مورد باز کردن جبهه علیه موازین جهانی‌، همکاریِ اقتصادی،

فنی و جلب سرمایه و تخصص بین‌المللی بود

. و دیگری یک جنگ علیه همه‌ی موازین دیپلماسی و روابط بین‌المللی


در مورد تغییر مفاد قراردادهای موجود با شرکت‌های نفتی بین‌المللی

 ،قبل از حماسه خلع‌ید از شرکت نفت ایران وانگلیس

 ونزوئلا، عربستان و کویت

بدون حماسه‌آفرینی و بدون این‌که مشت محکم بر دهان جهان بکوبند

 موفق شده بودند که از طریق مذاکره و مصالحه، تغییرات مطلوب خود 

.حتی قبل از پایان دوره‌ی اعتبار قراردادهای موجود عملی کنند


 در مورد ایران هم،

طرف انگلیسی قراردادهای موجود، حاضر به‌مذاکره در مورد بهبود مفاد قراردادها

. به‌نفع طرف ایرانی شد و موارد متعددی از این توافقات به‌عمل آمد

 در یکی از این موارد قرارداد جدید الحاقی به قرارداد قبلی

 از سال  1313 معروف به قرارداد «گس ـ گلشاییان» مشتمل بر 11 ماده، بسیار زودتر

 .از حماسه‌ی خلع‌ید در 26 تیرماه 1328 به امضای نماینده‌گان دو طرف رسید

 .این طرح به‌مجلس شورای ملی هم ارائه شد

اما با مجاهدت یاران دکتر مصدق از سوی مجلس رد شد

، طرح مصالحه‌ی دیگری هم حتی به‌تأیید شخص پیشوا مصدق هم رسید 

اما

.حسب یک عادت مألوف با ملاقات یکی از یاران مخالف قرارداد،

نظر خودش را بلافاصله تغییر داد

،معروف بود که نظر پیشوا مطابق نظر آخرین فرد مورد اعتمادی‌است که ملاقاتش می‌کند

 قابل تغییر است و از جمله نوشته شده است

که شایگان و حسیبی و زیرک زاده و فاطمی 

.قبل از عملی شدن یکی از مهم‌ترین شانس‌های سازش تعیین‌کننده، نظر او را عوض کردند


،اگر رابطه‌ی میلیاردها انسان جمع شده در 200 کشور در سطح روابط بین کشوری و جهانی

،از موازین دیپلماسی پیروی می‌کند

،روابط میلیون‌ها بازی‌گر اقتصاد جهانی شامل کشورها و شرکت‌ها 

از یک سری قوانین و سنت‌های پذیرفته شده تبعیت می‌کند

،اگر اشغال سفارت ایالات متحده آمریکا در سال 1358، اعلام جنگ

به موازین دیپلماسی بین‌المللی بود

،توسل به‌حماسه برای برهم زدن یک طرفه‌ی قراردادی معتبر قبل از پایان مهلت اعتبار

بازکردن جبهه‌ی جنگ از سوی یک بازی‌گر علیه همه‌ی مقدساتی بود

. که جهان برای تنظیم رابطه‌ی خود بدان‌ها نیازمند است

.روشن است که مسئله بر سر "عادلانه" بودن قرارداد 1313 یا هر توافق دیگری نیست و نبود 

