پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۱ تیر ۲۶, یکشنبه

هم‌صدائیِ چپ با بنیادگرائی

 


ینجاه سال حق رای زنان در ایران

«به دلیل مخالفت با شاه، با تجددستیزها هم‌صدا شدیم»

ویدا حاجبیِ تبریزی


مخالفت اپوزیسیون چپ، هم‌راه با تشکیلات آخوندی

با اعطای حق رأی سیاسی به زنان 

در انقلاب سفید


ویدا حاجبی تبریزی(۱۳۱۴-۱۳۹۵ش) با آشنایی با اندیشه‌های 

جنبش چریکی در آمریکای جنوبی

 در سال‌های ۱۳۴۰ جذب اندیشه‌های آن‌ها شد

او فعالیت‌های سیاسی را در جنبش چریکیِ آمریکای لاتین در ونزوئلا آغاز کرد

 بعدها به کوبا و الجزایر رفت و در فعالیت‌های چریک‌های چپ‌گرا 

در این کشورها شرکت داشت

 در ایران او در سازمان چریک‌های فداییِ خلق ایران به فعالیت پرداخت 

وی از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به مدت ۶ سال زندانی بود

 او از نخستین زنان زندانیِ سیاسی در ایران بود

پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران

 در سال ۱۳۵۸ از سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران جدا شد 

و گروهی به نام «جناح چپ» را با همکاری ناصر مهاجر پایه‌گذاری کرد


او پس از خروج از ایران به مدت ده سال در پاریس مجله «آغازی نو» را 

به همراه تعدادی از دوستانش منتشر می‌کرد. مهم‌ترین اثر او داد بیداد است

 که به گردآوری خاطرات ۳۷ زن زندانیِ سیاسی در زندان ساواک می‌پردازد

این کتاب برنده جوایزی همچون جایزه صدیقه دولت‌آبادی شده است

 او نقدی هم بر مستند «از تهران تا قاهره» نگاشته است

دیگر کتاب او «یادها» منتشر شده در سال ۱۳۸۹ است

 که در آن با بیان خاطرات سیاسی به بازنگری در فعالیت‌های سیاسی می‌پردازد

ویکی پدیا 


 ینجاه سال حق رای زنان در ایران

«به دلیل مخالفت با شاه، با تجددستیزها هم‌صدا شدیم»

ویدا حاجبی هم همانند اکثر اعضای گروه‌‏های

چپ و روشن‌فکر در سال ۱۳۴۱ معتقد بود 

زمانی که مردان هم از آزادی انتخاب برخوردار نیستند، 

دادن حق رای به زنان تنها جنبه تزئینی دارد

 او امروز روی‌کرد آن دوره را به شدت نقد می‏‌کند


زمانی که ویدا حاجبی با یک هواپیمای ملخی به ونزوئلا سفر کرد

 تا در مبارزات انتخاباتیِ

 حزب کمونیست آنجا مشارکت کند؛ خودش هنوز حق رای نداشت

 ۱۹۵۹میلادی

۱۳۳۸ شمسی

مبارزه مسلحانه را هم اولین بار در همان‌جا

 و با عضویت در سازمان جوانان حزب کمونیست ونزوئلا آغاز کرد


وقتی به ایران بازگشت، زنان حق رای را به دست آورده بودند

 اما برای «ویدا»ی کمونیست، رسیدن 

به «سوسیالیسم واقعا موجود» هدف اصلی بود؛ 

هدفی که از قِبَل آن زنان به تمامیِ حقوق خود می‏‌رسیدند

ویدا حاجبی همچنان معتقد است باید با شاه مبارزه می‏‌شد 

اما نباید در این مبارزه با متحجران و تجددستیزان هم‌صدایی می‏‏‌کرد


گفت‌وگو با ویدا حاجبی


دویچه وله

 خانم حاجبی شما در کتاب‌‌تان «یادها» که در حقیقت 

به‌‌نوعی سرگذشت خودتان و اتوبیوگرافی‌‌تان است

در بخشی که مربوط به زمان حق رأی زنان در سال ۱۳۴۱ می‌‌شود

گفته‌‏اید: «در آنروزها هیچ جریان سیاسی به افکار عقب‌‌مانده‌‌‌ی نهفته در پس اعلامیه‌‌های خمینی

