اتفاق مهربان
گرمای خیسِ لبانت
هدیهایست آسمانی
که در پگاه تنم
ماه را بهخورشید
بدل میکند،
لبهایم، لبالب، لبریز از هوسِ
رقص با ساز توست
طعم لبانم را ورق بزن
رنگ نجواگونهگی صدایم
وقار مردانهگیات را میستاید
عاشق لذتستانیِ تو ام
لذت از هر گوشهی تنم میریزد
غنچه در التهاب شیارم
شکوفه میزند
نوازشِ سروَریِ تو
لحظههای شرم در شرمگاه زنانهگیام را به این
،اتفاق مهربان،
میپرستد
بهار دخترانهگیام پرده ها را کنار میزند
سیزدهِ عشقام را
اندامم را
بهشاخهی سبزینهگیِ تنت
گره میزنم
تنگم در آغوش بگیر
چنگم بزن
دلم طراوت باران میخواهد
پُرم کن
رهگذر
https://www.didareto.com/post/%D8%B9%D8%B7%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87