اتفاقا طرف متضرر از یک توافق ناعادلانه،

اصولا باید انگیزه‌ی بالاتری برای رعایت قواعد بازی داشته باشد

 و به‌جای قیام یک‌طرفه علیه همه‌ی قواعد شناخته شده‌ی بازی 

.و در نتیجه تقابل با همه بازی‌گران،

در چهارچوب همان قواعد برای احقاق حقوق خود تلاش بکند


توسل به قدرت لایزال قوه چماقیه

به میدان کشیدن نیروهای ضربت سریع از میان لایه‌های فقیر تحقیر شده

به‌رهبریِ لومپن‌های شناخته شده

 .و ملقب کردن آن‌ها به‌نام مبهم "مردم"، از مشخصات دیگر پوپولیسم است

.دولت پیشوا مصدق، لشکری چند هزار نفری از این اوباش را در تهران در اختیار داشت

.این لشکر، به‌راحتی به تظاهرات مخالفین حمله می‌کردند

 به‌کتابفروشی‌ها، به‌دانشگاه‌ها، به‌سالن‌های تئاتر، به‌مرکز فرهنگیِ شوروی

 .و به‌هر تجمع و مکان فرهنگی دیگری حمله می‌بردند و به‌راحتی آدم می‌کشتند

 این جنایات هرگز منجر به پروسه‌ی تعقیب قضایی و محکومیت کیفری

در دادگاه‌های کشور نمی‌شد

 .و مطبوعات جبهه‌ی ملی می‌توانستند

از کشتن جوانان مخالف مصدق در تهران با عنوان "سگ‌کُشی" تمجید بکنند


نیروی هزاران نفریِ این اوباش به‌رهبر‌یِ شعبان جعفری و دیگر لات‌های مشهور تهران 

مثل رمضان یخی، حاج طیب رضایی، هفت برادر معروف به "هفت‌کچلان"، با آزاد کردن

 .فله‌ایِ چاقوکشان زندانی از سوی مصدق تقویت شد

در گزارشات پرهیجان و تأیید‌ ‌آمیز مطبوعات جبهه‌ی ملی از این نیروها، یافتن القابی

 .مثل "هنگ تحت رهبری شعبان جعفری" به کرات استفاده می‌شد


لومپن‌های میدان تره‌بار و اوباش ریز و درشت اهل زورخانه 

هم در دولت مصدق

 ،و هم دوران حکومت اسلامی

.بدنه‌ی اصلیِ نیروی سرکوب خیابانی و چماق‌کشان بودند

 بسیاری از شکنجه‌گران و شلیک‌کننده‌گان تیرخلاص به‌اعدامیان در جمهوری اسلامی

.از میان همین نیروها دست‌چین شدند 

جالب است که 

"قیام 15 خرداد 1342" 

،علیه سیاست اعطای برخی آزادی‌ها به زنان

از سوی عناصری رهبری و تأیید شد 

که ده‌سال قبل از آن، در

 جنبش پیشوا مصدق فعال بودند

 حاج طیب رضایی که مهم‌ترین چهره‌ی اعدامی

قیام 15 خرداد ۱۳۴۲بود

 (همان "شهید") 

