لطفا اگر هنوز هیژده بهار ندیدهاید باز نکنید. فلسفه، رابطه، فانتزی و شعر اروتیک. به آنان که از هر دری سخنی را خواستار اند. شاید سخنی، دری را باز کند، که بدرآیند از آنچه که بهبندشان کشیده است وگوشهای تازه درقلبشان بنمایاند. اگر توانستم با جملهای یا شعری شما را شاد یا حداقل خوشحال کنم لطفا شما نیز دیگری را درشادی یا خوشحالیِ خود شریک کنید. آرزوئی شگرفتر از اینام نیست که هر کس بهرهی لذتدهی و لذتستانیِ خود را از سخاوت زندگی دریابد.
۱۳۹۹ اسفند ۱, جمعه
بازتاب سیاسی فرهنگ ایران ( ۲ )
بازتاب سیاسی فرهنگ ایران ( ۳ )
عطاالله مهاجرانی
وقتی حضرت محمد بعنوان آخرین پیامبر خدا
فرستادهی خود را به دربار ایران فرستاد
.ایرانیان هیجانزده با توهین به فرستاده و گوینده پیام
وی را از دربار بیرون راندند و نامهی وی را پاره کردند
.همین بهانهای شد تا ایران بدست عُمَر فتح شود
نداشتن فرهنگ دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک توسط ایرانیان در مقابل
اعراب بادیهنشین همان شد که میدانیم
ایران زیر سم اسبان عربی تاخته شد
وقتی ایرانیان فرستاده و تجار مغولان را کشتند
.صدها هزار کشته دادند و خاک ایران زیر سم اسبان مغولی
به آسمان میرفت
اینجا هم ایرانیان فرهنگ دیپلماسی
.و رفتار دیپلماتیک در برابر مغولان اسبچران نداشتند
.وقتی ایرانیان به سفارت روسیه تزاری حمله بردند
انتقامش را در عهدنامهی ترکمنچای و گلستان پس دادند
.اینجا هم فرهنگ دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک نداشتیم
وقتی به سفارت آمریکا حمله شد
.تاوانش را طی ٤٠ سال با تحریم و جنگ و .... دادیم و میدهیم
وقتی چهار سال پیش به سفارت انگلستان حمله شد
تمام خسارتش را حتی شیشههای شکسته شده مشروبات الکلی را پرداخت کردیم
.اینجا هم فرهنگ دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک نداشتیم
چند وقت پیش که به سفارت عربستان حمله شد
تمام تاریخ یادم آمد
چقدر باید خسارت بپردازیم ؟
.تاریخ برگشت، سر نقطهی شروع نبودِ فرهنگ دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک
ما اصولا و بنیادین بلد نیستیم حرف بزنیم
. مخصوصاََ با جهانیان
.یعنی زبان دیپلماسی در زبان و فرهنگ ما تعریف نشده است
.حتی بین پدر و مادر و فرزندان و حتی توی این صفحات مجازی و توی خیابان وقتی ماشینهامون بهم میخورد
.بین همسایهها و ... اول می زنیم تو سر و کله هم
و بعد میریم سراغ قانون
.جهان سربهسر حکمتوعبرت است
رمز پیشرفت آمریکا و اروپا میدانید چیست و از کجاست؟
و راز عقب ماندهگی ما هم از کجا ناشی میشود؟
یک مسلمان کنیایی سیاهپوست حسین اوباما به آمریکا مهاجرت میکند
و پسرش بعداََ میشود باراک حسین اوباما رئيس جمهور
یک خانواده پاکستانی دست تنگ در اواخر دهه شصت میلادی
به انگلستان مهاجرت میکنند ،
خانواده ۹ نفره ، شش پسر و یک دختر در خانه متعلق به شهرداری
زندهگی میکنند ،
پدر راننده اتوبوس است و مادر خیاطی میکند، پسرشان که حالا ۴۶ ساله است میشود شهردار لندن
شغلی که علیالقاعده با نخست وزیری پهلو میزند
.رقیبی که در انتخابات شهرداری لندن شکست خورده است هم تماشایی است
زاک گلد اسمیت فرزند یک خانواده اصالتاََ یهودی آلمانی میلیاردر
که در بهترین مراکز آموزشی انگلستان از قبیل کالج ایتون و دانشگاه کمبریج
درس خوانده است و خانوادهاش همیشه با مرکزیت دولت و خاندان سلطنتی
رابطه نزدیک داشته است
ریاست جمهوری اوباما و شهردار شدن صدیقخان این افق را در برابر
دید تمامی مهاجران مسلمان و غیر مسلمان ،
خانوادههای فقیر و متوسط میگشاید
.اگر تلاش کنند میتوانند به عالیترین موقعیتهای سیاسی و اجتماعی برسند
.دین و قومیت و جنسیت هیچکدام سدّ راه نیستند
از اول ژانویه ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) قرار بود دلار اوپک جایگزین دلار آمریکا
در نظام پولی دنیا شود ، در ایران شورش به راه انداختند
تا اوپک عقاب خود را از دست بدهد
