پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۱ تیر ۲۵, شنبه

تسلیم


بارانم درانتظار کدام‌ اشاره بود

نه تو فهمیدی،‌ نه من


مهارت لبانت خجالتم را

از دایره‌ی نافم به نقطه‌ی اوج پستان‌هایم کشاند


 فضای تنگ آغوشم را

در نفس شبنم‌های شانه‌‌ات جریان دادی


سایه‌ی قید و بند، آئینه‌ام را رها کرد

در بی‌کرانگی‌ِِ قله لرزیدم

تو را در دیدار زنبق،

تقسیم با خویشتن‌ام کردم


تسلیم شدن‌ام را عاشقانه دوست می‌داشتم

چون پیروزیِ چشمانت بالاترین لذت‌هاست


رهگذر

شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