اروتیک واژهای انگلیسی است و از کلمه اروس، نام الهه عشق
در یونان باستان میآید .
اروتیسم
مکتب فکری در هنر وعلوم انسانیاست
و آن را بیان هنری نزدیکیِ زن و مرد در خلوت تعریف کردهاند .
نخستین بار سقراط آموزههای اروس ( خدای عشق)
را درباره زیباییِ تن زمینی تعریف کرد.
در ایران، ابن سینا و فارابی تحت تأثیر فلسفهی افلآطون چنین مواضعی را
در هنر و ادبیات مطرح و بیان هنریِ بوسیدن زن و مرد را در هنر پذیرفتند
اما توصیف هنریِ همآغوشی و عشقبازی را رد کردند .
البته اروتیسم با
( پورنو )که به معنای توصیف بیپرده اعمال جنسی
با منظور سرگرمی یا بدون منظور سرگرمی است، تفاوت دارد.
قسمتی از مصاحبهی مجلهی جنسیت و جامعه
با آروین هبرِله پروفسور و سکسولوژ
سئوال:
آیا تفاوتی بین اروتیسم و پورنوگرافی وجود دارد؟
آیا به اعتقاد شما پورنوگرافی به خشونت بیشتر علیه زنان منجر میشود؟
جواب:
اروتیک، پورنوگرافی یا هر چیز دیگری بهقضاوت، سلیقه و ذائقهی
شخصی بر مـیگـردد .
آنچه که برای یک نفر «اروتیک» محسوب میشود،
برای فرد دیگری ممکن اسـت «پورنـوگرافی» باشد.
هیچ راه علمی برای حل این سئوال وجود ندارد .
در هر صورت، هیچگاه، هیچگونـه مـدرک و سند علمی،
مبنی بر اینکه پورنوگرافی بهخشونت بیشتر علیه زنان
یا هر کس دیگری منجر شـده،
در دست نبوده و نیست.
(برداشت آزاد از سیمین دوبوآر)
عدم نبرد عقل با تمنامندی جنسی
هیچ نوع تحلیل فلسفی از اوبژهانگاری پورنوگرافیک ؛ به دانش ما نمیافزاید
مگر اینکه بهجای بررسی از بیرون، یعنی از دیدگاه بیرونیِ اخلاقگراییِ
آکادمیک،
سعی کند از درون بهموضوع بپردازد،
از توصیف چگونهگی ِقدرت تحریککنندهگی ِبینش پورنوگرافیک.
چنین توصیفی (از نحوهی انگیزش سکسی) آشکار خواهد کرد
که در داخل میزانسن پورنوگرافیک، اساساً جایی برای مفهوم ابژهانگاری
وجود ندارد.
جهانی که پورنوگرافی ترسیم میکند، جهانی پورنوتوپیایی است
که در آن نبرد میان عقل و خواهش جنسی حذف شده است؛
جهانی که در آن استفاده از تن دیگری فقط به منظور ارضا خویشتن
عملی است که فینفسه
حاوی بیشترین احترام به انسانیت آن تن و انسانیت به طور کلی است.
تمنا، و نه «عقل»، اساساً از فردی به فرد دیگر یکسان باید نگریسته شود،
و عادات خاص هر کس در اصل عمومی و جنریک است
و در یک یوتوپیای سکسیِ حقیقی و به راستی اخلاقی
جایی برای عقل وجود ندارد.
در پورنوتوپیا، خودمختاری و ارادهی آزاد به شکل
کاوش و یافتن و عمل کردن طبق خواهشهای جنسی بروز میکند
هر زمان و به هرشیوه که خود بخواهیم؛
برای احترام گذاشتن به انسانیت خود و دیگری
فقط باید خودجوشی و نو آوریِ جنسی را ارج بداریم.
در پورنوتوپیا هیچکس دلیلی ندارد که علاقهاش را به سکس از دست بدهد،
یا از سکس بهراسد،
یا از آن کسل شود؛
هیچکس به رنجی دچار نخواهد شد
که برایش مرهمی نباشد؛
هیچکس از لحاظ اخلاقی یا روحی گمگشته یا آسیبدیده نیست.