و این تغییر ارزی هیچ وقت اتفاق نیفتد،
ما مردم ساده لوح ایران خیال کردیم
که انقلاب کردهایم
زمانی که ۲۱ میلیارد دلار پسانداز
در آمریکا داشتیم و بیش از ۴۰ میلیارد قرارداد ،
در ایران ۵۲ آمریکائی را گروگانمان کردند ،تا آمریکا بدون حمله به ایران
یک شبه بیش از ۶۰ میلیارد دلار پولمان را بلوکه کرده و بالا بکشد
با گروگانگیری، کشورهای نفتی عربی فوراََ دلارهای خود را
در بانکهای جهان تبدیل به طلا کردند،
قیمت هر اونس طلا ۱۵۱ دلار بود،
با هجوم اعراب برای تبدیل دلار به طلا،
قیمت هر اونس طلا از ۱۵۱ دلار به ۸۵۰ دلار افزایش یافت
پس از آزادی گروگانها قیمت طلا به شدت سقوط کرد
و اعراب طلای خود را به دلار آمریکا تبدیل کردند
آمریکا در این جابجائی طلا با دلار ۱۸۶ میلیارد دلار سود برد ،
خیال کردیم چه شجاعانه "لانه جاسوسی" را فتح کردیم
و امروز ٤٠ سال است
. که در نوکریشان و خدمتشان هستیم
اما با دهان کف کرده
.مرگ بر آمریکا میگوییم
.و تکه پارچهای بیارزش به شکل پرچمشان را آتش میزنیم
.آنها هم به ریشمان و حماقتمان میخندند
۱۴۰۰ اسفند ۲۶, پنجشنبه
مبارزات زنان در مراكش و ایران (۳)
مطابق گفتههای محبوبه عباس قلی زاده، زنان اخطار گرفتند
كه تمامیِ سازمانهای غیر دولتی تعطیل خواهند
(15)
مسئله اساسی شهروند درجه دوم بودن زنان و نقش قانون اساسی
در تدوین و تقویت نابرابری جنسیتی و مسدود كردن راههای
تغییر اجتماعی بود
قدرت وسیع و حق وتویی كه براساس قانون اساسی به مقام رهبری
و شورای نگهبان تفویض میشود
در خدمت مسدود ساختن لوایح اصلاحی عمل میکرد
و مانع تغییرات در وضعیت زنان میشد
حتی زنان مسلمان مذهبی همچون فمینیست
معروف اسلامی ـ اعظم طالقانی ـ این كه یكی از مواد قانون اساسی
پست ریاست جمهوری را فقط مختص مردان میداند، را به چالش كشید
حدود 6000 زن و مرد در روز 22 خرداد 1384 (2005) به تجمع
اعتراضی زنان در تهران پیوستند
عكس هایی از آرام و صلحآمیز بودن این واقعه
در «وبسایت تریبون فمنیستی زنان ایران» قرار گرفت
(16)
تظاهر كنندهگان بیانیهای تحت عنوان "اعتراض ما علیه خشونت بر حقوق زنان
در قانون اساسی ایران" صادر كردند
كه قدرت
دولت و نهادهای آن را به چالش كشید
طی آن روزها حدود 1000 نفر از مردم بیانیهای عمومی را امضا كردند،
و حتی بهصورت آنلاین كه طی آن حكومت ایران را
به تغییر قوانین تبعیض آمیز در ارتباط با زنان فرا میخواند
NGO
های زنان از شهرهای عمده مثل تبریز و اصفهان و حتی شهرهایی
در استانهایی مثل كردستان حمایت خود را اعلام كردند
بیش از 130 وبلاگ با پست كردن و نمایش آن و بسیاری
از گروههای حقوق زنان در آمریكا و اروپا نیز این اقدام را تأئید كردند
و از آن حمایت به عمل آوردند
تظاهرات مسالمتآمیز زنان در تهران اقدام متحد و دستهجمعی گروههایی
از زنان ایران بود كه صدای جنبش مستقل حقوق زنان را رهبری می كرد
و با شجاعتی تحسینبرانگیز قانون اساسی و نابرابری ناشی از نظام حقوقی ایران را بهعنوان موانعی برای عدالت جنسیتی، هدف قرار میداد
مدت كوتاهی پس از انتخاب ریاست جمهوری محمود احمدینژاد
وی نظر خود را در بارهی جامعهی ایرانی و جنبشهای درحال تولد آن با تركیب ناسیونالیسم و غیرت مذهبی اعلام كرد
وی بیانیهای متهورانه در بارهی نیاز بهتبدیل شدن بهیك كشوراسلامی خودكفا با انرژی هستهای صادر كرد
ترسیم چنین چارچوبی بهعنوان یك هدف ملیگرایانه برای ملت مسلمان ایران،
باعث شد
که محمود احمدینژاد مخالفین داخلی برنامههای خود را
بهعنوان تهدیدی برای کل امنیت ملی تلقی كند
وقتی در 22 خرداد 1385 (ژوئن 2006)، فعالین حقوق زنان
در مركز پایتخت (در میدان هفت تیر تهران) در گرامیداشت
اولین سالگرد تظاهرات زنان گردهم آمدند، پلیس بیش از 70 تن از آنها را دستگیر و در بازداشتگاه اوین، زندانی كرد
زنان بهتهدید علیه امنیت ملی متهم شدند
بسیاری دیگر از آنان نیز در وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفتند.
