ینجاه سال حق رای زنان در ایران
«به دلیل مخالفت با شاه، با تجددستیزها همصدا شدیم»
ویدا حاجبیِ تبریزی
مخالفت اپوزیسیون چپ، همراه با تشکیلات آخوندی
با اعطای حق رأی سیاسی به زنان
در انقلاب سفید
ویدا حاجبی تبریزی(۱۳۱۴-۱۳۹۵ش) با آشنایی با اندیشههای
جنبش چریکی در آمریکای جنوبی
در سالهای ۱۳۴۰ جذب اندیشههای آنها شد
او فعالیتهای سیاسی را در جنبش چریکیِ آمریکای لاتین در ونزوئلا آغاز کرد
بعدها به کوبا و الجزایر رفت و در فعالیتهای چریکهای چپگرا
در این کشورها شرکت داشت
در ایران او در سازمان چریکهای فداییِ خلق ایران به فعالیت پرداخت
وی از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ به مدت ۶ سال زندانی بود
او از نخستین زنان زندانیِ سیاسی در ایران بود
پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران
در سال ۱۳۵۸ از سازمان چریکهای فدایی خلق ایران جدا شد
و گروهی به نام «جناح چپ» را با همکاری ناصر مهاجر پایهگذاری کرد
او پس از خروج از ایران به مدت ده سال در پاریس مجله «آغازی نو» را
به همراه تعدادی از دوستانش منتشر میکرد. مهمترین اثر او داد بیداد است
که به گردآوری خاطرات ۳۷ زن زندانیِ سیاسی در زندان ساواک میپردازد
این کتاب برنده جوایزی همچون جایزه صدیقه دولتآبادی شده است
او نقدی هم بر مستند «از تهران تا قاهره» نگاشته است
دیگر کتاب او «یادها» منتشر شده در سال ۱۳۸۹ است
که در آن با بیان خاطرات سیاسی به بازنگری در فعالیتهای سیاسی میپردازد
ویکی پدیا
ینجاه سال حق رای زنان در ایران
«به دلیل مخالفت با شاه، با تجددستیزها همصدا شدیم»
ویدا حاجبی هم همانند اکثر اعضای گروههای
چپ و روشنفکر در سال ۱۳۴۱ معتقد بود
زمانی که مردان هم از آزادی انتخاب برخوردار نیستند،
دادن حق رای به زنان تنها جنبه تزئینی دارد
او امروز رویکرد آن دوره را به شدت نقد میکند
زمانی که ویدا حاجبی با یک هواپیمای ملخی به ونزوئلا سفر کرد
تا در مبارزات انتخاباتیِ
حزب کمونیست آنجا مشارکت کند؛ خودش هنوز حق رای نداشت
۱۹۵۹میلادی
۱۳۳۸ شمسی
مبارزه مسلحانه را هم اولین بار در همانجا
و با عضویت در سازمان جوانان حزب کمونیست ونزوئلا آغاز کرد
وقتی به ایران بازگشت، زنان حق رای را به دست آورده بودند
اما برای «ویدا»ی کمونیست، رسیدن
به «سوسیالیسم واقعا موجود» هدف اصلی بود؛
هدفی که از قِبَل آن زنان به تمامیِ حقوق خود میرسیدند
ویدا حاجبی همچنان معتقد است باید با شاه مبارزه میشد
اما نباید در این مبارزه با متحجران و تجددستیزان همصدایی میکرد
گفتوگو با ویدا حاجبی
دویچه وله
خانم حاجبی شما در کتابتان «یادها» که در حقیقت
بهنوعی سرگذشت خودتان و اتوبیوگرافیتان است
در بخشی که مربوط به زمان حق رأی زنان در سال ۱۳۴۱ میشود
گفتهاید: «در آنروزها هیچ جریان سیاسی به افکار عقبماندهی نهفته در پس اعلامیههای خمینی
در ضدیت با اصلاحات و حق رأی زنان توجهی نکرد.» خاطرهای
هم تعریف کردهاید
که در یک تظاهرات بودید و چون بیحجاب بودید، با خشم و عتاب
تظاهرکنندهگان خشمگین و مسلمان روبرو شدید
آیا شما با توجه به اینکه خودتان هم افکار چپ داشتید
به افکار عقبماندهای که پس آن اعلامیهها بود پی بردید؟
ویدا حاجبی
نخیر. اگر بخواهم صمیمانه صحبت کنم
باید بگویم علت اینکه این کتاب را درآوردم
و همین طور کتاب «داد بیداد» را این بود که مسئلهی من این شده بود
که ما برای گذار درست از این وضعیتی که پیش آمده
باید یک بازنگری نقادانه یا بازاندیشی سنجیدهای به تاریخمان بکنیم
چرا این به ذهنم رسید؟
چون در این بازنگری و بازاندیشی این پرسش برایم پیش آمد
که چه شد یک رژیم این چنینی که از دید من از نظر
استبداد و خشونت دهها برابر بدتر
از رژیمی بود که ما با آن مخالفت داشتیم، سر کار آمد؟
این رژیم با تأیید و پشتیبانی
اکثریت جامعه ایران و جریانهای سیاسی ایران سر کار آمد
بنابراین در این پروسه برایم روشن شد که خودم هم به این مسئله توجه نداشتم
یعنی اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم باید بگویم که نه، توجه نداشتم.
