پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۲ فروردین ۳۰, چهارشنبه

نگاه



(چشم خود بستم که دیگر چشم مست‌ات ننگرم

ناگهان دل داد زد، دیوانه من می‌بینم‌اش)


 بیاد اشاره‌، 

در نگاه تو، که از چشمانت می‌تابد

بعداز فقط چند لحظه

به‌گیسوی شب می‌اویزم

ترا بنام صدا می‌کنم

در هوس دیدن دانه‌های باران از پشت پنجره‌ی نافم، 

گم می‌شوم


عشق در لابلایِ لایه‌های‌تنم 

لحظه‌ای به نسیم بهارِ زنده‌گیِ تازه‌گی‌ها، می‌ماند 

که باغ پراز انگور اندامم را بیدار می‌‌کند

 غنچه‌هایم بی‌اراده‌ی من می‌شکوفند


لحظه‌ی دیگر به جویبار زلالِ شفاف می‌ماند 

که عکس ساقه در آن پیداست

و جای خالیِ خاطره‌‌های ساقه، در لای روزنه‌ها 

و خیس‌گونه‌گیِ لب‌های لبانم،


رمز زبان تو چکه می‌کند

چون شبنم در چهره‌ی دونیم ماه


به‌بین

چه‌میوه‌های دخترانه‌گی، بدامن‌ام می‌ریزد

حیالِ نگاه تو 


رهگذر

شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