در این درگیری، زنان پلیس نیز علیه تظاهر كنندگان صلح طلب،
به خشونت متوسل شدند
از صحنههای برخورد پلیس با تظاهرکنندگان، عكسهایی گرفتهشد،
و بلافاصله در وبلاگها و سایتهای اینترنتی قرار گرفتند
و به فاصله اندکی بهسراسرجهان مخابره شد
از سیمین بهبهانی، شاعر معروف و 70 ساله در حالی عكس گرفته شده بود
كه پلیس با زور و به طور خشنی وی را می راند،
وی بعدأ به گزارشگران خارجی گفت
كه چگونه همراه با دیگر زنان تظاهر كننده
مورد خشونت و ضرب و شتم پلیس قرار گرفته است
(17)
یك لیست كامل از خواستههای زنان روی وبلاگها پست شد
و در فضای اینترنت به طور گستردهای انتشار یافت
این خواستهها شامل
حق برابر زن و شوهر در امر طلاق
ممنوعیت چند همسری
حقوق برابر برای ازدواج
حق حضانت اطفال پس از طلاق
بالا بردن سن بلوغ دختران از 9 سال به 18 سال
حقوق قانونی برابر برای شاهدان و قضات صرف نظر از جنسیت
و حق برابر استخدام بود
در بیانیهای تحت عنوان " خواسته هایی به قدمت صد سال" فعالان
جنبش زنان از دولت درخواست كردند
كه به زنان ایرانی
در خانههایشان، در محل كارشان و در پهنهی جامعه، تضمین امنیت دهد
در ادامه بیانیه چنین آمده بود كه بدون دادن تضمین
برای حفظ جان و امنیت شرکتکنندهگان در تجمع،
شرکتکنندهگان در تظاهرات مسالمتجویانهشان، مورد فشار قرار میگیرند
خواستههای حقوقی و مدنی زنان البته میتوانست بهعنوان چالشی جدی
برای قانون اساسی جمهوری اسلامی تلقی شود
آنها همچنین چارچوبهای ملی و فرهنگی را نیز بهنقد كشیدند
كه با دفاع از منافع اقشار مختلف مردم
در شعارهایشان طنین انداز میشد
ابتدا، فعالین بهطور استراتژیك بر زبان قانون اساسی و نیز بهقوانین موجود
برای دفاع از اقدام خود تكیه كردند
و بهاین وسیله برحق قانونی و شهروندی خود برای شركت
در اعتراض مسالمتآمیز پای فشردند
رئیس دادگستری در خبرگزاریهای رسمی،
تجمع اعتراضی زنان را غیر قانونی اعلام كرده بود
چرا كه برگزاركنندهگان از مقامات مجوز نگرفته بودند
هر چند ترتیبدهندهگان اعتراض بهحق قانونی خود یعنی به اصل 27 قانون اساسی استناد کردند که می گوید
تشكیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح
بهشرط آن كه مخل بهمبانی اسلام نباشد، آزاد است
(18)
دوم، با مشخص كردن مبارزهی آنها بهعنوان
بخشی از "خواستههای صد ساله" ی زنان،
فمنیستها جنبش خود را به انقلاب مشروطه ایران
در سال 1285 خورشیدی (11 – 1906 میلادی) مرتبط كردند
آن انقلاب بهدنبال محدود كردن قدرت شاه قاجار، تأسیس قانون و مجلس،
مرتبط ساختن قدرت سیاسی به حاكمیت مردم
ایجاد پیشرفت و تفویض برابری بهگروههای تحت ستم و فرودست اجتماعی بود
(19)
انقلاب مشروطیت در فرهنگ سیاسی ایرانیان همچنان طنین عظیمی دارد
سوم،
زنان استدلال میكردند كه مبارزه بیخشونت آنها برای کسب
حقوق
برابر زنان همیشه در چارچوب پارامترهای صنفی بوده است
در فارسی صنف بهمعنی اتحادیه صنفی یا طبقه است
در تاریخ سیاسی ایران اتحادیههای صنفی همواره برای حقوق صنفی خود
و دانشجویان نیز به همین صورت برای حقوق صنفی خود مبارزه كرده اند
(20)
این راه تشخیص مبارزه مشروع برای حقوق صنفی از مبارزات احتمالأ
نامشروع سیاسی است
با مراجعه بهخود بهعنوان یك صنف، کنشگران حقوق زنان
یك سنت تاریخی را بهپیش می كشیدند
كه خود را بهعنوان طبقهای مشروع از كارگران كه خواستههایشان
از جناحها یا اهداف سیاسی مستقل است
رتبهبندی میكردند
این اولین بار نبود كه زنان از صنف برای توصیف خود استفاده میكردند
چند سال قبل هم عباس قلیزاده (2000) به پیدایش جنبش زنان
بهعنوان دستیابی به حقوق زنان همچنین
بهعنوان اصلی منطقی، عملگرا، با احترام بهتفاوتها
و بر گرفته از اقوام مختلف و ماهیت صنفی آن اشاره كرده بود
برنده جایزه نوبل صلح، شیرین عبادی، نیز در مصاحبهای گفت
كه مبارزه برای حقوق زنان را نباید بهعنوان مبارزهای سیاسی
در نظر گرفت بلكه مبارزهای است
برای حقوق اجتماعی
این سخنان توسط مهرنوش نجفی راغب، عضو مؤنت شورای شهر همدان نیز
تكرار شد
عبدالفتاح سلطانی، وكیل حقوق بشر نیز كه حقوق زنان را حمایت میكند
مبارزات زنان را بهعنوان "بخشی از مطالبات صنفی "مطرح میكند