دویچه وله
شما از مخالفان سیاسی شاه بودید.
هرچند که عضو گروه سیاسی نبودید، اما جریان فکریتان کاملاً چپ بود
و زن مستقلی بودید که روی پای خودتان ایستاده بودید
مسئله تحصیل خیلی برایتان مهم بود و تمام نشانههای
یک زن مستقل و برابریخواه را داشتید
با توجه به این مجموعه
آن موقع نظرتان راجع به حق رأیی که گفته میشد شاه به زنان داد چه بود؟
ویدا حاجبی
گفتم که اصلاً توجه نداشتم
یعنی من هم در ردهی بقیه هم مسلکان آن دوران، اهمیتی به این نمیدادم
من در این بازنگری یک چیزی را متوجه شدم که بارها هم به آن اشاره کردم
مجله «توفیق» بعد از حق رای زنان کاریکاتوری را منتشر کرده بود
و آن این بود
که یک عده مرد جلوی مجلس جمع شده بودند و یک پلاکاردی دستشان بود
و در آن نوشته شده بود:
«حالا که حق زنان را کف دستشان گذاشتید، حق ما مردان را هم بدهید»
. نمیدانم
چرا این کاریکاتور این چنان در ذهن من ثبت شده
که هر وقت مسئله حق رأی زنان پیش میآید
یاد آن میفتم
از دید من این کاریکاتور به گویاترین و سادهترین شکل،
واقعیت آن دوران را نشان میداد
دویچه وله
یعنی همان چیزی که خیلیها هم میگویند
که چون مردها هم در آن موقع حق مشارکت سیاسی نداشتند
دادن این حق به زنان بیفایده بوده. منظورتان این است؟
ویدا حاجبی
بله
ولی یک چیز در این کاریکاتور
اضافه بر این تعبیر بود و آن این که با وجود نداشتن حق برای مردان
مخالفتی هم با حق زنان نداشت
این تنها چیزی است که در ذهن من مانده و خیلی هم اهمیت دارد
چون یک فکر جدید و مدرن بود و خود توفیق هم میدانید
که دچار همان خفقان و نبود آزادی شد و توقیف شد
با این وجود مخالفتی با حق رای زنان نداشت
فقط میگفت به ما هم آزادی دهید
آن موقع من اصلاً به این نکته توجه نداشتم
و فکر میکنم اکثر جریانهای سیاسی به آن توجه نداشتند
ولی این کاریکاتور در ذهنم ثبت شده و همواره یادم میآید
به خاطر این بازنگری متوجه شدم که ما باید چه برخوردی در آن دوره میکردیم
چون واقعیت امر آن دوران این بود که هیچ گونه آزادی وجود نداشت
و حق رأی داده شد، ولی انتخابات آزاد وجود نداشت
که بشود با آزادی انتخاب کرد
دویچه وله
شما الان وقتی نگاه میکنید، خودتان هم دیدتان به آن دوره انتقادی است؟
ویدا حاجبی
بله، میخواهم همین را بگویم.
