کشتار روشنفکران در ایران
کاربُرد انواع خشونت نسبت به روشنفکران
از جمله ترور و اعدام
بخشی تاریک و خونین از تاريخ میهنمان است
رّد خونینی که - اگر نخواهیم راه دور برویم- از خون
طاهره قُرةالعین، امیرکبیر،قائم مقام فراهانی، میرزا آقا خان کرمانی
شیخ احمد روحی، میرزا حسنخان خبیرالملک، شیخالعلما، ملکالمتکلمین،
میرزا جهانگیرخان شیرازی (صور اسرافیل) تا فرخی یزدی، میرزاده عشقی،
تقی ارانی، احمد کسروی، حسین فاطمی، کریمپور شیرازی، مرتضی کیوان
ابوالحسن خانعلی، کرامت دانشیان، بیژن جزنی و صدها روشنفکر
و کنشگر سیاسی و فرهنگی آزادیخواه ِ بنام و گمنام، ادامه یافته است
این رّد را حکومت اسلامی طی 47 سال گذشته خونینتر و جنایتکارانهتر
ادامه داده است
حکومت اسلامی به رهبری آیتالله خمینی از فردای پیروزی آخوندیسم،
شکنجه و ترور و اعدام روشنفکران و دگراندیشان سیاسی و عقیدتی را آغاز کرد
(1)
نخستین اعدام ها بر بام های "مدرسهی رفاه وعلوی" رقم خورد
روزانه تعدادی از مسئولان مملکتیِ رژیم پهلوی و فرماندهان ارتش را
در بيدادگاههای حکومتی محکوم و وحشیانه به قتل رساندند
برخی از قربانیان از برجسته ترین روشنفکران سیاسی میهنمان بودند
که محمدرضا عاملی تهرانی و فرخرو پارسا دو نمونه اند
ترور و اعدام روشنفکران و کنشگران سیاسی و فرهنگی
ترکمن، کرد، بلوچ، آذری، عرب، بهائی و دیگر اقلیت های دینی
فاجعه ای روزانه شد
ترور روشنفکران و مخالفان حکومت اسلامی به خارج کشور نیز کشانده شد.
(2)
حکومت اسلامی تا اکنون مرتکب 9 کشتار از روشنفکران، دگراندیشان
و مخالفان سیاسی و عقیدتی شده است، که مصداق جنایت علیه بشریت است
1
کشتار سالهای ۵7-۵9
2
کشتار دگراندیشان و مخالفان در خارج از کشور، که از سال ۵۸ آغاز شد
3
کشتار سالهای ۶0-۶2
4
کشتار تابستان سال ۶۷
5
قتلهای زنجیرهای
۶
کشتار سال 88جنبش سبز
7
کشتار دی ماه سال 96
8
کشتار آبان ماه سال 98
9
کشتار نوجوانان و جوانان در سال۱۴۰۱
(جنبش زن، زندگی، آزادی).
در میان قربانیان، چهرهها و شخصیتهای
سیاسی و فرهنگی جنبش روشنفکری میهنمان بسیارند
که به چند نام اشاره میکنم
سيمون فرزامی
سردبير روزنامه فرانسوی زبان "ژورنال دو تهران" را در آذر ماه ۱۳۵۹ در
سن ۷۰ سالهگی به اتهام جاسوسی تيرباران کردند
علی اصغر اميرانی
مدير و سردبير مجله هفتگی "خواندنیها" به اتهام وابستهگی بهرژيم پهلوی
خرداد ماه سال ۶۰ تيرباران شد
اميرانی ۶۶ سال داشت و خواندنیها را در سال ۱۳۱۹ تأسيس کرد
و نزديک به ۴۰ سال به انتشار بدون وقفه آن ادامه داد
سعيد سلطانپور،
شاعر، نمايشنامه نويس و کارگردان تئاتر و عضو هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران
پس از هفتهها شکنجه روانی و جسمانی
در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ به جوخه اعدام سپرده شد
شکرالله پاک نژاد
پروفسور حکيم، جلال هاشمی تنگستانی، حميد رضوان و عطاءالله نوریان
نویسندگانی که اعدام شدند و يا به قتل رسيدند
مرداد و شهريور ۱۳۶۷، به فرمان آيت الله خمينی
هزاران زندانی سیاسی قتل عام شدند
حسین اقدامی( صدرائی)، شاعر، پژوهشگر و مترجم
رحمان هاتفی روزنامه نگار و نویسنده
و صدها تن از برجستهترین روشنفکران سیاسی و فرهنگی
در میان قربانیان این کشتار بودند.