 در ضدیت با اصلاحات و حق رأی زنان توجهی نکرد.» خاطره‌‌ای 

هم تعریف کرده‌‌اید 

که در یک تظاهرات بودید و چون بی‌‌حجاب بودید، با خشم و عتاب

 تظاهرکننده‌گان خشم‌گین و مسلمان روبرو شدید

 آیا شما با توجه به این‌که خودتان هم افکار چپ داشتید 

به افکار عقب‌‌مانده‌‌ای که پس آن اعلامیه‌‌ها بود پی بردید؟


ویدا حاجبی

 نخیر. اگر بخواهم صمیمانه صحبت کنم 

باید بگویم علت این‌که این کتاب را درآوردم 

و همین طور کتاب «داد بیداد» را این بود که مسئله‌‌‌ی من این شده بود

 که ما برای گذار درست از این وضعیتی که پیش آمده

 باید یک بازنگری نقادانه یا بازاندیشی سنجیده‌‌ای به تاریخ‌‌مان بکنیم 

چرا این به ذهنم رسید؟ 

چون در این بازنگری و بازاندیشی این پرسش برایم پیش آمد 

که چه شد یک رژیم این چنینی که از دید من از نظر 

استبداد و خشونت ده‌‌ها برابر بدتر 

از رژیمی بود که ما با آن مخالفت داشتیم، سر کار آمد؟

 این رژیم با تأیید و پشتیبانی 

اکثریت جامعه‌‌ ایران و جریان‌‌های سیاسی ایران سر کار آمد

بنابراین در این پروسه برایم روشن شد که خودم هم به این مسئله توجه نداشتم

یعنی اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم باید بگویم که نه، توجه نداشتم.


دویچه وله

شما از مخالفان سیاسی شاه بودید. 

هرچند که عضو گروه سیاسی نبودید، اما جریان فکری‌‌تان کاملاً چپ بود 

و زن مستقلی بودید که روی پای خودتان ایستاده بودید

مسئله‌‌ تحصیل خیلی برای‌تان مهم ‌‌بود و تمام نشانه‌‌های 

یک زن مستقل و برابری‌‌خواه را داشتید

با توجه به این مجموعه

 آن موقع نظرتان راجع به حق رأیی که گفته می‏شد شاه به زنان داد چه بود؟


ویدا حاجبی 

گفتم که اصلاً توجه نداشتم

 یعنی من هم در رده‌‌‌ی بقیه‌ هم مسلکان آن دوران، اهمیتی به این نمی‌‌دادم

 من در این بازنگری یک چیزی را متوجه شدم که بارها هم به آن اشاره کردم

مجله‏ «توفیق» بعد از حق رای زنان کاریکاتوری را منتشر کرده بود 

و آن این بود 

که یک عده مرد جلوی مجلس جمع شده بودند و یک پلاکاردی دست‌‌شان بود

 و در آن نوشته شده بود:

 «حالا که حق زنان را کف دست‌‌شان گذاشتید، حق ما مردان را هم بدهید»