جعفر پناهی، فیلمساز نامآشنا هم بیان كرد
كه حمایت وی از مبارزات زنان ریشه در این حقیقت دارد
كه مطالبات زنان در حوزهی مسائل اجتماعی است
وبلاگرهای مختلف همراه با روحانیون مخالف كه از اصلاح قانون مدنی
برای دادن حقوق برابر بهزنان حمایت می كنند
نیز حقوق زنان را موضوعی اجتماعی مطرح كردهاند
(21)
این استدلال كه جنبش حقوق زنان سیاسی نیست بلكه صنفی است
گزینههای استراتژیك جنبش را در محیط
سیاسی خودسر- نا مساعد، بازتاب میدهد
موارد مذكور نشان دهندهی موارد مختلف همچنین موارد بحرانی است
كه فعالان جنبش با آنها
روبهرو هستند (جاسپر 5: 2004) و این منعكس كنندهی ساختار دیالكتیك است
كه جامعه شناسان مدتهای طولانی مورد خطاب قرار دادند
و ماركس بهآن اشاره كرده است
همانطوركه جاسپر اشاره میكند، گزینههای راهبردی در جنبشهای اجتماعی، مجموعهای از زمینههای فرهنگی، نهادی است
كه خود بازیكنان .... و نتایج را شكل میدهند
(5: 2004)
در مواجهه با دستگاههای دولتیِ سختگیر ولی مردم احساسی،
فمنیستهای ایران از یك گفتمان كه حقوق اساسی اسلامی
را به چالش می كشید،
مستقیماً به آنچه تاریخ مشروطه ایران را جلب میكرد، تغییر جهت دادند
هر چند سركوب دولتی همراه با خشونت نیروی انتظامی
و دستگیری بیش از 70 نفر
شامل زنان، فعالان دانشجویی، فعالین صنفی و یک عضو سابق مجلس،
علیاکبر موسویخوئینی، ادامه یافت
اما تحمیل این خشونت علیه تظاهركنندهگان حقوق زنان باعث شد
که فعالان ومدافعان حقوق زنان در طیف گستردهای، با یکدیگر متحد شوند
این اتحاد و همبستهگی شامل آنهایی نیز میشد
كه ابتدا با ایدهی برگزاری تجمع اعتراضی در میدان هفت تیر مخالف بودند
بر خلاف مورد مراكش، محیط سیاسی در ایران بهجای بهبود، رو به وخامت گذاشت
در مواجهه با خشونت دولتی، فعالان تصمیم گرفتند تاكتیكهای خود را عوض كنند
و از برگزاری تجمعهای اعتراضی و تظاهرات عمومی خودداری ورزند
زنان با آگاهی از درخواستهای مشروع و رو بهرشدشان
تصمیم گرفتند بهجای آن که خود را مقابل دولت و نیروی انتظامی قرار دهند
مخاطبان هدف خود را گسترش دهند
شبیه آن چه كه در جنبشهای اجتماعی ایران قبلا" به طور سنتی انجام شده بود
بنابراین تصمیم گرفتند پایگاه اجتماعیِ خود را
با مخاطب قرار دادن مستقیم مردم
هرچه بیشتر بگسترانند
توزیع جزوات در خیابانها در آستانهی برگزاری تجمع میدان هفت تیر
نشان داد كه فعالان حقوق زن برای جلب همدردی و جلب عواطف و پشتیبانی
جمعیت زیادی برای هدف خود، پتاسیل قابلملاحظهای دارند
بنابراین تصمیم گرفته شد
برای كسب حمایت شهروندان عادی و جذب اعضای جدید
پیام حقوق زنان بهطور مستقیم بهآنها ارائه شود
همچنین كمپین یك میلیون امضا (که برگرفته از تجربهی جنبش زنان مراكش در اوایل دهه 1990 میلادی بود) را
نیز به راه انداختند
شاید تصادفی نبود كه فمینیستهای ایران و مراكش
قادر شدند در كارگاهی یكدیگر را ملاقات كنند
این كارگاه توسط آموزش مشارکت زنان طی همایش دوسالانه
جامعه برای انجمن توسعه حقوق زنان ترتیب داده شد
كه در سال 2005 در بانكوك برگزار گردید
مبارزات و تلاش مردمی برای جذب حمایت برابری زنان است
کنشگران کمپین خانه به خانه برای جمع آوری امضا میرفتند
و از زنان خانهدار، مغازه داران، دانشجویان، مردم کوچه و خیابان
مسافران اتوبوسها و متروها، رهگذران و عابران در پیادهروها، و... امضا میگرفتند
این باعث شد که فعالان و مدافعان حقوق زنان با پیشینههایی متنوع
و از سه نسل- زنان سكولار، زنان مسلمان مذهبی،
و فمینیستهای شناخته شده اسلامی
گرد شبكهای سیال، نامتمركز و دموكراتیك جمع شوند
همانطوركه یكی از فعالین تأكید می كند" این اولین باری است كه فعالین حقوق زنان
به شیوهای غیرایدئولوژیک وغیر سلسله مراتبی بهدرستی با یكدیگر همكاری میكنند
(22)
نكته جالب اینكه كمپین دارای كمیته مردانی است كه به گفته اعضای این کمیته
خود را بهیك نسخه كوچك كمپین تبدیل كرده بودند
(23)
جدا از نخبه بودن یا نخبهگرایی، كمپین یك میلیون امضا، زنان (و مردان) جوانی را حتی
از خانوادههای مذهبی و بستهگانشان، و نیز از خانوادهی شهدا و جانبازان جذب كرده است
مثل ج. ج كه دو برادر خود را در جنگ ایران و عراق از دست داده است.