سوم آذر ماه سال ۱۳۶۷ دکتر کاظم سامی
با ضربات کارد یکی از ماموران حکومتی به شدت مجروح
و در چهارم آذر ماه چشم بر جهان فروبست
حکومت اسلامی علت مرگ غفار حسینی، مترجم و نويسنده را
سکته مغزی اعلام کرد
ابراهيم زال زاده
روزنامه نگار و ناشر و سردبير مجله معيار، و مدير انتشارات بامداد و ابتکار
مفقودالاثر شد
پاسداران حکومت پس از مدتی به خانوادهاش خبر دادند
که جسد او را پيدا کردند و در محلی بهخاک سپردند
جسد احمد تفضلی
معاون فرهنگ سرای زبانهای ايران نيز در صندوق عقب اتومبيلش پيدا شد
حميد حاجی زاده
شاعرکرمانی و پسر ۹ سالهاش، کارون
در خواب و به شکل فجیعی توسط قاتل و يا قاتلانی به قتل رسيدند
پیروز دوانی،
نويسنده و فعال سیاسی که از سوم شهريور ماه ۱۳۷۷ از خانه بيرون رفت
و ديگر به خانه بازنگشت
يکشنبه چهارم آذر ماه ۱۳۷۷جسد مجيد شريف
مترجم و نويسنده از سوی خانوادهاش در پی سه روز ناپديد شدن پيدا شد
آذر ماه سال ۱۳۷۷ داريوش فروهر و پروانه فروهر
با ضربات متعدد کارد به قتل رسيدند
فاجعهای که اعتراضهای وسیعی را در ايران و جهان سبب شد
دو هفته بعد از قتل فروهرها
محمد مختاری
شاعر و نويسنده و پژوهشگر ناپديد شد
پس از پيدا شدن جسد محمد مختاری که خفهاش کرده بودند
جسد محمد جعفر پوينده
مترجم و منتقد، در روز ۱۸ آذر ماه در بیابانهای اطراف تهران پيدا شد
قاتلان حکومتی قربانیان خود را ناصبی و مرتدانی خواندند
که نسبت به ائمه اطهار جسارت میکردند.
دوم تير ماه سال ۱۳۸۲ زهرا کاظمی
عکاس و هنرمند ايرانیِ مقيم کانادا، به
"اتهام عکسبرداری از منطقهای ممنوع"
دراطراف زندان اوين دستگير و مورد شکنجه قرار گرفت
و در روز نوزدهم تير ماه بر اثر جراحات وارده در بيمارستان جان داد
ستار بهشتی
وبلاگ نویس، به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق شبکه اجتماعی و فیس بوک
آبانماه 1391 در زیر شکنجه کشته میشود.
بکتاش آبتین
شاعر و فیلمساز در 18 دی ماه 1400 در زندان به قتل میرسد
در خارج کشور نیز حکومت اسلامی ده ها تن از روشنفکران سیاسی و فرهنگی را
به قتل رساند که شاپور بختیار و فریدون فرخزاد دو تن از قربانیان این جنایتها هستند
(3)
کشتار روشنفکران و دگراندیشان سیاسی و عقیدتی
وظیفه و مسئولیت بزرگی را یادآوری میکند
وظیفه و مسئولیتی که بیش از پیش تلاش شود دلایل و انگیزۀ این رخدادها
بهحافظه جمعی و تاریخی، و بهافکار عمومی و آگاهی اجتماعی بَدَل شوند
تا خشونت و ترور و اعدام تکرار و باز تولید نشوند
شناخت چرائیها و روشن شدن حقیقت تجلی همبستگی و مشارکت جمعی خواهند شد
و رخدادها و تجربهها بهحافظه مشترک جمعی
ساختن هویت جمعی و تاریخی و سرنوشت مشترک تبدیل میشوند
تا آن حد که حافظه جمعی و تاریخی بخشی از ساختار ذهنی و رفتاری شوند
باید نشان داد که ماندگاری رخدادها در حافظه و ذهن
به فرایندهایی از جمله فرایند یادآوری و پیشگیری از فراموشی، نیاز دارد
فراموشی زمینهسازِ تکرارِ رخداد فراموش شده خواهد شد
قدرتهای سیاسی و دینیِ مستبد در کنار دستکاری حافظه فردی، جمعی و تاریخی
در راستای تقویت فرایند فراموشیِ رخدادها، وقایع و سوژه هائی
که یادآوری آنها به زیانشان است، تلاش و عمل کردهاند
فراموشی فقدان حافظه نیست
انتقال ادراکهای جایگزین شده از حافظه نزدیک و عملی به حافظه دوراست
حافظهای که گفتهاند " خاصیت چسبندگی"اش قوی ست
فراموشی فرایندی بازدارنده است
که با مراحل مختلف حافظه رابطهای تنگاتنگ دارد
نقص و خطا در هریک از مراحل سهگانه حافظه سبب خواهند شد
دریافتها و دادههای ذخیره و آموخته شده به خوبی بازیابی نشوند
فراموشی اتفاقهای درد آور و ناگوار، واحساسهای منفی و نامطبوع امری ارادی ست
گاه آنچه مورد قبول و یا مطلوب نیست به بوته فراموشی گزینشی سپرده میشود
فراموشی خودخواسته و ارادی، بیشتر در رابطه با حافظه فردی عمل میکند
فراموشی جمع
میتواند به دلیل فقدان محرکههای یادآوری و بازآفرینی بوجود بیاید.