. نمی‌‌دانم

 چرا این کاریکاتور این چنان در ذهن من ثبت شده

 که هر وقت مسئله حق رأی زنان پیش می‌‌آید

 یاد آن میفتم

از دید من این کاریکاتور به گویاترین و ساده‌‌ترین شکل،

 واقعیت آن دوران را نشان می‌‌داد


دویچه وله

یعنی همان چیزی که خیلی‌‌ها هم می‌‌گویند 

که چون مردها هم در آن موقع حق مشارکت سیاسی نداشتند

 دادن این حق به زنان بی‌‌فایده بوده. منظورتان این است؟


ویدا حاجبی 

بله

 ولی یک چیز در این کاریکاتور 

اضافه بر این تعبیر بود و آن این که با وجود نداشتن حق برای مردان

مخالفتی هم با حق زنان نداشت

 این تنها چیزی‌‌ است که در ذهن من مانده و خیلی هم اهمیت دارد

چون یک فکر جدید و مدرن بود و خود توفیق هم می‌‌دانید 

که دچار همان خفقان و نبود آزادی شد و توقیف شد

 با این وجود مخالفتی با حق رای زنان نداشت

فقط می‌‌گفت به ما هم آزادی دهید

 آن موقع من اصلاً به این نکته توجه نداشتم 

و فکر می‌‌کنم اکثر جریان‌‌های سیاسی به آن توجه نداشتند

 ولی این کاریکاتور در ذهنم ثبت شده و همواره یادم می‌‌آید

به خاطر این بازنگری متوجه شدم که ما باید چه برخوردی در آن دوره می‌‌کردیم 

چون واقعیت امر آن دوران این بود که هیچ گونه آزادی وجود نداشت

 و حق رأی داده شد، ولی انتخابات آزاد وجود نداشت 

که بشود با آزادی انتخاب کرد


دویچه وله

شما الان وقتی نگاه می‌‌کنید، خودتان هم دیدتان به آن دوره انتقادی است؟


ویدا حاجبی 

بله، می‌‌خواهم همین را بگویم.

