مصدق و قاتل کسروی
مناسباتِ گروههای سیاسیِ ایران
در اولین دهۀ پادشاهی محمدرضاشاه پهلوی،
حاوی نکاتی بسیار قابل تأمل و عبرتانگیز است.
یکی از این موارد، روابط کسانی چون دکتر محمد مصدق
با گروههای تندروی مذهبی مانند فدائیان اسلام
و نیز آیتالله ابوالقاسم کاشانی است.
خاطرات مهدی عراقی
(یکی از اعضای گروه تروریستی فدائیان اسلام)
از نحوۀ تعامل مصدق با مذهبیون و نیز چگونهگی استفادۀ این گروهها
از اعتبار و نیروی عملیاتی یکدیگر بهمنظور
نیل به مقصود سیاسیِ بعضاً متفاوت،
نمایی از پیچیدهگی و ماهیتِ چندبُعدیِ تحولات سیاسی آن دورۀ تاریخی است.
مهدی عراقی،
یکی از اعضای فدائیان اسلام در دهۀ 20 خورشیدی
و از پایهگذاران مؤتلفۀ اسلامی است
که در دهه 40 در ترور نخست وزیر وقت،
حسنعلی منصور نیز نقش ایفا کرده
و به زندان محکوم شده بود.
وی کمی پیش از فاجعۀ بهمن 57،
از زندان آزاد و راهی پاریس میشود
و سرانجام همراه با خمینی بهایران بازمیگردد.
کتاب "ناگفتهها" حاصل چند مصاحبه با وی در پاریس،
راجع بهفعالیت سیاسی و همکاری در گروههای تروریستی چون
"فدائیان اسلام"
و مؤتلفۀ اسلامی" است.
عراقی روایت میکند؛
پس از آنکه شاه
با عضویت کاشانی در مجلس سنا مخالفت نمود،
کاشانی خواهان حمایت فدائیان اسلام از
مصدق، بقایی، مکی، حائریزاده، نریمان، شایگان
و آزاد در انتخابات مجلس شورای ملی میشود
و با این استدلال که تا تربیت رجال زبدۀ سیاسی
که مذهبی هم باشند،
نوابصفوی را متقاعد به حمایت از این اشخاص میکند.
مصدق نیز طی نامهای بهنواب صفوی از وی درخواست میکند
که دوستانش را بهمنظور همراهی مصدق
در مراجعت به دربار
در اختیار مصدق بگذارد
اینجاست که با تجمع فدائیان اسلام در منزل مصدق
و نیز فراخوانی که پیشتر مصدق داده بود،
در مهرماه 1328، جمعیتی در حدود 700 نفر شکل میگیرد
و همراه با مصدق راهی دربار میشوند.
اما در این میان کسی که به عنوان بزنبهادر و بادیگارد،
زیر بازوی مصدق را گرفته،
کسی نیست جز سید حسین امامی،
قاتل مشهورِ احمد کسروی.
در همین همراهی با مصدق است که سید حسین امامی
در مشاجره با هژیر وزیر دربار،
قول میدهد که وی را نیز به قتل برساند
و در کمتر از یک ماه در آبان 1328 ، چنین نیز میکند.
اما نکتۀ جالبی که شاید تا بهحال
کمتر بدان پرداخته شده باشد،
تشکیل جبهه ملی با موافقت و حمایت مستقیم شخص محمدرضا شاه است.
طرفه آنکه نواب صفوی بههمین جهت
با جبهه ملی مخالفت میکند
و میگوید
«تشکیلاتی که با موافقت پسر رضاخان بوجود آمده باشد برای ما ارزش ندارد»
آنچه در اینجا قابل پرسش است،
علت متوسل شدن فردی چون دکتر مصدق بهعقبافتادهترین
و بیفرهنگترین افراد جامعه،
و از آن بدتر همراهی یک قاتل و جنایتکار بدنام چون سید حسین امامی
بهعنوان محافط شخصی، در مراجعت بهدربار است.
چنانچه مشاهده میکنیم،
اینگونه اعتبار بخشیدن بهیک قاتل از جانب مصدق،
زمینهسازِ یک قتل سیاسی دیگر هم شد.
سید حسین امامی، لحظاتی پس از ترور هژیر وزیر دربار
در آبان 1328. وی چند روز بعد اعدام شد.
بنابراین هیچ عجیب نیست وقتی چندی بعد،
حسین فاطمی در ستایش از قتل رزم آرا
در سرمقالۀ "باختر امروز" چنین نوشت
و سید حسین امامی را نیز مورد تمجید قرار داد :
«دست توانای يك مرد مجاهد و فداكار
[خليل طهماسبي]
طومار خيانت يك فرزند ناخلف وطن [رزمآرا] را درهم پيچيد؛
و نقشههای مضر و خطرناك او را در دل خاك مدفون ساخت.
گلولهی خليل طهماسبي كه دنبالۀ تير سيدحسين امامی شهيد
[قاتل احمد کسروی وهژير] بود،
اين اثر را در ايران و در دنيا باقی گذاشت،
كه اگر اجنبی غارتگر بخواهد از راه ديكتاتورتراشی،
نفوذ ننگين و شرمآور خويش را بهملت ما تحميل كند،
جوانان فداكار و مبارز [فداييان اسلام] بهقيمت خون خود
حاضر به شستن لكههای بدنامی وطن خواهند بود.»
بی پرنسیبی، عدم رعایت حداقلها در شئون سیاسی
و مصلحت پرستی برای رسیدن بههدف با هر وسیلۀ ممکن،
بخشی از آسیب شناسی جریانات سیاسی وقت ایران است
که دعوی آزادیخواهی و ملیگرایی نیز داشتهاند.
منبع
اسنادی که نمی خواهند ما ببینیم و برای نخستین بار ارائه
می شود:
روزنامه اطلاعات مورخ ۳ شهریور ۱۳۳۲:
"دکتر سعید حکمت از پزشکی قانونی اعلام کرد
که بر اثر تیراندازی گارد منزل محمد مصدق در روز ۲۸ مرداد به تظاهرات مخالفینش
تعداد ۴۱ نفر کشته و ۷۵ نفر نیز زخمی شده اند"
در ضمن در این سند و اعلامیه ،اسامی کشته شدگان و
مجروحین نیز به چاپ رسیده است
یک عمر توی گوشمان خواندند که " پیشوا" قهرمان آزادی خواهی و دموکراسی بوده
و در دورهی او آزادی بیان کامل حاکم بوده است.
فهرستی از مطبوعات توقیف شده در دوران دو سالهی صدرات ایشان
و بهحکم حکومت نظامی!
خدا رحم کرد که فقط دو سال کشورداری فرمود.
دو قوه از قوای سه گانه را غیرقانونی تعطیل کرد و این تعداد نشریه را هم بست.
ضمن اینکه تناسب دموکراسی و آزادی بیان را با برقراری حکومت نظامی نفهمیدیم
اما فهرست مطبوعات تعطیل شده در دو سال بهار آزادی محمد مصدق :
(۱) آتش. تابستان ۱۳۳۰
(۲) شورش تابستان ۱۳۳۰
(۳) ملت ما پاییز ۱۳۳۰
(۴) آیین زمستان ۱۳۳۰
(۵) داد مرداد ۱۳۳۱
(۶) حوادث ۱۳۳۱
(۷) آزاد ۱۳۳۱
(۸) ستاره اسلام ۱۳۳۲
(۹) آسیا بهار ۱۳۳۲
-------------
دکتر هژیر تهرانی
صفحهی تلگرام یدالله موقن