رخدادهای تجربه شده میتوانند قابل دستکاری و تحریف باشند
اما به سختی به فراموشی سپرده میشوند
یادآوری کلید بازیافت و دستیابی بهحافظه جمعی و خاطرهها است
فقدان محرکه و فقدان برقراری رابطه حسی و عاطفی با رخداد و سوژه
فراموشی و بیگانهگی نسبت به آن خاطرۀ ساخته و پرداخته شده
درذهن را به وجود میآورد
محرکههای فرایند یادآوری، در اشکال و ژانرهای گونه گون،
علیه فراموشی عمل خواهند کرد وسبب تقویت حافظه فردی و جمعی خواهند شد
رخدادها و تجربههای تاریخی گاه فجایعی مصیبتبار و تلخاند
که یادآوری و چالش با آنها عذاب آورو دردناک خواهد بود
و میباید هوشیارانه از بازیابیها و یاد آوریها استفاده شود
تا به بروز و تقویت کینه و نفرت و تکراردامن نزند
یاد آوریها و بازیابیها را میباید بهسوی شناخت چرائیها و عوامل اصلی
و راههای جلوگیری از تکرار رخدادهای ناگوار و فجایع سوق داد
با این هدف که تامین و اجرای عدالت
همزیستی مسالمت آمیز و دور از خشونت و قراردادهای شهروندی
و بهسازی انسان و زندگی امروز و فردای او را سبب شود
در بازیابی و تقویت فرایند یادآوری در برابر فراموشی
راه برای یافتن چرایی بروز و پیدائی یک رخداد
و فاجعه، چگونگی آن، و راه جلوگیری و پیشگیری از تکرارش گشوده خواهد شد
رخدادها و فجایعی که میبایست به ارزش و باور، و شعور اجتماعی بدل شوند
حافظهی جمعیای که آرمانی انسانی ذخیره کرده است
باید نو و پرورده شود
چرا که موجب انسجام جمع میشود
حفط چنین حافظهای با ستیز علیه فراموشی متحقق خواهد شد
حافظه جمعی و تاریخی بازیافت و بازآفرینی گذشته مشترک است
حافظهی جمعی یک ملت (حافظهی جمعی ملی)، در پیوند با حافظه فردی شکل میگیرد
اما ساختاراین حافظه جمع جبریِ حافظههای فردیِ یک گروه یا ملت نیست
برآیند حافظههای فردی، محرکههای عینی و ذهنی،
الگوهای تاریخی و اجتماعی، تاثیر اندیشه و افکار نیاکان بر ذهن
الگوها و یا ایدههای تجربه نشده، احساس تعلق مشترک، ارزشهای متفاوت
و کنشها و واکنشهای حافظه فردی با عوامل گوناگون
این حافظه را شکل میدهند
حافظه جمعی میباید بهکیفیت و روند پیوستهای، پویا و زنده بَدَل شود
که بازیافت آن به سان یک جریان فکری در جمع به سرعت قابل تحقق باشد
حافظه جمعی و تاریخی راهنمای زندگیای بهتر خواهد بود
اگر تحریف و دستکاری نشده بازآفریده شود
و برای دستیابی به شناخت و تغییر مورداستفاده قرارگیرد
حافظهای که در بطن خود تناقضها و تضادها بسیار نیز خواهد داشت
قدرتهای استبدادی و مذهب، حافظه جمعی و تاریخی را
دفورمه و قالب گیری میکنند
ضمن اینکه نقشی مهم در تقویت فراموشیِ فجایعی که به بارآوردهاند، دارند
اینان حافظه جمعی و تاریخی خود خواسته میسازند
هویت سازی میکنند
و حافظهسازیهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی- دینی مورد نیازشان را
با به کارگیری اهرمهای مختلف، از جمله امکانهای رسانهای
و تبلیغی و ترویجی، و نهادهای مختلف کنترل و تقویت میکنند
دموکراسی فراهم آورنده شرایطی ست که حافظه جمعی گروههای
اجتماعی مختلف، زنان، دگراندیشان سیاسی و عقیدتی، واقلیتهای دینی
و قومی و نژادی پای به میدان اثرگذاری اجتماعی و سیاسی بگذارند
زندگی در محیطی دموکراتیک حافظه جمعی و تاریخی و فرهنگی را