 می‌‌خواهم بگویم چه موضعی آن دوره درست می‌‌بود


دویچه وله

خب پاسخ‌‌تان الان چیست؟ 

فکر می‌‌کنید چه موضعی درست می‌‌بود؟


ویدا حاجبی 

همین موضع توفیق! به همین خاطر هم در ذهنم ثبت شده

همین موضع که می‌‌شد با نبود انتخابات آزاد و نبود

آزادی در کشور مبارزه کرد

 ولی نمی‌‌شد اهمیتی به حق رأی زنان نداد و یا با آن مخالفت کرد

 من می‌‌گویم باید علیه نبود آزادی‌‌ها مبارزه می‌‌شد 

ولی نکته‌‌ من یک چیز دیگر است

 این‌که من نوعی به آن موضوع اهمیت نمی‌‌دادم، اشکال داشت

باید اهمیت می‌‌دادم

 و نباید با عقب‌‌افتاده‌‌ترین لایه‌‌های اجتماعی‌‌، 

مذهبی و بنیادگرای جامعه ایران هم‌صدا می‌‌شدم 

یعنی می‌‌شد با شاه مخالفت کرد و باید هم مخالفت می‌‌شد 

ولی هم‌‌صدایی با تجددستیزی خطرناک‌‌ترین چیزی بود 

که منجر به انقلابی شد که همه رفتند دنبالش

تظاهرات ۱۵خرداد ۱۳۴۲ از دید من نقطه‌‌‌ی عطفی‌‌ است

در تاریخ ۵۰ ساله‌‌‌ی ما

 که به انقلاب اسلامی منجر شد؛ 

انقلابی که جمهوری اسلامی را مستقر کرد

این از دید من به این دلیل بود که هیچ کدام به خطر تجددستیزی توجه نداشتیم

دوم این‌که خود جریان‌‌های چپی که من در آن بودم،

 تا جایی که اطلاع دارم و می‌‌شناسم، 

اصلاً به فمینیسم و حق برابری زنان اهمیت نمی‌‌دادند

 همه را بورژوازی می‌‌دانستیم


دویچه وله

شما خودتان به‌‌عنوان یک زن مستقل 

و یک زنی که بیش‌تر زندگی‌‌تان را تنها و بدون کمک کسی زندگی کردید

اصلاً هیچ وقت به این فکر نمی‌‌کردید 

که از حق دادن رأی محرومید و این آزارتان نمی‌‌داد؟


ویدا حاجبی 

چرا می‌‌داد

 من اتفاقاً در همان کتاب‌‌

یادها

 به این اشاره کردم که برای اولین بار مسئله‌‌ حق رأی در ونزوئلا برایم مطرح شد

منتها مسئله این بود که در آن زمان 

نه فقط چپ‏های ایران که تمام چپ‌‌های جهان فکر می‌‌کردند

 سوسیالیسم که بیاید همه‌‌ مسائل حل می‌‌شود

 این الگوبرداری از جوامع سوسیالیستی بود

 که این الگو در ذهن من جوان آن دوران،

 آنچنان جا افتاده بود که همواره با این الگو حرکت می‌‌کردم

 که سوسیالیسم است که می‌‌تواند برابری زنان را پیش آورد

 این الگو باعث می‌‌شد 

که از واقعیت جامعه‌‌ خودم آنچنان که باید شناخت نداشته باشم 

و تاریخم را نشناسم و همواره در ایده‌‌آل‌‌هایی که اصلاً ربطی به جامعه‌‌ ما نداشت 

و بعد هم دیدیم ربطی به آن سوسیالیسم واقعاً موجود هم نداشت 

و یک چیز بسیار مزخرفی از آب درآمد

غرق شویم و ذهنمان را با آن تنظیم می‌‌کردیم


دویچه وله

در ونزوئلا که این قضیه برای‌تان مهم شد 

و به آن فکر کردید زمانی بود که دیگر حق رأی به زنان داده شده بود

در همان موقع آیا فکر نکردید که موضع‌‌گیری‌‌تان اشتباه بوده؟

 و اعتراضی در این مورد مثلاً به هم‌فکرهای‌تان نکردید؟


ویدا حاجبی 

واقعیت این است که نه

 همین حالا جریان‌‌های بسیاری هستند که موضع آن موقع را تأیید می‌‌کنند 

در این مصاحبه‌‌هایی که شما کرده‌‌اید

 و من به دقت شنیده‌‌ام، جریان‌‌هایی که خودشان را ملی می‌‌دانند

از جبهه‌‌ ملی یا از جریان‌‌های چپ، نقد جدی به آن دوره نکردند

 خب من هم جزئی از این‌‌ها بودم

 من امروز با بازنگری ا‌‌ست که می‌‌گویم باید یکجور دیگر برخورد می‌‌کردیم

 یعنی من خودم را زیر سئوال بردم تا بتوانم به این نتیجه برسم

 ولی من آن موقع واقعاً به این نکته اهمیت نمی‌‌دادم


دویچه وله

خیلی‌‌ها هم مثل شما همین دید را دارند، 

یعنی به گذشته‌‌شان نقد دارند ولی می‌‌گویند

 هر چیزی را باید در ظرف زمانیِ خودش سنجید 

در آن موقع بیش‌تر از این انتظار نمی‌‌رفت

 شما در جای جای کتاب‌‌تان به این اشاره کرده‌‌اید که روشن‌فکران ما

گروه‌‌های چپ ما پشت آدم متحجری مثل خمینی رفتند

 واقعاً این را می‌‌شود با این استدلال توجیه کرد

 که ظرف زمانیِ آن موقع این طوری ایجاب می‌‌کرد؟ 

همان طور که شما گفتید مسئله‌‌ فمینیسم اصلاً مطرح نبوده،

 مسئله‌‌ برابری زنان اصلاً مطرح نبود

 و خمینی به‌‌عنوان چهره‌‌ای که مخالف شاه بود 

و شما هنوزهم می‌‌گوئید که باید با شاه مخالفت می‌‌شده، 

گروه‌‌ها رفتند پشت سرش ایستادند، 