 در همه‌ی تحرکات خیابانی در ده‌سال قبل هم

  .در کنار شعبان جعفری از سردمداران اوباش مصدقی بود


رجعت به دوران توحش

،از اصلاحات ناشی از اجرای قانون اساسی مشروطه در دوران پهلوی

.کنار گذاشتن رفتارهای عهد توحش با مجرمین و مظنونين بود

شلاق‌زدن در ملاء‌عام یا حلق‌آویز کردن علنی‌ی افراد در میادین شهر از اقداماتی است

، که در نظر نسل امروز ایرانیان، از ابداعات رژیم جمهوری اسلامی است

.در حالی که هر دوی این کارها، بسیار زودتر از رژیم اسلامی

در دوران رژیم ملی مصدقی در پایتخت کشور اجرا ‌شدند

،صفحات روزنامه‌ی اطلاعات در آن دوره

از اخبار شلاق‌زنی در ملاء‌عام و حتی در موردی از حلق‌آویز کردن مجرمی با جرثقیل

. در میدان سپه تهران است

 عکس مراسم شلاق‌زنی افراد در ملاءعام با مشایعت گروه موزیک نظامی (!) بارها 

.در میان اخبار روزنامه‌ی اطلاعات آن دوران منعکس شده است


زنان در دولت ملیِ مصدق

طرح فکر اخراج زنان از ادارات دولتی، از سوی شخصیت‌های جبهه‌ی ملی 

به جرم "پرت کردن حواس آقایان محترم"(!) نشان‌گر حاکمیت نگاه زن ستیزانه امروزیِ  

.رژیم جمهوری اسلامی در آن دوران است


.در مورد دادن حق رأی به‌زنان نیز،

موضع پیشوا مصدق، موکول کردن آن به‌عدم مخالفت روحانیت بود

 یعنی وی حاضر به‌دادن کوچک‌ترین هزینه‌‌ی سیاسی در این راه نبود و روشن بود 

که جنبش پوپولیستی نیازمند پشتيبانی بیش‌ترین اقشار "مردم"، نمی‌توانست

.هزینه‌ی سیاسی دفاع از حق رأی زنان را تقبل کند

 .برای مقایسه می‌توان، به هزینه‌ای اشاره کرد

که محمدرضا شاه با تصویب همین حق، مجبور به‌پرداخت آن شد

 این هزینه در جریان قیام ارتجاعی 15 خرداد 1342 نمایان شد

که با توجه به‌زنجیره‌ی بعدی حوادث 

.می‌توان نقش این هزینه در از دست دادن تاج و تخت پهلوی را هم مدعی شد


  مدل کلاسیک پوپولیسم

،صرف‌نظر از مختصات کشوری و زمانی پوپولیسم در موارد مختلف ظهور آن 

فرمول‌بندی ساده‌ی گفتمان پوپولیستی،

در دسترس بودن رفاه و امنیت و نشان‌دادن "نخبه‌گان" به‌عنوان 

.خائنین سد راه این خوشبختی است

.رهبران پوپولیستی خود را کاشف این حقیقت معرفی می‌کنند و نه مخترع آن

گویی نخبه‌گان و مقامات دولتی مشتی سادیست هستند 

.که فکر و ذکرشان از بین بردن رفاه و امنیت مردم است

 .و کافی‌است

که "مردم" رهبر پوپولیست را در از میان بردن آن جماعت سادیست همراهی کنند

طبق این فرمول‌بندی کلاسیک پوپولیستی بود 

،که مصدق، شرکت نفت ایران وانگلیس

 دربار و ده هزار نفر خائن دارای پرونده‌ی مکتوب خیانت در بایگانی شرکت نفت (!؟) را 

.به‌عنوان موانع سر راه خوشبختی ابدی ملت ایران معرفی می‌کرد


بیرون آمدن از مجلس شورای ملی به‌جای مقید ماندن به قواعد بازی

 و "مجلس" نامیدن جمع طرفداران خودش در خیابان هم

. در تبعیت از این مدل استدلالی پوپولیست‌ها بود

 این همان مدلی بود که 25 سال بعد، رهبران انقلاب اسلامی هم

 وعده‌ی راه میان‌بُر رسیدن به‌خوشبختی

 ،و هم نشان دادن دربار و همه‌ی نخبه‌گان طراز اول کشور

،به‌عنوان دشمنان سادیست

همان نوای سحرآمیزی بود که میلیون‌ها ایرانی را در ماجرای نهضت ملیِ مصدق

.به حرکت در آورده بود

 .درست مثل ماری که با نوای فلوت ماربازان به رقص درمی‌آیند


استفاده از تعصبات دینی مردم

.یک جامعه‌ی بی‌سواد را می‌توان به‌سادگی با کمک تعصبات دینی

به هیجان و حرکت درآورد

،جامعه‌ئ پایان دهه‌ی 1320 با نرخ باسوادی حول 10 درصد

 نمی‌توانست حساسیت زیادی نسبت به کش‌وقوس حقوقی روابط ایران

.و شرکت بریتیش پترولیوم داشته باشد

 اما توسل به‌کدهای شناخته شده‌ی دینی، تصور عمومی از "کافر" بودن کشورهای اروپایی

، و بیگانه‌گیِ شدید با فرهنگ، مردم و سیاست در اروپای آن زمان

 یاد کردن از غرب و به‌خصوص انگلستان با نام "اجانب" کافی بود

 .که امواج سهم‌گینی از بدنه‌ی جامعه را به حرکت درآورد