(24)
فعال دیگری كه در دهه بیست عمرخود قرار دارد، م. م از یك خانوادهی
محافظهكار است
پدر وی یكی از اعضای بلند پایهی سپاه پاسداران است كه به شدت از قوانین اسلامی حمایت میكند و
مخالف حقوق زنان است
خشن و سركوب، در سراسر سال 2008 نیز ادامه یافت
مقامات تعدادی از فعالین در ارتباط با كمپین را دستگیر كردند
و پاسپورت و فایلهای كامپیوتری عدهی دیگری را ضبط كردند
وقتی اعضای محافظهكار مجلس سعی بهمعرفی تعدادی لوایح ضد زن داشتند
کنشگران جنبش زنان بیشتر تحت فشار قرار گرفتند.
یكی از این لوایح واكنشی بود به سهم فزایندهی زنان
در دانشگاه، كه سهمیهای را برای ثبتنام زنان در نظر میگرفت
یكی دیگر كه در كمال تعجب قانون حمایت از خانواده خوانده میشود
و فعالین زن بهآن "لایحهی ضد خانواده» میگفتند
این لایحه راه ازدواج مجدد و گرفتن همسر دوم را برای مردان
حتی آسانتر از قبل میكرد
و به وی اجازه میداد بدون اجازه همسر اول یا حتی بدون اطلاع او،
همسر دوم اختیار كند
در پاسخ، ائتلاف مخالف با قانون خانوادهی پیشنهادی، تشكیل شد
كه شامل گروههای فمینیستی، گروههای زنان میانهرو و سازمانهای دانشجویی بود.
ائتلاف بعدأ هیأتی را به مجلس فرستاد تا صدای اعتراض خود را برساند
(27)
این لوایح بهقدری ظالمانه بودند
كه حتی زنان اسلامی حامی دولت را نیز برانگیخت
هر چند مقامات به ارعاب خود علیه جنبش زنان ادامه دادند
شاید در بیپرواترین حركت، بدون در نظر گرفتن هدف خود یعنی معروفیت و
وجههی بینالمللی- مقامات در دسامبر 2008 مركز حقوق بشر بهریاست شیرین عبادی را بستند
كه یك شخصیت پیشرُو در جنبش زنان و همچنین
رهبر جنبش حقوق بشر ایران است
چندین فعال فرا ملی و شبكههای فمنیستی بلافاصله به این اقدام اعتراض كردند
و طوماری را كه دولت ایران را به توقف آزار و اذیت
و اجازهی فعالیت اجتماعی و مدنی صلحآمیز
فرا میخواند را منتشر كردند
در حالی كه دولت ایران به اقداماتاش علیه جنبش زنان ادامه میداد
كمپین یك میلیون امضا شهرت جهانی یافت
و چندین جایزه معتبر جهانی دریافت كرد
مثل جایزه اولاف پالمه (كه در سال 2007 به پروین اردلان داده شد كه از سفر برای دریافت جایزهاش منع شده بود) و
و
جایزه حقوق بشر بینالمللی ایتالیا (كه در سال 2008 به وكیل فعالان جنبش زنان نسرین ستوده اعطا شد كه وی نیز از خروج از
كشور و دریافت جایزه منع شد.) در
سال 2009 كمپین جایزه سیمون دوبووار برای آزادی زنان
(كه توسط سیمین بهبهانی دریافت شد)
از آن خود کرد
و بالاخره جایزه حقوق زنان جهان توسط سازمان اكثریت فمینیست در آمریكا
و جایزه آنا پلیتوفسكایا، از جملهی این جوایز هستند
برای خلاصه كردن سیر تكاملی جنبش زنان در ایران طی دههی 1990 گروههایی
از کنشگران حقوق زنان منابعی را تجهیز كردند
در حالی كه گفتمان فمینیستی اسلامی را نیز گسترش دادند
كه بهجای رقابت، به گفتمان فمینیستی سكولار می پرداخت
اواخر دههی 1990، جنبش اولیه با سیاستمداران اصلاحات
و جنبش دانشجویی هویت یافت
كه بهبسیج آرام و بیسروصدا و تعبیهی ساختار وفاق و همبستهگی، مشغول شد
اما تغییر جهت بهسمت هویتی مستقل و شخصیت فمینیستی و متکثر
با اهداف مشخص و روشن، تعریف شده
از تغییر حقوقی ساختاری وقتی اتفاق افتاد كه دورهی اصلاحات به پایان رسید
و در سال 2005 فضای سیاسی شروع بهبسته شدن كرد
برخوردهای خشن دولتی در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد
فرآیندهای تازهی بسیج افراد و راهبردهای چارچوبیِ (دفاعی) را وادار كرد
كه از گفتمان مذهبی خودداری كنند و بهچارچوبهای فرا ملی و ملی توجه كنند
در حالیكه از اهداف اصلاح قانون خانواده و دموكراسیخواهی
همچنان طفره رفته میشود
فمنیست هاییكه در شیكاگو پایگاه دارند و ارتباط نزدیكی با كمپین دارند
بهما گفتند
"نمیگویم كه جنبش موفق نشده است، اثری شگرف برمردم داشته است"
(28)
مباحثه واستنتاج
بازیگران جنبش همواره با بحرانها، محدودیتها
همچنین با فرصتهایی روبرو هستند
كه باید بهآنها واكنش نشان دهند.