حتی در چنین مسئله‌‌ای مثل حق رأی

واقعاً با این استدلال می‌‌‌‌شود آن روی‌کرد را توجیه کرد؟


ویدا حاجبی 

این استدلال به دیدِ من معنایش سلب مسئولیت از خود است

چون هر چیزی را می‌‌شود با شرایط زمانی توجیه کرد

با کمال تأسف باید بگویم از دیدِ من این فکر بسیار عقب‌‌افتاده‌‌ای است

چون در هر دوره‏ای یک نوع طرز تفکر که وجود ندارد 

در همان زمان دوره‌‌‌ی شاه فکرهای پیشرفته‌‌ای وجود داشت

در همان زمانی که تظاهرات خمینی برپا شد،

 آقایی بود به اسم مصطفی رحیمی 

که یک نامه‌‌ سرگشاده به خمینی نوشت و گفت ما جمهوری اسلامی نمی‌‌خواهیم

خب او هم در همان دوره بود

 این سلب مسئولیت از آدم‌‌ها نمی‌‌کند

 به‌‌خصوص که به دیده‌‌‌ی من روشن‌فکران و جریان‌‌های سیاسی فرهنگ ‌‌سازند

 از مردم که انتظاری نباید داشت

 از کسانی که مسئولیت و ادعا دارند و فرهنگ‌‌ساز باید باشند

من بحث هانا آرنت را در این مورد خیلی قبول دارم

 هر انسانی در هر موقعیتی که هست مسئول است 

در دوران فاشیسم در آلمان تمام مردم رفتند پشت هیتلر 

ولی این توجیه نمی‌‌کند

 که چون شرایط این طوری بود، بروند آدم‌کشی هیتلر را قبول کنند


دویچه وله

ما بعد از دادن حق رای به زنان، دو وزیر زن در زمان شاه داشتیم

دو سناتور زن داشتیم

 چندین نماینده مجلس زن بودند

 آیا به نظر شما اعطای حق رأی به زنان توانست 

تغییری در وضعیت زنان ایجاد کند؟


ویدا حاجبی 

به‌بینید اصلاً به نظر من این فکر که انگار فقط شاه این کار را کرد،

 این فکر غلطی ا‌‌ست

 زنان بسیاری برای حق رأی تلاش کردند

 بسیاری از دوستان خود من با شورای‌عالی زنان که اشرف پهلوی مسئولش بود

 کار می‌‌کردند

 شاه از این تلاش‌‌ها استفاده می‌‌کرد و همه را به اسم خودش می‌‌گذاشت

خودش به این فکر نرسیده بود

 شاه از دیده‌‌ من آدم عقب‌‌افتاده‌‌ای بود

 مصاحبه‌‌اش با اوریانا فالاچی وجود دارد که در آن گفت 

زنان بالکل عقب‌‌افتاده‌‌اند. 

اتفاقا بعد از انقلاب سفید هم بود که این مصاحبه را کرد 

می‌‌گفت بهترین آشپزها هم مردها هستند، در حالی که کار زنان آشپزی ا‌‌ست. 

بهترین خیاط‌‌ها هم مردها هستند

 از این استدلال‌‌های این جوری می‌‌کرد

ولی یک واقعیتی وجود دارد که بسیاری از زنان در آن دوره رشد کرده بودند 

چون ما یک پروسه‌‌ تاریخی بزرگی را داشتیم از سر می‌‌گذراندیم

 خود زنان در سال‌‌های ۱۳۳۰ حضور داشتند

 و حتی حضور سیاسی زنان در جامعه بسیار پررنگ بود

 همین طوری همه چیزها را شاه به زنان نداده بود

 این‌‌ها که می‌‌رفتند دانشگاه 

شاه نیفتاده بود دنبال‌‌شان که بگوید شما بروید دانشگاه

علاوه براین‌که بعضی از قوانین آن دوران ازجمله 

مثلاً سپاه دانش و چیزهایی مثل این‌‌ها چیزهای خوبی‌‌ است

 ما نمی‌‌توانیم همه چیز را یکدست رد کنیم


دویچه وله

پس معتقدید که مؤثر بود


ویدا حاجبی 

بله

به‌بینید، خودکامه‌گیِ شاه و این‌که هیچ گونه آزادی وجود نداشت

من امروز هم آن را قبول دارم و اصلاً فکر می‌‌کنم اگر فضا کمی بازتر بود

 اصلاً دچار چنین انقلاب دهشتناکی نمی‌‌شدیم

 ولی این معنایش این نیست که من با سپاه دانش هم مخالفت بکنم 

یا با رأی زنان هم مخالفت کنم

 من اتفاقاً بحثم از اول که مثال توفیق را آوردم، 

این بود که می‌‌شود با یک چیزی مخالفت و مبارزه کرد

در عین این‌که اگر یک چیز درستی انجام گرفته، با آن مقابله نکرد

 به خاطر این‌که ما با شاه مخالف بودیم

 نباید با تجددستیزها و با عقب‌‌افتاده‌‌ترین بخش‌‌های اجتماعی‌‌مان 

هم‌‌صدا می‏‌شدیم

پایان مطلب

———————

حزب توده ایران با حق رأی زنان مخالفت کرد

 و این حق را «عطیه‌ای شاهانه» خواند 

و اطلاعیه‌ای در این باب منتشر کرد

 هم‌چنین نظرات شورای ملی مقاومت 

ایران در مورد حق رأی زنان و سایر حقوق آن‌ها

 در یک طرح با ۱۳ ماده اعلام شد


(۱)

منع هرگونه بهره‌کشی جنسی از زن 

تحت هر عنوان و القای کلیه رسوم و قوانین و مقرراتی که بر طبق آن‌ها

 پدر و مادر، ولی، قیم یا دیگری

 دختر یا زنی را، به عنوان ازدواج یا هر عنوان دیگر

برای تمتع جنسی یا بهره‌کشی به دیگران واگذار می‌کنند

(۲)