 ،در فهم اهمیت این نکته و لحاظ کردن آن در طرح شعارها و اتخاذ تاکتیک سیاسی

.همه روشنفکران و سیاسیون صد سال اخیر ایران، رویه‌ی مشابهی داشته‌اند

،هم روشنفکران صدر مشروطیت و هم کمونیست‌ها و شاهان پهلوی

 .واهمه بزرگی از تقابل با عقب‌مانده‌ترین تعصبات دینی جامعه داشتند

علیرغم وجود استثناهایی، رویه‌ی کلیِ نخبه‌گان ایرانی یک برخورد "عقلانی" توأم

 .با احتیاط با واقعیت بیسوادی بدنه‌ی جامعه و غلظت سنگین اوهام دینی

بر فکر و ذکر مردمان این کشور بود

 مسلماً ملاحظات و محافظه‌کار‌یِ مصدق و جبهه‌ی ملی تحت رهبری وی

 .نیز در حد این برخورد "عقلانی" سنتی، قابل قبول است

اما

،آنچه مصدق را از دیگر نحله‌های سیاسی از کمونیست‌ها تا دربار، متمایز می‌کند

 .دست و دل‌بازی وی در توسل به‌دین و سنت برای کسب مشروعیت و پشتيبانی مردمی است


   اهمیت فاکتور زمان، انحصار قدرت و حق تقدم

قضاوت امروزیِ ما از شباهت‌های حکومت مصدقی و رژیم فقاهتی برای رعایت دقت

 .باید دو نکته را در نظر بگیرد

 ،اولا برخی از آن شباهت‌ها که در این پس‌گفتار بدان‌ها اشاره شد

،با وجود محدود بودن دامنه‌ی اعمال آن‌ها در دولت مصدقی

،به‌خاطر تقدم زمانی (به مدت 25 سال) اهمیت کاربست آن‌ها

در دولت مصدق را برجسته‌تر می‌کند

27

.ماه بود

 ،اگر عمر حکومت اسلامی معادل عمر حکومت مصدق بود

.باید نقطه‌ی پایان رژیم اسلامی در 12 خرداد 1360 گذاشته می‌شد

 از سویی دیگر، دوران زعامت پیشوا مصدق در اریکه‌ی قدرت کوتاه بود

 و در همه‌ی این دوران کوتاه، هرگز مزه‌ی انحصار قدرت دولتی از نوع انحصار

 .رهبریِ رژیم اسلامی بعد از انقلاب اسلامی را نچشید

،این استدلال برای مقایسه دو رژیم کاملا متفاوت

در دو دوره‌ی کاملا متفاوت از تاریخ ایران نیست 

و تنها تأکیدی است بر اهمیت دوران 27 ماهه‌ی حکومت مصدقی

از نظر بدعت‌گذاری‌هایی است 

.که بعدا به شیوه‌ی حکومتیِ رژیم اسلامی تبدیل شدند


حلقه‌ی انسانیِ اتصال حکومت مصدقی به رژیم اسلامی

.فاصله‌ی زمانیِ دوران مصدقی با انقلاب اسلامی 25 سال بود 

که می‌توان با عمر 42 ساله‌ی رژیم جمهوری اسلامی در زمان نوشتن این سطور مقایسه کرد

 فاصله‌ی زمانی نه چندان زیاد 25 ساله

این امکان را به بسیاری از دست اندر کاران نهضت مصدقی داد 

.که دوران انقلاب و سال‌های اولیه بعد از انقلاب را دریابند

برخی از یاران دکتر مصدق در ابتدای پیروزی انقلاب

 .نقش معلم رهبران رژیم اسلامی در ابتدای حکومت‌داری را بازی کردند

 .که در خاطرات رهبران انقلاب اسلامی بارها به‌اهمیت این نقش اشاره شده است

 چنین خدماتی می‌توانست از سوی نیروهای غیرمذهبی مثل کمونیست‌ها هم

 .به‌رهبران جدید ارائه شود

 ،اما وقتی این نقش در کنار بقیه موارد مشابهت‌ها

میان دو نهضت مصدقی و اسلامی قرار می‌گیرد

.می‌تواند پازل روابط و خویشاوندی‌های عملی، فکری و ایدئولوژیک را کامل‌تر کند


 توسل به خشونت سیاسی مشروعیت یافته از واپسگرائیِ فاناتیسم دینی

.در دهه‌ی 1950 میلادی یعنی دوره‌ئ تاریخی وقوع نهضت مصدقی در ایران،

ترور سیاسی، ربط خاصی به اسلام نداشت

 ،بعدها هم که ترور به‌یک وسیله‌ی اعمال سیاست تبدیل شد

.بیش از همه از آبشخور ایدئولوژیِ مارکسیستی بهره داشت

 با این وجود، نقش مصدق در ترور حاج‌علی رزم‏آرا، از قدیم‌ترین نمونه‌های 

.توسل یک سیاست‌مدار به‌نیروی فاناتیزم دینی برای از میان بردن مخالفان سیاسی خود است

 ،مصدق در تبدیل کردن یک تروریست اسلامی به قهرمان ملی

.از زیر پا نهادن، اصل تفکیک قوای قانون اساسی مشروطه نیز، مضایقه نکرد

 .او با ترور حاج‌علی رزم‏آرا در یک انتخابات مسئله‌دار مجلس شورای ملی

به‌پیشنهاد جمال امامی به‌قدرت رسید

 و سپس با تکیه بر قدرت ناشی از ریاست قوه‌ی مجریه،

قوه مقننه را واداشت تا حکم قطعیِ قوه‌ی قضائیه 

،در محکومیت قاتل را ابطال کند!