هنگامی که کسی شریک سکسیای را تصاحب میکند،
تصاحب شده آن را همچون تجاوز تجربه نمیکند،
فقط به ارگاسم میرسد.
اکثر ما، آنها که بخت دارند،
میتوانیم کم و بیش بر خواستههای سکسیِ خویشتن خود کنترل داشته باشیم.
آن خواهشها را والایش دهیم ،
آنها را به خدمت پیشبرد مدنیت و تمدن بگیریم.
سوزان سونتاگ مینویسد،
پورنوگرافی یکی از شاخههای ادبی است، مثل افسانهی علمی،
که هدفاش بهمزدن تعادل [روزمره] و از جاکندن و آشفتن روان است
اگر پورنوگرافی را ژانر ادبی (یا سینمایی) بدانیم،
معیارهای ارزشگذاری از زیباشناسیِ هنر برگرفته میشوند
و فراوردهها ــ اعم از «اثر هنری» یا «کالا» ــ طیفی را میسازند،
از تولیدات والا تا محصولات تودهپسند در بازار.
در خصلتیابی فانتزی پورن
یا به زبان امروزی مدینهی فاضلهی پورن، پورنوتوپیا،
جهانی که تخیل پورنوگرافیک ارائه میکند یک جهان تام (توتال) است.
این جهان از قدرتی برخوردار است
که دلمشغولیهای گوناگون را میبلعد و هضم میکند تا استحاله یابند
و ترجمان پول شناور یا ارز رایج برای معاملات اروتیک باشند.
همهی کنشها به صورت «معاملات» یا داد و ستد سکسی به تصور درمیآیند.
در نتیجه، پورنوگرافی از تفکیک ثابت جنسها سرباز میزند و اجازه نمیدهد
فقط یک نوع عادت و رفتار جنسی و یک تابو همیشه مسلط باشد.
علت را میتوان از لحاظ «ساختاری» توضیح داد.
بایسکسوالیته (تمایل به دوجنس)، زنا با محارم، و مرزشکنیهایی از این دست
که در روایتهای پورنوگرافیک اموری رایجاند،
کارکردشان بالا بردن تعدد امکانات «معامله» و داد و ستد است.
در شکل آرمانی خود، باید این امکان فراهم باشد
که هرکسی با هرکسی ارتباط سکسی برقرار کند.
به باور سونتاگ
این حقیقت دربارهی سکس، دربارهی شخصیت فرد،
دربارهی نومیدیها و حدها و مرزها،
وقتی که به زبان هنر بیان شود میتواند تبدیل به حقیقتی مشترک شود.
هرکس لااقل در خواب یا خیالبافی و فانتزیهای سکسیِ خود،
در ساعات و روزهایی، اگر نه طولانیتر، در تخیل پورنوگرافیک زیسته است؛
اما فقط ساکنان دایماند که میتوانند
از آن تخیل یادگارها، فتیشها و آثار هنری بیافرینند.
روایتی از این دست را در تخیل پورنوگرافیک شاید بتوان شعر عبور نامید
[عبور از مرزها، شعر ترانسگرشن و پرواز]،
شعری که همزمان دانایی و معرفت نیز هست.
آن کس که قادر است درگذرد و عبور کند، فقط خردکنندهی قواعد نیست.
او به جایی قدم میگذارد که دیگران نرفتهاند؛
و او چیزی میداند که دیگران نمیدانند.