چند هم‌سری (تعدد زوجات) ممنوع است

 در مواردی که مصلحت به خصوصی در کار باشد،

 ترتیبات مقتضی را قانون معین می‌کند

(۳)

حمایت از زنان بیوه و مطلقه و اطفال تحت حضانت و سرپرستی آن‌ها

 از طریق نظام تأمین اجتماعی کشور

(۴)

رفع نابرابری‌های حقوقی در زمینه شهادت، ولایت، حضانت و ارث

(۵)

حق متساوی طلاق. طلاق در مراجع صلاحیت‌دار قضایی صورت می‌گیرد

 زن و مرد در ارائه دلیل برای طلاق برابرند

(۶)

نحوه سرپرستی اطفال و تأمین معیشت آنان 

و همچنین نحوه‌ی تسویه‌ی مالی ضمن حکم طلاق تعیین می شود

(۷)

حق انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن در تمامی گزینش‌ها و انتخابات و حق رأی

 در تمام همه‌پرسی‌ها

(۸)

حق اشتغال و انتخاب آزادانه‌ی شغل و حق تصدی هر مقام، 

منصب و شغل عمومی و دولتی، 

از جمله ریاست‌جمهوری و قضاوت در تمام مراجع دادرسی

(۹)

حق فعالیت سیاسی و اجتماعی آزادانه، 

رفت‌وآمد و مسافرت بدون نیاز به اجازه دیگری

(۱۰)

حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش

(۱۱)

حق استفاده بدون تبعیض از کلیه امکانات آموزشی، تحصیلی، 

ورزشی و هنری

(۱۲)

  حق شرکت در تمام مسابقات ورزشی و فعالیت‌های هنری

(۱۳)

به رسمیت شناختن تشکل‌های زنان 

و حمایت از سازمانیابی داوطلبانه‌ی آنان در سراسر کشور؛ 

در نظر گرفتن امتیازات ویژه در

 زمینه‌های گوناگون اجتماعی، اداری، فرهنگی، به‌خصوص در امور آموزشی

 به منظور رفع نابرابری و ستم مضاعف از زنان

دریافت مزد مساوی با مردان در برابر کار مساوی؛

 منع تبعیض در استخدام و به هنگام اشتغال؛

 برخورداری یکسان از مزایای گوناگون از قبیل مرخصی، حقوق بازنشسته‌گی 

و از کارافتاده‌گی؛ 

دریافت حق اولاد و تأهل و بیمه بیکاری؛

 برخورداری از حقوق و تسهیلات ویژه به هنگام بارداری و زایمان و نگه‌داری اطفال

ويکی پدیا 


گفت‌گوی دیگر


۱۴۰۱ تیر ۲۵, شنبه

تسلیم


بارانم درانتظار کدام‌ اشاره بود

نه تو فهمیدی،‌ نه من


مهارت لبانت خجالتم را

از دایره‌ی نافم به نقطه‌ی اوج پستان‌هایم کشاند


 فضای تنگ آغوشم را

در نفس شبنم‌های شانه‌‌ات جریان دادی


سایه‌ی قید و بند، آئینه‌ام را رها کرد

در بی‌کرانگی‌ِِ قله لرزیدم

تو را در دیدار زنبق،

تقسیم با خویشتن‌ام کردم


تسلیم شدن‌ام را عاشقانه دوست می‌داشتم

چون پیروزیِ چشمانت بالاترین لذت‌هاست


رهگذر

۱۴۰۱ تیر ۲۳, پنجشنبه

شورای نظامی‌ی زبان فارسی



ماشاله رزمی
 شورای نظامی‌ی زبان فارسی

روز هفتم مارس 2022 در یک اجلاس بزرگ در وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی در تهران ،

 تشکیل شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی توسط وزیر ارشاد اعلام شد

 

 از سا‌ل‌های بعد از جنگ ایران و عراق بویژه از سال 2016  به این طرف چندین بار کمیته و شورای دفاع از زبان