بهنوبهی خود، گزینههایی در بارهی استراتژیها و اقداماتی كه باید انجام شود
و زمینهی نهادی اجتماعی و سیاسی تحت تأثیر آن قرار میگیرند
این شرایط باعث میشود كه كار گردانندهگان جنبش بههیچ وجه
وظیفه آسانی نباشد.
با این وجود، بستر سیاسیِ مساعد برای جنبش راه گریزی از بحرانها و محدودیتها را پیشنهاد میكند
در این مقاله ما گزینههای استراتژیك كه فعالان جنبش با آن ها روبرو هستند را در بسیج حمایت مردمی
در شرایط غیردموكراتیك و محافظهكار فرهنگی را آزمودهایم
و راههایی كه هر دو ساختار فرصت سیاسی و بستر فرهنگی چارچوب جنبش را شكل میدهد را نیز ذكر كردیم
مقایسه مبارزات زنان در ایران و مراكش دو محیط سیاسی متضاد،
نهادها
و بستر اجتماعی با پیچیدهگیهایی برای چارچوب
و بسیج فمنیستها را آشكار میكند
در حالی كه زنان مراكشی بر اساس باز بودن فضای سیاسی موفق بودهاند
کنشگران زن ایرانی مجبور بودهاند در بستر انسداد سیاسی، كار كنند
زنان مراكشی كمك كردهاند تا جامعهی مدنی با طراوت و شادابی ساخته شود
و سازمانهای زنان نهادینه شوند، در حالی كه زنان ایرانی دیدهاند كه مطبوعاتشان، مراكزشان و
NGO
هایشان همهگی بسته میشوند
از آنجا كه زنان مراكشی در سیاست ملی متحد شدند
زنان ایرانی بهعنوان مخالفین امنیت ملی قلمداد شدند
و در نتیجه مجبور بودهاند كه فرا نهادی عمل كنند
زنان مراكش وسیعاً با نیروهای داخلیِ اجتماعی
و سیاسیِ درون کشورشان كار كردهاند
در حالیكه زنان ایرانی بیشتر بهصورت بینالمللی كار كردهاند
البته در یك حالت لزوماً گسسته، فعالیت سایبری در جنبش زنان ایران
بیش از مراكش دیده میشود
جالب توجه این كه از آنجا كه زنان مراكشی به قرائت آزاد از اسلام
برای مواجهه با جامعهای مذهبی روی نمودهاند
فمنیستهای ایرانی از گفتمان اسلامیِ دولت خودداری ورزیدهاند
و ترجیح دادهاند كه چارچوبهایی از تاریخ سیاسی (سكولار) ایران را برگزینند
چارچوبهایی كه بتواند بر گروههایی از شهروندان
كه تا حدود زیادی مدرن و سكولار شدهاند نیز تأثیرگذار باشد
زنان ایرانی با صراحت جنبههای قانون اساسی كه زن ایرانی را
در مرتبه فرودست ـ شهروند درجهدوم ـ قرار میدهد
و راه اصلاح حقوقی را مسدود و عقیم میکند به چالش كشیدند
وقتی این را به عنوان اهداف دولت نئواصولگرا قلمداد كردند
آنها گفتمان خود را به سوی آن چیزی تغییر دادند
كه چارچوبهای پر طنین تاریخ سیاسی ایران را جلب میكرده
بهویژه آنها كه سخت بهانقلاب مشروطیت و بهزبان صنف
همراه با بیانیهی جهانی حقوقی زنان تكیه كرده بودند
برخلاف زنان مراكشی، زنان ایرانی هیچ نیازی نمیبینند
كه خواستههای خود را صرفاَ در گفتمان شریعت بهچارچوب در آورند
چرا كه بعد از همهی اینها اسلام در حال حاضر گفتمان رسمی دولتی خشن است
و آنها تأثیرات اجرای این موازین را روی پوست خود لمس کردهاند
قوانینی كه برای توجیه فرودستی زنان و شهروند درجه دوم بودن آنان
تفسیر و استفاده شده است
در واقع برخی از فعالان زنان در كمپین
استفاده
از آئینهای مذهبی شیعه را (مثل آش نذری) برای مقاصد یارگیری خودداری كردند
.(29)
این امر تا حدی موضوعی مربوط بهاصول محسوب میشود
اما همچنان نشانهی اختلاف عقیده نیز هست
مفهوم صنف- كه توسط اتحادیه های كارگری
و جنبش دانشجویان گسترش یافت- بهصورت استراتژیك
برای دور كردن توجه از ماهیت سیاسی یك خواسته و به سوی مشروعیت آن
به عنوان خواستهی بخش اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد
زمینهچینیهایی از ایندست میتواند برعامه تأثیر گذار باشد
ولی برای دولت نومحافظهكار،
فعالان
زنان خطرناكی هستند كه ایدئولوژی بیگانه را ترویج میكنند
همانطور كه گئونكی (2007) توجه كرده است تركیب بسیج، حمایت از اتحادیههای سیاسی و افكار عمومی مطلوب اثر
كمك قابلتوجهی برای اصلاح سیاست نیست
تمامیِ این شروط در مراكش وجود داشت
زنان مراكشی از ساختار فرصت سیاسی مساعدی بهره بردند
مخصوصاً در قالب دولت پیشرُو یوسفی و حمایت از اتحادهای كلیدی
با نخبهگان سیاسی
هر چند در ایران، عدم وجود اتحادهای سیاسی طی مدیریت محافظهكار
رئیس جمهوری
وجود نهادهای سیاسی و حكومت الهی، توانایی فمینیستها را
برای تأمین حقوق كامل شهروندی برای زنان كاهش داده است.