(ص ۲۲۹_۲۳۳ مترجم : ع – ک)
¤
اگر هدف خالق اثر، مبنای برچسب گذاری «پورنوگرافی» و «اروتیک» باشد
این برچسبگذاری به مراتب راحتتر خواهد بود ولی اگر این برچسبگذاری
بر مبنای دیدگاه مخاطب اثر ، صورت گیرد،
با یک پروژهی بی فرجام سرو کار خواهیم داشت
عوامل فرهنگی تاثیر زیادی در برداشت افراد
از کارهای مربوط به امور جنسی و روابط شهوانی دارند
قاعدتا هیچ اثری نمی تواند برای یک مسلمان معتقد
دکتر عزیزه سیسی متخصص بهداشت زنان در بریتانیا میگوید
《من سانسور را تجربه کردهام
به محض اینکه کلمه واژن یا کلیتوریس را در متن خود بنویسید
باید انتظار داشته باشید که پست شما مخاطب زیادی جذب نکند
چون الگوریتم شبکهی اجتماعی محتوای منتشر شده را
با این مقدمه ، واضح است که ما قصد حصار کشی
بین این دو مفهوم را نداریم
و نهایت توانمان،
بیان تعدادی از نکات اشتراک و افتراق بین این دو مفهوم است
این اشتراکات و فرقها در جوامعی که تابوهای مربوط به سکس
تا حدود زیادی از بین رفته است صادق است
و محدودهی تقریبا قابل قبولی برای نصب حصار پیشنهاد میکند
پورنوگرافی و اروتیک
۱
آثاری در حوزه فیلم، عکاسی، نقاشی، ادبیات،مجمسهسازی، موسیقی و قلمزنی است
. که شهوت و جذابیت جنسی موضوع آن میباشد
۲
اثر اروتیک بهحذابیت و شهوت جنسی دیدی هنری دارد
و در واقع اثر اروتیک یک اثر هنری است
۳
در یک کار پورنوگرافی هدف اصلی تجارت و کسب پول است
و افزودن جنبههای هنری بهسودوزیان آن بستهگی دارد
ولی یک اثر اروتیک بیشتر حس زیبایی شناختیِ خالق آن را منعکس میکند
و در خلق آن سودوزیان نقش کمتری از ذائقهی هنری خالق آن دارد
۴
پورنوگرافی در حوزهی فیلم و عکس خیلی فعالتر است
در حالیکه در نقاشی، مجمسهسازی
و انواع دیگری از کارهای مرتبط، نقش اروتیک برجستهتر است
۵
در آثار اروتیک در حوزهی فیلم و عکس، «خیلی کم» به
روابط جنسیِ هاردکور(سکس واژینال و آنال ) پرداخته میشود
و اگر بهاین روابط هم پرداختهشود،
تمرکز اثر به اندامهای تناسلی نیست درحالیکه در آثار پورنوگرافی
تمرکز بر روابط هاردکور و اندامهای جنسی حین سکس، زیاد است
۶
یک اثر علیرغم اینکه بهنمایش عریان اندام زنانه میپردازد
ممکن است نه پورنوگرافی و نه اروتیک باشد
اینکه اثری هم اروتیک و هم پورنوگرافی باشد،تناقضی با هم ندارند
۷
پورنوگرافی قدرت تغییر سلیقه افراد را در سکس دارد
و از این طریق بر هنر اروتیک تاثیر میگذارد
۸
غالب افراد در آثار اروتیک، زیبارو و خوش اندام هستند
.در حالیکه درصد زیبارویان در پورنوگرافی بهاین اندازه نیست
نقش پوشش درزیبائی شناسی و اروتیسم
اشارهای
از جبران خلیل جبران
آنگاه بافنده ای گفت با ما از پوشاک سخن بگو.
و او پاسخ داد:
(پوشاک شما بیشتر زیبایی شما را می پوشاند،
اما آنچه را نازیباست نمی پوشاند!
کاشکی بیشتر با پوست و کمتر با پارچه خورشید و باد را لمس می کردید.
زیرا که نفس زندگی در پرتو خورشید ست
و دست زندگی در وزش باد!
فراموش مکنید که پوشیدهگی سپری ست در برابر چشم ناپاکان.
و هنگامی که ناپاکان دیگر در میان نباشند،
پوشش چیست به جز اسارت و آلایش روح؟!
و فراموش مکنید که زمین از پای برهنه شما لذت می برد
و باد دوست می دارد که باگیسوان شما بازی کند!)