 فارسی تشکیل  شده است

 اما ظاهرا هیچ یک هدف مورد نظر دولت را بر آورده نکرده است

کمیته‌ها وشورا‌های قبلی عموما از وزارتخانه‌هائی تشکیل می‌شد که در عرصه فرهنگ و آموزش فعال می‌باشند 

و فرق اساسی شورای فعلی داخل شدن نیروی انتظامی به این شوراست 

که جنبه مسلحانه به این شورا می‌دهد


ایران کشوری است چند ملتی ، چند فرهنگی وچند مذهبی  

جمهوری اسلامی بدون در نظر گرفتن این‌همه تکثر، تمام بودجه وامکانات آموزشی کشور را

 به زبان فارسی اختصاص داده است 

واین در حالی است که زبان مادری 75 در صد ازمردم ایران غیر فارسی می‌باشد 

زبان های ترکی آذربایجانی ، کردی ، عربی ، بلوچی و ترکمنی که در خارج از مرز های ایران

 زبان‌های رسمی و آموزشی هستند در ایران سرکوب می‌شوند و آموزش به این زبان ها ممنوع است


شورا هماهنگی پاسداشت زبان فارسی متشکل از ۱۲ دستگاه مهم و مرتبط 

نظیر وزارت کشور، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،وزارت میراث فرهنگی

صنایع دستی و گردش‌گری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت صنعت، معدن و تجارت

 وزارت اقتصاد و دارایی، فرهنگ‌ستان زبان و ادب فارسی، نیروی انتظامی، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور

سازمان صدا و سیما و شهرداری تهران است که ریاست آن را وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برعهده دارد


محمد مهدی اسماعیلی وزیر ارشاد در جلسه تشکیل شورا چهار رکن اصلی شورا را مشخص کرده

 که عبارتند از 

وزارت ارشاد ، صدا وسیمای جمهوری اسلامی ، شهرداری تهران و نیروی انتظامی 

بقیه‌ی نهادها و وزاتخانه‌ها همکار آن‌ها می‌باشند 

او گفت که رهبر اسلامی گفته است که باید زبان فارسی تقویت شود تا در پنجاه سال آینده

 به زبان علمی دنیا تبدیل شود


حضور نیروی انتظامی (که از ژاندارمری ، پلیس شهربانی وکمیته‌های انقلاب تشکیل شده) در این شورا 

با گارد ویژه که نیروی سرکوب دولت است 

و طی چهار دهه گذشته وظیفه‌ی سرکوبی‌ی مطالبات وخواسته‌های دموکراتیک مردم را داشته است

 نیت اصلی‌ی تشکیل دهنده‌گان شورای پاسداشت زبان فارسی را نشان می‌دهد


وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی هم که در جمهوری اسلامی وزارت سانسور بوده 

و کارش جلوگیری از آزادی مطبوعات وخلاقیت‌های فرهنگی مستقل می‌باشد 

صلاحیت پاسداشت هیچ زبانی از جمله زبان فارسی را ندارد 

تا بحال کار این وزات‌خانه سانسور مطبوعات و جلوگیری از خلاقیت‌های فرهنگی بوده  

اگر قرار است از هر زبانی پاسداری شود

 ، این وظیفه باید به عهده‌ی اهل قلم وفرهنگ سازان آن زبان گذاشته شود

 ونه به عهده وزارت‌خانه‌ای که کارش بستن مطبوعات آزاد

و ممنوع کردن کانون‌های نویسنده‌گان وهنرمندان است


رادیو وتلویزیون در جمهوری اسلامی در انحصار دولت است

 و هیچ رادیو وتلویزیون خصوصی در ایران وجود ندارد 

کار شعبات سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مناطق غیر فارس 

در عمل تخریب زبان ملی مردم و رایج کردن نیم زبانی است 

که سه چهارم لغات آن فارسی می‌باشد و معمولا تنها فعل پایان جمله به زبان مردم محل است


طی سالیان گذشته مخصوصا درماه‌ها وهفته‌های اخیراعتراض به انحصار زبان فارسی افزایش یافته

 و گیلک‌ها و لرها ومازنی‌ها هم به سایرملل غیر فارس ومعترضان پیوسته اند 

وخواهان پایان دادن به سرکوب زبان‌های غیرفارس شده اند 

که اخیرا درامواج اعتراضی متعدد اینترنتی کاملا نمایان شد


دو ماه پیش نیز شهر داری تهران طی بخشنامه‌ای استفاده از زبان‌های ترکی ، کردی ، لری وگیلکی را