در مسیر ایفای نقش راهبردی همه گروههای اجتماعی
درراستای حل مشکلات واعتلای فردی و اجتماعی تقویت میکند
آموزش و آگاهی پیرامون اهمیت حافظه جمعی و تاریخی، و نیز ترفندهائی
که حافظه جمعی و تاریخی را در راستای منافع مادی و معنویشان تغییر میدهند
امری ضروری است
حافظه جمعی یا
"قدرت روح جامعه، که در خودآگاه و ناخودآگاه جمع ذخیره شده است"
را
"حفظ گذشته در زمان حال یا حفظ زمان حال در گذشته "
و
یاد آوری گذشتهای که با جمع و گروه درمیان گذاشته
و
یا جمع و گروه در آن گذشته مشترک زیستهاند
و یا
" رمز گردانی و ذخیره گذشته مشترکی که گروه یا ملتی را به یکدیگر پیوند میدهد"
تعریف کردهاند
شوربختانه رمزگردانی و جایگزینی حافظه جمعی، تاریخی و فرهنگی
بخش بزرگی از مردم میهنمان، که میبایست حافظِ
" گنجینههای تاریخی و فرهنگی "
چندهزارساله سرزمینمان باشد فراموش شده اند
آیا ریشههای کاهش تعهد به خواستهای آزادیخواهانه
ناپایداری حافظه جمعی یا خاطرهها به دلیل گسستهای تاریخی و هویتیست
یا توفان بحران هویت فردی و جمعی حافظهها را به تاراج برده است
آن حد که خُردینه هائی تغییر شکل یافته از خاطرههای جمعی
در ذهنها برجای مانده است
****
منابع و توضیح ها
دوم اکتبر سالروز تولد مهاتما گاندی رهبر استقلال هند
بهعنوان روز بین المللی نفی خشونت انتخاب شده است
مجمع عمومی سازمان ملل متحد به منظور ترویج فرهنگ صلح
تسامح و تفاهم و عاری از خشونت از دولت ها، از نهادهای تحت پوشش این سازمان
سازمانهای منطقهای و سازمانهای غیردولتی و نیز افراد دعوت کرده است
روز دوم اکتبر را بهعنوان روز نفی خشونت گرامی بدارند
و به ترویج فرهنگ نفی خشونت از طریق آموز
و ارتقای آگاهی عمومی کمک کنند
۱
فاضل غیبی ( دلارام مشهوری)، رگ تاگ، انتشارات خاوران، 1381 / ایرج اشراقی
سهراب نیکو صفت
سرکوب و کشتاردگراندیشان مذهبی در ایران، انتشارات پیام، 1388/ مسعود نقره کار
مقدمهای بر کشتار دگراندیشان، انتشارات فروغ - آلمان
علی اکبر مهدی، تهاجم فرهنگی، حربه ای جدید برای سرکوب روشنفکران
علم و جامعه،شماره 100، سال سیزدهم، فروردین 1371
۲
آيت الله خمينی ادعا کرده بود که در انقلاب بهمن رژیم پهلوی
بيش از شصت هزار نفر را به قتل رسانده است،
وی با این بزرگنمائی برای توجیه جنایت هایش زمینه سازی میکرد
در حالیکه :" تعداد قربانيان انقلاب در سال های ۴۲ تا ۵۷ بالغ بر ۳۱۶۴ تن می گردد
از اين تعداد۲۷۸۱ نفر شهدای انقلاب در سال ۵۷-۱۳۵۶ در تمام کشور است
در فاصله سالهای ميان واقعۀ سياهكل در بهمن ۱۳۴۹ تا مهر ماه ۱۳۵۶ که
راهپيمايیهای خیابانی آغاز شد ۳۴۱ چريک
و اعضای مسلح گروههای سياسی جان خود را از دست دادند
در بين ۳۴۱ چريک کشته شده
۱۷۲نفر
( از فدائيان پنجاه درصد)
۷۳هفر
از مجاهدين خلق (۲۱ درصد پيش از تغيير دادن ایدئولوژی) و
۳۸
نفر (۱۱ درصد) از گروههای کوچک مارکسيست
۳۰
نفر
( نه درصد از مجاهدین مارکسیست بعد از تغيير ايدئولوژي)
۲۸
نفر ديگر (۸ درصد) از گروههای کوچک اسلامی بودند
(عمادالدین باقی، امروز، چهارشنبه ۸ مرداد 1382)
۳
۱۳۹۵دوم خرداد
یازده اردیبهشت 1395gooya news : politics
صدای امریکا، 30 آذر 1403
....
