پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۲ شهریور ۱۰, جمعه

چشمه‌سار





چشمه‌سار

هنگامی که پای غنچه‌های من در میان باشد
گرمای بهاریِ سرانگشتانت
معجزه‌ی‌ چشمه‌ی نوری‌ست
ستودنی

برکه باران را صدا می‌زند
که
عشق نیازمند لب‌گشودن و کلام نبست
نیم‌خند در لبان پسته ژرف‌ترین معناست

لای پستان‌هایم شمعی
روشن کردی
که همیشه‌های دوشیزه‌گی‌ام
با عشق و وصال بسر می‌برند

لای ران‌هایم ستاره‌ای
چشمک میزند
که تپیدن‌های دلِ غنچه‌ای را در آن‌
جا گذاشته‌ایم

پا بپای من رقصیدن‌ت را عاشقم
همه نقطه‌های این جغرافیا
به زنانه‌گیِ من می‌رسند

لذت لحظه را در چرخش آرام آن
بهتر می‌فهمم

مرز گذشته با آینده
برداشته می‌شود
با نوشیدن صدای تو
در طنین جیغ‌‌های من

تکرار رونده‌گی و آمدنت در این تنگه،
دوام زنده‌گی
ادامه‌ی حیاتِ این لحظه‌هاست
مانند فرورفتن و برآمدنِ نفس
بسوی آینده

نوک پرگار
در آن خلوت‌کده،
دایره‌ی فانوس دریا را
روشن می‌کند
که آتش را در آغوش آب
سوزان‌تر
به‌بینیم
من
و
تو

رهگذر

https://www.didareto.com

شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