پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۷, جمعه

عشق بازی و مراقبه


در بستر بازیِ عشق و سکس برای جدا شدن از یک‌دیگر هرگز ، هرگز عجله نکنید
 چینش از یک مصاحبه

پرسش از اُشو:

 بنظر شما ساده‌ترین روش عشق‌بازی یک زن با یک مرد چگونه است؟

جواب :

اگر شهامت شروع بخش نوی در دفترچه‌ی خاطرات عشق‌شان داشته باشند
ساده‌ترین روش برای دو هم‌سویِ زن و مرد این است
که وقتی عشق‌بازی می‌کنند باید آن را به‌یک تجربه‌ی عشق بدل کنند.

 همه‌ی ادیان، تقدس سکس را نابود کرده اند.

آن‌ها عشق‌بازی را نوعی گناه تلقی کرده اند

و این شرطی شدن ذهن انسان‌ها به جایی رسیده

که وقتی عشق‌بازی می‌کنند عجله دارند که هر چه زودتر آن را تمام کنند!

اگر دو نفر بخواهند عشق‌بازی‌شان را به‌یک مراقبه‌ی واقعی تبدیل کنند

نخستین گام این است

که باور گناه بودن‌اش را از ذهن بیرون کنند.

سکس بی‌نهایت زیباست.

هدیه‌ی بی‌نظیر طبیعت،

هدیه‌ی هستی‌ست

که باید به جای احساس گناه، احساس شکرگذاری داشته باشید

و برای نشان‌دادن مراتب سپاس‌تان باید مکان ویژه‌ای را به آن اختصاص دهید.

آنجا نباید هیچ حال و هوای دیگری داشته باشد

( تنها اتاقی برای عشق‌بازی باشد نه فعالیت دیگر ) .

باید اول استحمام کنید بعد وارد اتاق بشوید

انگار که دارید وارد یک معبد می‌شوید.

عود و بخورهای خوشبو باید فضای اتاق را معطر کند. 

نور اتاق نباید شدید باشد، چند عدد شمع یا یک نور مخفی ملایم کافیست.

  نباید عجله کنید ( بهیچ وجه ).

نوازش پیش از عشق‌بازی (Foreplay) بسیار اهمیت دارد و دلیلش ساده است:

 سراسر بدن زن به‌لحاظ جنسی تحریک پذیر است

اما بدن مرد این طور نیست.

 شهوت مرد در یک نقطه متمرکز شده: 

در ( ساقه و گردو های‌اش )

اما بدن زن سراسر شهوت‌ناک است

و تا زمانی که تمام اندام زن یک‌سره شروع به لرزشی از سر شور و لذت نکند

قادر به‌تجربه‌ی اوج لذت (Orgasm) نخواهد شد.

مرد باید به اندازه‌ی کافی بدن زن را نوازش کند
تا زن مانند یک پرنده‌یِ آزاد
با شادیِ شهوت آسمان پرواز خود را، زیر بال‌هایش بگیرد
و با بازی‌های دل‌برانه بدن مرد را نیز رام خود کند.



(رنگ پوستت با آفتاب خیس زبانم به‌رنگین‌کمانی هزار رنگ می‌ماند)

  اما تکنیک مراقبه به‌این صورت است:

وقتی با بدن یک‌دیگر بازی می‌کنید یک شاهد (Witness) باقی بمانید،

بدون هویتی مشخص

به این ترتیب چهار نفر حضور دارند نه دو نفر:

 زن و شاهد درون ( خویشتن خودش )

 مرد و شاهد درون ( خویشتن خودش )

شاهد فقط تماشاگر است که مرد با زن چه می‌کند و زن با مرد.

شاهد درباره‌ی خوب و بد قضاوت نمی‌کند.

 مثل یک آینه فقط اتفاقات بیرون را نمایش می‌دهد

و این مشاهده چیزی نیست جز بیداری، هشیاری و خودآگاهی.

مشخصا در جایی از نوازش اگر کاملا خودآگاه و هشیار باشید،

این امکان وجود دارد

که هر دو نفر دریابید چه زمانی بدن‌های‌تان برای شروع سکس آماده است.

 شما موجی از الکتریسیته را در بدن های‌تان حس می‌کنید.

 هنگام شروع سکس هم هیچ عجله نکنید

( با کمال آرامش در لحظه حضور داشته باشید بدانید که چکار می‌کنید ).

  و زن همیشه باید روی مرد باشد.



 زیرا در این صورت است که زن می‌تواند بیش‌تر و مرد کم‌تر فعالیت کند

و اگر مرد فعال تر باشد خیلی زود به انزال می‌رسد .

اگر زن روی مرد باشد زن بیش‌تر فعال است و مرد کم‌تر.

