جمانه حداد
باهتمام بابک شاکر
¤
چه سکوت زیبایی دارد امشب
بهمن دست بزن
بگذار پیراهنم بریزد زیر پاهایت
بهمن دست بزن
بگذار خیس چشمانات شود تنم
از این باغ پُراز انگور
¤
چه سکوت زیبایی دارد امشب
بهمن دست بزن
بگذار پیراهنم بریزد زیر پاهایت
بهمن دست بزن
بگذار خیس چشمانات شود تنم
از این باغ پُراز انگور
جامهای سرشار از شراب ناب
یک جرعه بنوش
شاید دراین دریای مست
شناور شدی
چه سکوت آرامی دارد امشب
دستهای تو گرداگرد پشتم لمس میشود
زبانت را فراموش نکن
این آغوش، بیرمز زبانت باز نمیشود
یک جرعه بنوش
شاید دراین دریای مست
شناور شدی
چه سکوت آرامی دارد امشب
دستهای تو گرداگرد پشتم لمس میشود
زبانت را فراموش نکن
این آغوش، بیرمز زبانت باز نمیشود
بهمن ايمان بياور
در يك لحظه میتوانم
تنها يك لحظه
خورشيد را بهآغوشت بياورم
و شکاف ماه را بهزبانت
بهمن ايمان بياور
معجزهی من
آغوش زنی است به طعم درياها
چيزی كه هيچ بهشتی ندارد
در يك لحظه میتوانم
تنها يك لحظه
خورشيد را بهآغوشت بياورم
و شکاف ماه را بهزبانت
بهمن ايمان بياور
معجزهی من
آغوش زنی است به طعم درياها
چيزی كه هيچ بهشتی ندارد