اگر اجباری در پوشش لباس وجود نداشت،
و همهی تابوهای مربوط به پوشش کس؛ کیر و کون از بین میرفت،
تنوع لباس پوشیدن از اینکه اکنون هست بهمراتب بیشتر میشد،
پوشش کون؛ کس؛ کیر، پستانها و سینه بهزیباییِ آنها بستهگی پیدا میکرد،
و محصولات خوشفرم کنندهی سینه، باسن، و حتی زیبائیِ تپهی کس،
لبهای بیرونی، شکاف و لبهای درونیِ ، کس ؛
و کیر رونق بیشتری پیدا میکرد،
آرایش سینه؛ کس و باسن نیز احتمالا بخشی از فعالیت آرایشی زنان میشد.
و آنها که بدن زیبایی داشتند حجم لباسشان به مراتب کمتر میشد،
و احتمالا در مکانهایی خاص و در فضاهای داخلی، لباس نمیپوشیدند،
شو های لباس ، شوهای آرایش سینه ؛ باسن ؛ کس و کیر را نیز شامل میشد
و در نهایت نقاشی روی بدن اهمیت زیادتری پیدا میکرد.
دامنهای کوتاهیکه توجه را به باسن زن جلب میکنند،
لباسهاییکه چاک سینه را در معرض نمایش میگذارند،
لباسهاییکه بهبدن میچسبند
و شکل فیزیکیِ سینه یا کس و تپه و شکاف کس را
از روی لباس آشکار میکنند
و یا لباسهاییکه توری مانند بوده و از روی آن،
بخشهایی از بدنیکه پوشانده شده را نشان میدهد.
علاوه بر تقویت جاذبهی جنسی،
جلوهی تماشای بدن را زیباتر و رمانتیکتر میکند.
¤
زیباییِ باسن
باسن یکی از اعضایی است که میتواند شهوت را چند برابر کرده
و تمایل پارتنر را به سکس افزایش دهد.
در خصوص اینکه چرا اینگونه هست
زیاد تحقیق کردم وکمتر چیزی یافتم،
بنابراین خودم دست بهکار شدم و فرضیهبافی کردم،
دوستان زیستشناس لطف کنند این فرضیه را راستآزمایی کنند!
جدای از شوخی،
اجداد حیوانیِ ما، تنوع امروز را در پوزیشنهای سکس نداشتند
ومعمولا به یک طریق بیشتر سکس نمیکردند
یعنی اینکه حیوان نر دو پای خود را بر پشت حیوان ماده قرار میداد
و کیرخود را داخل کس حیوان ماده میکرد،
همانطور که حیواناتی مثل اسب، گاو یا گوسفند انجام میدهند،
قاعدتا حیوان نر با مشاهدهی پشت حیوان ماده،
تحرک جنسیاش افزایش مییافت
در طول زمان، روند فرگشت «پشت» حیوان ماده را
به باسن امروزی تبدیل کرد،
و علیرغم اینکه تنوع سکس افزایش یافت
ولی باسن نقش تحریک کنندهگی خود را حفظ کرد.
معمولا در زنان، اندام زیبا به معنی اندامی با انگیزانندهگی جنسی زیاد است
و این موضوع در مورد باسن مصداق بیشتری دارد،
و کار هنرمند را در جلب توجه مخاطب
بهزیباییِ هنریِ اثر خویش سختتر میکند.
لباس، نقش زیادی هم در تحریک جنسی و هم در زیباییِ هنری دارد.
دامنهای کوتاهیکه بخش بالاییِ باسن را میپوشانند.
هم بهزیباییِ هنری و هم انگیزش جنسیِ اثر کمک میکنند.
اگر لباس صرفا، بخشی پایینی باسن را بپوشاند نقش هنری آن
بیشتر خواهد شد.
و در نهایت اگر تصویر فقط نمای نزدیک از باسن باشد
و سایر بخشهای بدن دیده نشود،
نقش جنسی اثر برجسته خواهد بود.