 به این ترتیب حتی احتمال این که هر دو هم‌زمان به‌ارگاسم برسند نیز بالا می رود

و چنین اتفاقی تجربه‌ای شگفت انگیز از باهم بودن و در هم پیوستن است

به‌طوری که تن‌‌ها محو می‌شوند

و

دو روح دیگر دو روح نیستند.

دو نفر هم دیگر دو نفر نیستند…

 و مشاهده همچنان ادامه دارد.

این تکلیف شما برای مراقبه است: شاهد باقی بمانید!

وقتی از نقطه اوج لذت آرام آرام پایین می‌آیید هم‌چنان تماشاگر باشید.

به بالا رفتن‌اش نگاه کنید،

به لحظه‌ی انفجار شور و لذت نگاه کنید

و فروکش کردن‌اش را نیز مشاهده کنید...


برای جدا شدن از یک‌دیگر نیز هرگز ، هرگز عجله نکنید.

اندکی کنار هم بمانید.

در تانترا(۱) به‌این می گوییم فرود لذت (Valley Orgasm).

 چیزی که برای میلیون‌ها نفر در دنیا ناشناخته است.

ارگاسم اولیه اوج لذت (Peak Orgasm) است

که شما یک‌دیگر را در نقطه‌ای از اوج انرژی ملاقات می‌کنید. 

حال نقطه اوج محو شده است...

هر قله‌ای در کنار خود درّه‌ای دارد. قله بدون دره معنی ندارد.

اگر بتوانید در سکوت به‌تماشای یک‌دیگر بنشینید ناگهان شگفت زده خواهید شد.

 ارگاسم دیگری با شکوهی دیگرگونه از راه می‌رسد…

 با ژرفایی دیگرگونه و لذتی دیگرگونه...

ارگاسم فرود لذت.

تا زمانی که از حالت فرود لذت خارج نشده اید از هم جدا نشوید…

  در همین زمان مشاهده به روال قبل ادامه دارد.

هنوز بخش مهم دیگری باقی مانده است:

 نوازش پس از عشق‌بازی (Afterplay).

شما تا این لحظه در تن و ذهن یک‌دیگر جوششی

از انرژی و احساسات ایجاد کرده اید

پس حالا این کار هم لازم است…

 هم‌دیگر را ماساژ بدهید، با اندام هم‌دیگر بازی کنید.

عودهای خوشبو، گل، شمع، موسیقی...

اگر حال می کنید برقصید…

 و مشاهده همچنان ادامه دارد.

چرا من این قدر روی مشاهده تکیه می کنم؟

تاکیدم به این خاطر است که اگر شما این مراقبه را بارها انجام دهید

سرانجام روزی فرا می رسد

که می توانید فقط شاهد باشید،

تنها بدون نیاز به مرد یا زنی دیگر

در همان اتاق در همان‌حال و هوا با همان بوهای خوش

که همان خاطرات را به ذهن می آورد،

همان نور، همان محیط.

آنجا می‌نشینید و تماشا می‌کنید.

و بسیار شگفت زده خواهید شد…

 حالا همه‌ی آن اتفاقات از زن یا مرد درون‌تان نشات می‌گیرد

بدون وجود زن یا مردی در کنارتان.

آرام آرام به‌اوج لذت می‌رسید، همان تجربه

و این بار نه از راه فیزیکی و بیولوژیکی...

به فرود لذت می‌رسید با همان کیفیت.



به‌این ترتیب شما مراقبه را از راه عشق‌بازی

و عشق‌بازی را از راه مراقبه آموخته اید

و این دو یک‌دیگر را غنی و بارور می‌کنند.

این یعنی بلوغ و پخته‌گیِ واقعیِ زن و مرد. 

بلوغی که هوش ، آگاهی ، عشق و شفقت فروخورده‌ی درون را

به ناگهان آزاد می‌کند

و حسادت و خشم و نفرت را از وجودتان می‌زداید.

تغییراتی شگرف درون شما رخ می‌دهد

و این تغییرات خود نشان‌گر این است که در مسیر درست قرار گرفته‌اید.


(۱)

تانترا هرگز نمی‌گوید كه مانند ‌این باش یا آن؛

 تانترا در مورد فنون سخن می‌گوید و نه آرمان‌ها 

تانترا می‌گوید چگونه می‌توانی باشی  

توجه تانترا به "چگونه‌شدن" است؛ 

 رفته‌رفته نیروهای بالقّوه‌ی وجودت به فعل درمی‌آیند

 امكانات كشف نشده باز می‌شوند 

انسان همان می‌شود که می‌تواند باشد

خودشكوفایی به اوج رشد تو مربوط می‌شود

جایی كه عمیقاً رضایت در شادمانیِ خود، داشته باشی

جایی كه می‌توانی بگویی

"این مقصد من است، این چیزی است كه من برایش بوده‌ام،

این دلیل بودن من روی زمین است"  

 


شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