جالب است که در همه‌ی مراحل اجرای این عملیات غیرقابل باور

از حمایت و همدلی تا همکاری عملیاتی فاناتیسم دینی هم در رهبری این روحانیت

به‌رهبری آیت‌الله کاشانی

 .و هم در بازوی اجراییِ فاناتیسم اسلامی یعنی فدائیان اسلام، برخوردار بود


تاریخ، اسطوره، ایدئولوژی و حقوق

تاریخ و ایدئولوژی، هیچ‌کدام جهان‌شمول و همه‌شمول نیستند

و نسخ متفاوت آن‌ها، با یکدیگر

 .در رابطه‌ی ناسخ و منسوخ بوده و درگیر جنگ دائمی با یکدیگر هستند

 .و بالنتجه، پیروان خود را درگیر ستیز ابدی می‌کنند

 رژیم‌های کمونیستی و رژیم‌های اسلامیِ ولایت‌فقیهی، طالبانی، القاعده‌ای و داعشی،

محصول ایدئولوژی بودند

 .و هستند و رژیم‌های هیتلر و موسولینی، مدعی‌ی کسب مشروعیت از تاریخ بودند


معیارهای زندگی انسان مدرن، از حقوق استخراج می‌شود و نه ایدئولوژی یا تاریخ 

حقوق (حقوق فردی، حقوق بشر، حقوق جمعیِ اقلیت‌ها و حقوق بین‌الملل) برخلاف

ایدئولوژی و تاریخ

 .یک روایت مشترک جهانی دارد

که هم جهان‌شمول است و هم شامل همه آحاد بشر به یک‌سان

 ،در ضمن برای قضاوت در میان قرائت‌های احتمالی متفاوت از متن واحد قوانین

مراجع حقوقی برخوردار بازوهای اجرایی وجود دارند 

.اما برای قضاوت در باب صحت و سقم هزاران قرائت موجود و ممکن

از تاریخ، هیچ مرجعی وجود ندارد


داستان "نهضت ملی" تحت زعامت پیشوا مصدق،

بخشی از تلاش‌های ویران‌گر انجام شده

 .برای تبدیل روایتی از تاریخ به‌اسطوره و ایدئولوژی بود

 .در این ایدئولوژی، بازی‌گران تاریخ،

تبدیل به‌اسطوره شده و برای بازتولید نفرت ابدی، زندگی جاوید یافتند

دراین اسطوره‌ سازی از تاریخ، ظهر 28 مرداد 1332 تهران همان کربلای ظهر عاشورا

 .در دهم محرم سال 61 هجری قمری در تاریخ اساطیریِ شیعه است

،در نگاه از این پنجره‌ی تاریخی به جهان،

هدف شرکت کشور ایران در میدان بازی روابط بین‌المللی

 ،دیگر نه منافع ملی قابل تعریف در هر لحظه از جهانی دائما متلاطم

.بل‌که نبرد پایان ناپذیر حق با باطل تا دمیده‌شدن شیپور اسرافیل در قیامت موعود است


،اگر هدف از وضع قوانین ملی و بین‌المللی،

تأمین حقوق فرد و کشورها در یک دنیای متمدن است

.هدف از اسطوره‌سازی یا حداقل نتیجه عملی آن،

همانا گرم نگاه داشتن میدان نبرد حق و باطل است

 تعریف کردن "شرکت نفت ایران وانگلیس" به‌عنوان دشمن

و تبدیل صنایع غربی و کشورهای صنعتی خریدار نفت خام

، به مشتی غارت‌گر بی‌وجدان

همراه با اعطای نقش نگاهبان خائن و سادیست منافع اجانب به دربار پهلوی

.به مثابه‌ی ایجاد زمینی با شیب ملایم بسوی یک نبرد آخرالزمانی با "دشمن" بود 

،جامعه ایران هم که به نوبه‌ی خود،

فاقد هرگونه تربیت سیاسی و تجربه‌ی دموکراتیک بود 

و با حرکت در این زمین شیب دار،

سر از نبرد یاقوت و طاغوت و اشغال سفارت بزرگترین اقتصاد 

.و بزرگترین نیروی نظامی دنیا در 13 ابان 1358 در تهران درآورد

،اگر پیشوا مصدق، زدن مشت محکم به‌دهان انگلستان غارت‌گر را شروع کرد

 انقلاب اسلامی و رژیم مولود آن، 43 سال است که به‌زدن مشت به‌دهان جهان

.ادامه می‌دهد


سعید رهبر 

برای تماس مستقیم با سعید رهبر، تدوین کننده این مجموعه

saidrahbar3@gmail.com



شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