منابع کشتار روشنفکران:
- اوصياء، پرويز
قوانين قصاص و حدود و ديات، دفترهای سوم و چهارم نامه کانون نويسندگان ايران
در تبعيد، زمستان و بهار سال ۱۳۷۳
- مصاحبه اسدالله لاجوردی و آيت الله گيلانی
"حاکم شرع با استخاره حکم اعدام صادر کرد"
، پيام امروز، شماره ۳۸، يکشنبه ۴ مرداد ۱۳۶۰
- زهرا (مهين) خديوی، آقای دادستان انقلاب اسلامی چه میگوييد؟
درباره کشته شدن حميد رضوان، انديشه آزاد، نشريه کانون نويسندگان ايران،
شماره ۴، سه شنبه ۲۶ فروردين ماه ۱۳۵۹
- ماريا، م، حق تجاوز!
نشريه نقطه (ويژه شکنجه و زندان)، شماره ۶، سال دوم، تابستان ۱۳۷۵
- برادران، منيره: روانشناسی شکنجه، نشر باران (سوئد)، ۱۳۸۰
- متن کامل گزارش گاليندوپل، سومين فرستاده ويژه کميسيون حقوق بشر به ايران،
ايران تايمز، سال های ۱۳۷۰
- گزارش سازمان عفو بين الملل، ايران
پنهانکاری اطلاعاتی از طرف دولت
پوششی برای استمرار سرکوب، ۲۱ ماه مه ۱۹۹۵ ميلادی
گزارش سازمان عفو بين الملل به تاريخ ژوئن ۱۹۹۷
- علی اکبر سعيدی سيرجانی
يادنامه "از شيخ صنعان تا مرگ در زندان" که به مناسبت نخستين سالروز
درگذشت علی اکبر سعيدی سيرجانی، توسط انتشارات کتاب پر
در واشنگتن دی.سی منتشر شد. سال ۱۳۷۴
- احمد خزایی با احمد ميرعلائی، گفت و گو
شهروند (کانادا)، شماره ۲۳۶، ۲۰ آبان ماه ۱۳۷۴
- هوشنگ گلشيری،
ميرعلايی و من ديگر او، مجله آدينه (تهران)، شماره ۱۳۴، آبان ماه
۱۳۷۷
- نامهی جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران،
پاريس (عبدالکريم لاهيجی) به محمد خاتمی: آيا اعدام
زندانيان سياسی - عقيدتی قانونی است؟
آيا سنگسار کردن و قطع اعضای بدن با "کرامت انسان" سازگار است؟
کيهان (لندن)، ۲۰ شهريور ۱۳۷۶
- فرخنده حاجی زاده ،
سخنرانی "خلاف دمکراسی و خانه سرگردان چشم تو"، نیویورک، ۱۷ ماه می
سال ۲۰۰۰ / فرخنده حاجی زاده، مصاحبه با قادر تميمی،
سايت اينترنتی عصر نو، شنبه ۲۱ بهمن ماه
۱۳۸۱
- کاويان، امير، "چای، گپ، سياست"، درباره پيروز دوانی،
ايران استار (کانادا)، شماره ۳۳۱، جمعه ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۰
مهاجر، ناصر
لائيک مذهبی که مجيد بود، دوازدهمين دفتر کانون نويسندگان ايران
در تبعيد، پاييز ۱۳۷۸، آلمان
موسوی خوزستانی، جواد
از تجربه واقعيت، يادی از محمد جعفر پوينده، تهران، ايران
-هوشنگ گلشيری، گفت و گو، مندرج در ديدار
نشريه چاپ آلمان، ۱۶ سال دوم، ۲۵ آذر ماه ۱۳۷۷
گنجی، اکبر
عاليجناب سرخپوش وعاليجنان خاکستری، ۱۳۷۹، انتشارات طرح نو
/ تاريک خانه اشباح، چاپ ششم ۱۳۷۹، انتشارات طرح نو /
اصلاح گری معمارانه "آسيب شناسی گذار به دولت دمکراتيک توسعه گرا"،
