لابهلای تو
لابهلایِ تو
لای رانهایت
نفسهایم را جا گذاشتهام
کافیست دستت را
بین موهایت
روی سینهات
بکشی
یا گرمای لبانت حس کنی؛
منم که در هوای تنات پخش میشوم
صابرشریفی
چشمهسار خواهش در بستر بیدار-لحظهی من سلام سپیدهدمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانهی تنم چمنی است سرسبز در آغوش شبنم سح...