میخواهم بگویم چه موضعی آن دوره درست میبود
دویچه وله
خب پاسختان الان چیست؟
فکر میکنید چه موضعی درست میبود؟
ویدا حاجبی
همین موضع توفیق! به همین خاطر هم در ذهنم ثبت شده
همین موضع که میشد با نبود انتخابات آزاد و نبود
آزادی در کشور مبارزه کرد
ولی نمیشد اهمیتی به حق رأی زنان نداد و یا با آن مخالفت کرد
من میگویم باید علیه نبود آزادیها مبارزه میشد
ولی نکته من یک چیز دیگر است
اینکه من نوعی به آن موضوع اهمیت نمیدادم، اشکال داشت
باید اهمیت میدادم
و نباید با عقبافتادهترین لایههای اجتماعی،
مذهبی و بنیادگرای جامعه ایران همصدا میشدم
یعنی میشد با شاه مخالفت کرد و باید هم مخالفت میشد
ولی همصدایی با تجددستیزی خطرناکترین چیزی بود
که منجر به انقلابی شد که همه رفتند دنبالش
تظاهرات ۱۵خرداد ۱۳۴۲ از دید من نقطهی عطفی است
در تاریخ ۵۰ سالهی ما
که به انقلاب اسلامی منجر شد؛
انقلابی که جمهوری اسلامی را مستقر کرد
این از دید من به این دلیل بود که هیچ کدام به خطر تجددستیزی توجه نداشتیم
دوم اینکه خود جریانهای چپی که من در آن بودم،
تا جایی که اطلاع دارم و میشناسم،
اصلاً به فمینیسم و حق برابری زنان اهمیت نمیدادند
همه را بورژوازی میدانستیم
دویچه وله
شما خودتان بهعنوان یک زن مستقل
و یک زنی که بیشتر زندگیتان را تنها و بدون کمک کسی زندگی کردید
اصلاً هیچ وقت به این فکر نمیکردید
که از حق دادن رأی محرومید و این آزارتان نمیداد؟
ویدا حاجبی
چرا میداد
من اتفاقاً در همان کتاب
یادها
به این اشاره کردم که برای اولین بار مسئله حق رأی در ونزوئلا برایم مطرح شد
منتها مسئله این بود که در آن زمان
نه فقط چپهای ایران که تمام چپهای جهان فکر میکردند
سوسیالیسم که بیاید همه مسائل حل میشود
این الگوبرداری از جوامع سوسیالیستی بود
که این الگو در ذهن من جوان آن دوران،
آنچنان جا افتاده بود که همواره با این الگو حرکت میکردم
که سوسیالیسم است که میتواند برابری زنان را پیش آورد
این الگو باعث میشد
که از واقعیت جامعه خودم آنچنان که باید شناخت نداشته باشم
و تاریخم را نشناسم و همواره در ایدهآلهایی که اصلاً ربطی به جامعه ما نداشت
و بعد هم دیدیم ربطی به آن سوسیالیسم واقعاً موجود هم نداشت
و یک چیز بسیار مزخرفی از آب درآمد
غرق شویم و ذهنمان را با آن تنظیم میکردیم
دویچه وله
در ونزوئلا که این قضیه برایتان مهم شد
و به آن فکر کردید زمانی بود که دیگر حق رأی به زنان داده شده بود
در همان موقع آیا فکر نکردید که موضعگیریتان اشتباه بوده؟
و اعتراضی در این مورد مثلاً به همفکرهایتان نکردید؟
ویدا حاجبی
واقعیت این است که نه
همین حالا جریانهای بسیاری هستند که موضع آن موقع را تأیید میکنند
در این مصاحبههایی که شما کردهاید
و من به دقت شنیدهام، جریانهایی که خودشان را ملی میدانند
از جبهه ملی یا از جریانهای چپ، نقد جدی به آن دوره نکردند