برخوردهای خصمانهی دولت آنها را مجبور كرد كه استراتژیِ مردمی را
برای تأمین حمایت عمومی گسترش دهند.
كمپین فمنیستهای ایرانی از بسیج و افكار عمومی مطلوب برخوردار بوده است
و حمایت چندین روحانی منتقد دولت را نیز دریافت كرده است
به ویژه آیتالله منتظری و صانعی
ولی جنبش بهفقدان اتحاد سیاسیِ كلیدی درون ساختار قدرت ادامه میدهد
از حمایت رهبری و اعضای قوهی قضائیه چیزی نمیگوییم
در نتیجه، تغییرات لازم حقوقی و سیاسی مسدود میشدند
برای جنبش زنان، موضوعات محیط زیست جهانی،
مثل زمینههای سیاسیِ داخلی و فرهنگی هستند
جالب است توجه شود كه كمپین یك میلیون امضا كه در سال 2006 به راه افتاد
بر گرفته از كمپین یک میلیون امضا در مراكش بود
كه مشابهاً تحت شرایط سركوب دولتی در اوائل دهه 1990 در آن کشور آغاز شد
(30)
ولی جنبش زنان مراكشی از شرایط جهانی مطلوب بهره برد
كه در زمان آمادهسازی سازمان ملل برای چهارمین كنفرانس جهانی زنان،
شكل گرفت
در مقابل، دولت ایران امروزه نه بهانطباق گردانندهگان جنبش داخلی علاقهمندند
و نه با موافقت با بیانهی جهانیِ حقوق زنان
از میان چیزهای دیگر، چنین فضایی مخاطرات را بالا میبرد
و سیاست را متنازع و قطبی میسازد
مورد ایرانی هر چند نشان داد وقتیكه چنین حمایتی در داخل كشور وجود ندارد
چگونه مخالفین برای حمایت زیربنایی به اتحادهای فراملی رو میكنند
رفتارهای خصمانهی دولتی کنشگران حقوق زنان را مجبور كرد
كه در جستجوی حمایت فراملی برآیند،
كه توسط فمنیستهای ایران در پراكندهگی و آرایههای شبكههای حمایتیِ فرا ملی
و شبكههای فمنیستی فرا ملی، تسهیل شده است
در واقع، مهناز افخمی روشی را كه زنان ایرانی در فعالیتهای
سایبری و "اینكه چگونه در و با یك جامعهی بسته كار كنیم" را مطرح میكند
(31)
اینچنین است که در این زمینه هم مورد ایرانیان با مورد مراكشی تفاوت دارد
بدین معنی كه مبارزات زنان مراکش تقریباً به طور كامل
در متن و مرزهای داخلی انجام گرفت
اگر چه با حمایت اخلاقی شبكه فراملی
95
Egalite’ collectif
. وجود متحدان نخبهی قدرتمند در كشور بدین معنی بود كه فمنیست های مراكشی مجبور نبودند به دنبال حمایت بینالمللی باشند
اما در مورد زنان ایرانی، باید توجه كرد كه كوششها و حمایتهای فرا ملی
در پشتیبانی از فمنیستهای ایرانی
(یا نسبت بهدیگر فعالان صنفی مثل منصور اصانلو، زندانی حقوق صنفی سندیکای کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد تهران و حومه)
چندان مؤثر نبوده است.
این به آن دلیل است كه اثر حمایت فراملیتی و اعتبار تزبورنگ Sikkink , keck - به ظرفیت و قدرت دولت بستهگی دارد.