چاپ اول ۱۳۷۹، انتشارات طرح نو تلقی
فاشيستی از دين و حکومت، چاپ هفتم ۱۳۷۹، انتشارات طرح نو
- رفيع زاده، شهرام و تمدن، نيما
شليک به اصلاحات، نگاهی به ترور سعيد حجاريان،
انتشارات اکنون و گلپونه، اول بهار ۱۳۷۹
- نقره کار، مسعود،
پزشکان و جنبش روشنفکری ايران، شهروند، تورنتو، آذر ماه ۱۳۷۹
- نقره کار، مسعود، دادخواه بيدادی بزرگ،
"من مرگ کارون را باور نمی کنم"
سايت ايران امروز
مليکيان، آرتاواز، اقليت ستيزی جمهوری اسلامی،
کيهان- لندن، شماره ۸۴۱، ۲۹ بهمن ۱۳۷۹
.......
در حکومت اسلامی برخی ازتحصیلکردگان مسلمان
در قتل روشنفکران دست داشته اند
سعید امامی(اسلامی)، سید کاظم کاظمی
(سید مجتبی)
دکتر علی اکبر ولایتی، محمد جواد اردشیر لاریجانی و..."..
.سعيد امامی در شهريور ۱۳۵۷ چند ماه پيش از انقلاب
در ۱۹ سالگی وارد دانشگاه اوکلاهما شد
او در شعبه استيل واتر درس میخواند که از شعب فرعی دانشگاه است
چهار سال بعد،
در تابستان ۱۳۶۱ ليسانس خود را در رشتهی مهندسی مکانيک دريافت کرد
پس از اتمام تحصيلات در سال ۶۱ يک سال در دفتر حفاظت منافع ايران
در امريکا و يک سال در دفتر نمايندگی ايران در سازمان ملل متحد
مشغول به کار شد
او در امريکا از تخصص و تحصيلات خود استفاده نکرد
بلکه مستقيماً به سفارت سابق ايران در واشنگتن و نمايندگی ايران
در سازمان ملل متحد رفت و از همان زمان جذب نيروهای امنيتی شد
به طوری که وقتی بعد از دو سال به ايران آمد
مستقيماً به وزارت اطلاعات رفت
سعيد امامی در زمان وزارت محمدی ری شهری
وارد وزارت اطلاعات شد اگر چه ظاهراً اعلام شده
که به هنگام گزينش، از جانب سعيد حجاريان توصيه شده بود
که به او کارهای مهم سپرده نشود
اما در زمان فلاحيان معاون امنيت وزارت اطلاعات شد
(1)
دکتر ابراهيم يزدی،
سعيد امامی کيست؟
روزنامه آريا، تهران / متن سخنرانی سعيد امامی در جمع دانشجويان
دانشگاه بوعلی همدان در سال ۱۳۷۵، مندرج در نشريه ارزش
شماره ۲۶۸، پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۷۵ش
محمد رهبر، از قفس پريد، آزادگان، شماره ۱۳۳، ۱۶ اسفند ۱۳۷۸، تهران
سعيد امامی (اسلامی) درباره نويسندگان
ايرانيان (نيويورک)، شماره ۵۳،
پويان، منصور
رويکرد خشونت، صدور انقلاب، غرب ستيزی و يهودستيزی راهبردی
بربرمنشانه، نيمروز، شماره ۶۷۹، ۱۶ فروردين ۱۳۸۱ش
زرافشان، ناصر
گفت و گو با راديوی آزادی،
"از بيم جان نمی تواند همه اسرار پرونده قتلها را فاش کند"
کيهان- لندن، شماره ۸۴۴، بهمن ۱۳۷۹ش
بيانيهی مشترک خانوادههای قربانيان قتلهای زنجيرهای،
"با اعدام چند مأمور قاتل مخالفيم"
کيهان- لندن، شماره ۸۴۴، بهمن ۱۳۷۹
منبع
مسعود نقرهکار