خب من هم جزئی از اینها بودم
من امروز با بازنگری است که میگویم باید یکجور دیگر برخورد میکردیم
یعنی من خودم را زیر سئوال بردم تا بتوانم به این نتیجه برسم
ولی من آن موقع واقعاً به این نکته اهمیت نمیدادم
دویچه وله
خیلیها هم مثل شما همین دید را دارند،
یعنی به گذشتهشان نقد دارند ولی میگویند
هر چیزی را باید در ظرف زمانیِ خودش سنجید
در آن موقع بیشتر از این انتظار نمیرفت
شما در جای جای کتابتان به این اشاره کردهاید که روشنفکران ما
گروههای چپ ما پشت آدم متحجری مثل خمینی رفتند
واقعاً این را میشود با این استدلال توجیه کرد
که ظرف زمانیِ آن موقع این طوری ایجاب میکرد؟
همان طور که شما گفتید مسئله فمینیسم اصلاً مطرح نبوده،
مسئله برابری زنان اصلاً مطرح نبود
و خمینی بهعنوان چهرهای که مخالف شاه بود
و شما هنوزهم میگوئید که باید با شاه مخالفت میشده،
گروهها رفتند پشت سرش ایستادند،
حتی در چنین مسئلهای مثل حق رأی
واقعاً با این استدلال میشود آن رویکرد را توجیه کرد؟
ویدا حاجبی
این استدلال به دیدِ من معنایش سلب مسئولیت از خود است
چون هر چیزی را میشود با شرایط زمانی توجیه کرد
با کمال تأسف باید بگویم از دیدِ من این فکر بسیار عقبافتادهای است
چون در هر دورهای یک نوع طرز تفکر که وجود ندارد
در همان زمان دورهی شاه فکرهای پیشرفتهای وجود داشت
در همان زمانی که تظاهرات خمینی برپا شد،
آقایی بود به اسم مصطفی رحیمی
که یک نامه سرگشاده به خمینی نوشت و گفت ما جمهوری اسلامی نمیخواهیم
خب او هم در همان دوره بود
این سلب مسئولیت از آدمها نمیکند
بهخصوص که به دیدهی من روشنفکران و جریانهای سیاسی فرهنگ سازند
از مردم که انتظاری نباید داشت
از کسانی که مسئولیت و ادعا دارند و فرهنگساز باید باشند
من بحث هانا آرنت را در این مورد خیلی قبول دارم
هر انسانی در هر موقعیتی که هست مسئول است
در دوران فاشیسم در آلمان تمام مردم رفتند پشت هیتلر
ولی این توجیه نمیکند
که چون شرایط این طوری بود، بروند آدمکشی هیتلر را قبول کنند
دویچه وله
ما بعد از دادن حق رای به زنان، دو وزیر زن در زمان شاه داشتیم
دو سناتور زن داشتیم
چندین نماینده مجلس زن بودند
آیا به نظر شما اعطای حق رأی به زنان توانست
تغییری در وضعیت زنان ایجاد کند؟
ویدا حاجبی
بهبینید اصلاً به نظر من این فکر که انگار فقط شاه این کار را کرد،
این فکر غلطی است
زنان بسیاری برای حق رأی تلاش کردند
بسیاری از دوستان خود من با شورایعالی زنان که اشرف پهلوی مسئولش بود
کار میکردند
شاه از این تلاشها استفاده میکرد و همه را به اسم خودش میگذاشت
خودش به این فکر نرسیده بود
شاه از دیده من آدم عقبافتادهای بود
مصاحبهاش با اوریانا فالاچی وجود دارد که در آن گفت
زنان بالکل عقبافتادهاند.
اتفاقا بعد از انقلاب سفید هم بود که این مصاحبه را کرد
میگفت بهترین آشپزها هم مردها هستند، در حالی که کار زنان آشپزی است.