تمامیِ دولتها نیازی به واكنش بلادرنگ به فشارهای فراملی نمیبینند
و البته تمامیِ دولتها نیز امتیاز ارتشهای قوی و درآمدهای نفتی را نیز
در اختیار ندارند
مطالعهی دو جنبش و كمپین در ایران و مراکش نیز كه پیوند
بین فعالان فمینیستی دموكراسیِ اجتماعی
یا راههایی كه بهوسیلهی آن فرصتهای سیاسی و نتایج جنبش
به طور متقابل یكدیگر را تشدید میكنند را تأئید میكند
در مورد مراكش، نه تنها محیط سیاسی
برای ایجاد خواستههای زنان و رشد جنبش مساعد بود
بلكه بسیج زنان برای توسعهی فضای سیاسی در مراكش كمك كرد
به شكل سهمیهی سیاسی برای زنان، گسترش مطبوعات پر جنب و جوش
و مشاركت تازهی جامعه مدنی و كمپینها در مورد ایرانی
فعالین زنان كاملاً به دموكراسی متعهد هستند
ولی همچنان به عمل در محیط بسیار نا مطلوب سیاسی ادامه میدهند
همانطور که برخی از نویسندهگان و تحلیلگران نوشتهاند
آیا به واقع خشونت و سركوب دولتی اثری ناتوان كننده
برای چشمانداز جنبش داشته است؟
یا این که جنبش زنان ایرانی به رشد خود ادامه میدهد
و به بخشی پیشرُو از یك بسیج بزرگتر برای دموكراسی تبدیل خواهد شد؟
در تابستان 2009 هنگامی که این مقاله داشت به پایان خود نزدیک میشد
وبسایت "مدرسه فمنیستی" سومین سالگرد
كمپین را با چاپ تصویر كنایهآمیزی از پرتاب گاز اشكآور مأموران علیه تظاهركنندگان گرامی میدارد
و در کنار آن با درج مقالهای قوی برای زنده نگاه داشتن امید به قلم
«نوشین احمدی خراسانی»
یکی
:از رهبران جنبش زنان كه میگوید
برای پیشروی باید پیام خود را زنده نگاه داریم
ما خواهان دموكراسیِ واقعی در ایران هستیم
ما نیاز به ادامه آموزش تودهها داریم
بنابراین آنها با صلح و آرامش در مقابل خشونت دولت مقاومت خواهند كرد
باید به كودكانمان و نسل جوان، بیاموزیم
كه هرگز تاریخ مبارزهی زنان را فراموش نكنند
و باید به آنها توضیح دهیم كه عدالت و برابری در سایهی صبر و تحمل
به بهترین شكل دستیافتنی است
(32)
در ژوئن 2009، انتخابات ریاست جمهوری در ایران انجام شد
و نتایج بهطور گستردهای مخدوش بود
مطابق منابع رسمی دولت، محمود احمدی نژاد 63% از آراء را بهدست آورد
در حالیكه كاندیدای محبوب اصلاحات میرحسین موسوی تنها 35% درصد
از آراء را به خود اختصاص داد
تظاهرات گستردهی سبزها با شعار رأی من كجاست دنبال شد
ولی خیلی زود به نمایش آشكار نارضایتی از جناح نواصولگرایان [...] تبدیل شد
از مشخصههای دیگر جنبش اعتراضی، حضور و صدای آشكار زنان [...] بود
همراه با تعداد زیاد تظاهركنندهگان زن، فعالان حقوق زنان هم در تظاهرات خیابانی شركت كردند
ولی فقط منفرداً و نه به عنوان نمایندهگان كمپین یا هر گروه فمینیستی دیگری
این راهبرد تمایل اصولی به حفظ استقلال و اجتناب از هرگونه ارتباط با هر جناح سیاسی را منعكس كرد
اما همچنان یك تاكتیك عملی است برای جلوگیری
از تعرض دولتی بیشتر در محیط سیاسی نامطلوب
(33)
بحرانها عدیده هستند و گزینههای استراتژیك نیز بیحد و مرز نیستند
منبع سایت کارآنلاین
شبنم
در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب میشود موجهای قلبم یکی پس از دیگری دست بهدامن شب نبض خاطرههایمان را به تپش درمیآورند در مه...
محبوبترینهایِ خوانندهگان وبلاگ
-
آتشین داغیِ تنم را، هدیهی دلبرانم خواهم کرد در عالم خیال با واژهها بازی میکنم، که زیبائی، کم پیدا میشود و اگر نباشد بهیچ قیمتی نمیت...
-
نمونه هائی از BDSM در ادبیات فرهنگ ایران درِ قفس طلبد هر کجا گرفتاریست من از کمند تو تا زندهام نخواهم جست یار آن بُوَد که صبر کند بر جفای...
-
( یک بوسه گرفت ، برد لب های مرا) پیش از قصهام پیشگفتار کوتاه در مورد چند مهری ، یا چند دلبری برای عزیزان ارجمند (به انگلیسی: polyamory)...
-
شيرين شدم همچون عسل از خود چکيدم مانند بنفشه ها نمیخواستم بهار این زیبائیِ دیوانهگی، پایان پذیرد دیباچه فانتزی دنیای بزرگتر از تصّو...
-
، سکس ضربدری ، یک نوع رابطهی همآغوشیِ توافقی و یکی از زیباترین و لذتبخشترین راه رهائی، از تکرار و یکنواختیِ مهرورزی و سکس است بر اسا...
-
خشونت و ترس در لایههای آشکار و پنهان رفتار هر کدام از ما حکایتی از آیدا قجر خودم را زاده خشونت میدانم؛ از همان وقتی که فهمیدم در «شب ...
-
عشق به همجنس- مائده زمينی آندره ژيد، نويسنده معروف فرانسوی ( 1951 - 1869 ) بیهيچ خودستائی و تصنعی، يا شرموحيائی، من جان خود را در ا...
-
شمردن بلد نیستم دوست داشتن بلدم و گاهی شده یکی را دو بار دوست داشتهباشم دو نفر را یک جا چه کار میشود کرد؟ دوست داشتن بلدم شمردن بلد نی...
-
بخشش در اوج با عطر نفسهایت میان پستانهای من تو، به گل بدل میشوی و آغوش من باغی میگردد گرمای تابستانیِ غنچه در میان لبان شکوفتهی من ...
-
این ابر زلف واله و حیران و سر گران پیچان و نا شکیب ، لرزان و دادخواه ریزنده بر دو شانه چو سیلاب آرزو خیزنده از دو بازوی چون شعلهی گناه مایی...