 درتابلوهای مغازه‌ها ممنوع اعلام کرده بود

 البته هدف اصلی جلوگیری از رایج شدن زبان ترکی در تهران است که نیمی از جمعیت آنجا ترک می‌باشند

 وگرنه از نظر تئوریسین‌های زبان فارسی بقیه زبان‌های یاد شده در بخشنامه‌ی زیر 

شاخه‌های زبان فارسی هستند

 ولی بدلیل پیامد‌های اقتصادی سنگینی که اجرای این بخشنامه دارد این تصمیم تا بحال بجائی نرسیده است

بسیاری از شرکت‌ها و مغازه‌ها در تهران اسامی وسردر غیرفارس دارند 

و با همین نام شناخته شده هستند و تغییر نام لطمه شدیدی به محبوبیت آن‌ها می‌زند 


از طرف دیگر نسل جوان بدون استثناء از اینترنت استفاده می‌کنند 

وپیام‌های خود را به زبان مادری خودشان می‌نویسند

 وبسیاری ازگروه‌ها‌ی اینترنتی به زبان‌های غیر فارسی هستند 

و شبکه‌های مجازی خارج از کنترل جمهوری اسلامی می‌باشند

و تلاش حکومت برای راه‌اندازی اینترنت داخلی نیز برای کنترل فضای مجازی است


محمود شالویی معاون وزیر ارشاد که از طرف وزیر به سرپرستی شورا منصوب شده می‌گوید 

که «مصوبات شورا جنبه قانونی دارد » واضافه می‌کند 

که «زبان فارسی دروازه‌ی تمدن ایرانی است وباید محافظت شود» باین ترتیب می‌توان گفت 

که نیروی انتظامی با تفنگ و سر نیزه مصوبات شورا را اجرا خواهد کرد  

ظاهرا در ایران غیر از مجلس شورای اسلامی که انحصار تصویب قوانین را دارد 

هر وزات‌خانه وشورا نیز  خودسرانه قانون‌گذاری می‌کند


جمهوری اسلامی اصول 15 و19 قانون اساسی را رعایت نمی‌کند

 و به مصوبات بین المللی از جمله مصوبات یونسکو در باره ضرورت آموزش

 به زبان مادری بی اعتنائی می‌کند ومی‌کوشد زبان‌های غیر فارس را ریشه‌کن

 وزبان فارسی را جای‌گزین کند که تا بحال موفق نشده و در آینده نیز نمی‌تواند موفق بشود

 زیرا هیچ فرهنگ و زبانی را نمی‌شود با توسل به زور از بین برد و زبان غیر را جای‌گزین آن کرد


تشکیل شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی آن‌هم با شرکت نیروی انتظامی

 بیان‌گر شکست سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی است

فرهنگ‌ستان زبان وادبیات فارسی به سر پرستی‌ی حداد عادل با بودجه نجومی 

 بنیادهای رنگارنگ نظیر بنیاد فردوسی ، بنیاد سعدی ، بنیاد حافظ ، بنیاد افشار 

و ده‌ها انجمن وبنیاد با هزینه‌ی بیت‌المال برای از بین بردن زبان‌های غیر فارس در ایران

 کفایت نکرده اند و اکنون جمهوری اسلامی مجبور شده است 

شورائی با شرکت یک نیروی مسلح سرکوبگر تشکیل بدهد 

آن‌هم در شرایطی که بحران اقتصادی و فقر وبیکاری در جامعه بیداد می‌کند 

ولی مسئولان جمهوری اسلامی همه‌گی « در فکر زیب ایوان هستند» در صورتی 

که «خانه از پای بست ویران است ». این شورا نیزمانند شوراهای قبلی 

کاری از پیش نخواهد برد وتنها شاید برای مدتی شیفته‌گان زبان فارسی را راضی کند

 اما موجب نارضایتی‌ی بیش‌تر همه‌ی ملل غیر فارس خواهد شد 

ونتیجه‌ی آن بر ضد خودش تبدیل خواهد گردید


منبع وبسایت تریبون


شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