ضربههای آخررامیزنند
دقیقههائی که
ازمیان پستانهایم
بیرون میایی
و
سرخ ترین خواهش
شبانه را
روی لبهایم میریزی
مست میشوم
وقتی عریانم میکنی
بین کوچههای تنت
و
در تکراروتکرار
تکرار
سجده میکنی بر
زلالترین قسمت
اندامم
هدا خموش
چشمهسار خواهش در بستر بیدار-لحظهی من سلام سپیدهدمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانهی تنم چمنی است سرسبز در آغوش شبنم سح...