بهترین خیاطها هم مردها هستند
از این استدلالهای این جوری میکرد
ولی یک واقعیتی وجود دارد که بسیاری از زنان در آن دوره رشد کرده بودند
چون ما یک پروسه تاریخی بزرگی را داشتیم از سر میگذراندیم
خود زنان در سالهای ۱۳۳۰ حضور داشتند
و حتی حضور سیاسی زنان در جامعه بسیار پررنگ بود
همین طوری همه چیزها را شاه به زنان نداده بود
اینها که میرفتند دانشگاه
شاه نیفتاده بود دنبالشان که بگوید شما بروید دانشگاه
علاوه براینکه بعضی از قوانین آن دوران ازجمله
مثلاً سپاه دانش و چیزهایی مثل اینها چیزهای خوبی است
ما نمیتوانیم همه چیز را یکدست رد کنیم
دویچه وله
پس معتقدید که مؤثر بود
ویدا حاجبی
بله
بهبینید، خودکامهگیِ شاه و اینکه هیچ گونه آزادی وجود نداشت
من امروز هم آن را قبول دارم و اصلاً فکر میکنم اگر فضا کمی بازتر بود
اصلاً دچار چنین انقلاب دهشتناکی نمیشدیم
ولی این معنایش این نیست که من با سپاه دانش هم مخالفت بکنم
یا با رأی زنان هم مخالفت کنم
من اتفاقاً بحثم از اول که مثال توفیق را آوردم،
این بود که میشود با یک چیزی مخالفت و مبارزه کرد
در عین اینکه اگر یک چیز درستی انجام گرفته، با آن مقابله نکرد
به خاطر اینکه ما با شاه مخالف بودیم
نباید با تجددستیزها و با عقبافتادهترین بخشهای اجتماعیمان
همصدا میشدیم
پایان مطلب
———————
حزب توده ایران با حق رأی زنان مخالفت کرد
و این حق را «عطیهای شاهانه» خواند
و اطلاعیهای در این باب منتشر کرد
همچنین نظرات شورای ملی مقاومت
ایران در مورد حق رأی زنان و سایر حقوق آنها
در یک طرح با ۱۳ ماده اعلام شد
(۱)
منع هرگونه بهرهکشی جنسی از زن
تحت هر عنوان و القای کلیه رسوم و قوانین و مقرراتی که بر طبق آنها
پدر و مادر، ولی، قیم یا دیگری
دختر یا زنی را، به عنوان ازدواج یا هر عنوان دیگر
برای تمتع جنسی یا بهرهکشی به دیگران واگذار میکنند
(۲)
چند همسری (تعدد زوجات) ممنوع است
در مواردی که مصلحت به خصوصی در کار باشد،
ترتیبات مقتضی را قانون معین میکند
(۳)
حمایت از زنان بیوه و مطلقه و اطفال تحت حضانت و سرپرستی آنها
از طریق نظام تأمین اجتماعی کشور
(۴)
رفع نابرابریهای حقوقی در زمینه شهادت، ولایت، حضانت و ارث
(۵)
حق متساوی طلاق. طلاق در مراجع صلاحیتدار قضایی صورت میگیرد
زن و مرد در ارائه دلیل برای طلاق برابرند
(۶)
نحوه سرپرستی اطفال و تأمین معیشت آنان
و همچنین نحوهی تسویهی مالی ضمن حکم طلاق تعیین می شود
(۷)
حق انتخابکردن و انتخابشدن در تمامی گزینشها و انتخابات و حق رأی
در تمام همهپرسیها
(۸)
حق اشتغال و انتخاب آزادانهی شغل و حق تصدی هر مقام،
منصب و شغل عمومی و دولتی،
از جمله ریاستجمهوری و قضاوت در تمام مراجع دادرسی
(۹)
حق فعالیت سیاسی و اجتماعی آزادانه،
رفتوآمد و مسافرت بدون نیاز به اجازه دیگری
(۱۰)
حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش
(۱۱)
حق استفاده بدون تبعیض از کلیه امکانات آموزشی، تحصیلی،
ورزشی و هنری
(۱۲)
حق شرکت در تمام مسابقات ورزشی و فعالیتهای هنری
(۱۳)
به رسمیت شناختن تشکلهای زنان
و حمایت از سازمانیابی داوطلبانهی آنان در سراسر کشور؛
در نظر گرفتن امتیازات ویژه در
زمینههای گوناگون اجتماعی، اداری، فرهنگی، بهخصوص در امور آموزشی
به منظور رفع نابرابری و ستم مضاعف از زنان
دریافت مزد مساوی با مردان در برابر کار مساوی؛
منع تبعیض در استخدام و به هنگام اشتغال؛
برخورداری یکسان از مزایای گوناگون از قبیل مرخصی، حقوق بازنشستهگی
و از کارافتادهگی؛
دریافت حق اولاد و تأهل و بیمه بیکاری؛
برخورداری از حقوق و تسهیلات ویژه به هنگام بارداری و زایمان و نگهداری اطفال
ويکی پدیا
گفتگوی دیگر