پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۰ اردیبهشت ۳, جمعه

ما زنذان‌بان ، نه ، عاشق همدیگریم

 
شما هر دو آزاد هستید و هیچ چیزی را پنهان نمی‌کنید

اشو،
"خطابۀ کوه" فصل 13

هم ترا دوست دارم و هم شادیِ ترا 


من یک واقع‌گرا هستم و هیچ آرمانی ندارم .

از نظر من ، درک واقعیت و هم‌راه شدن با آن ، تنها راه درست برای هر زن و مرد

هوشمندی است. 

شما کاملاً به‌خوبی می‌دانید که هرچقدر هم یک مرد یا زن زیبا باشد ،

دیر یا زود روی اعصاب‌تان سنگینی خواهد کرد ؛

زیرا همان جغرافیا ، همان پستی و بلندی‌ها، همان منظره است... 

ذهن انسان برای یک‌نواختی و نیز برای تک‌هم‌سری ساخته نشده است .

طلب تنوع مطلقاً طبیعی است ؛ و آن بر علیه عشق شما نیست

درک من این‌ست- و این درک بر مبنای هزاران تجربه است- که

اگر ازدواج چنین چیز سفت ، محکم و همراه با حس مالکیت نباشد،

بل‌که دارای انعطاف باشد و فقط یک دوستی باشد... طوری‌که زن بتواند به‌مرد بگوید

که با مرد جوان زیبایی ملاقات کرده است و می‌خواهد این آخر هفته را با او باشد ،

و بگوید:

«اگر علاقه‌مند باشی، می‌توانم او را هم‌راه خودم بیاورم، 

تو نیز به‌آن شخص عشق خواهی‌ورزید».

 و اگر شوهر بتواند به‌صورت یک موجود انسانیِ اصیل- نه ریاکارانه

بگوید که

 «خوشی، لذت و شادمانیِ تو شادمانیِ من است، 

اگر کسی را یافته‌ای که دوست‌اش داری،

آخر هفته خانه را فراموش کن ، من مراقب خواهم بود .

تو لذت ببر، زیرا می‌دانم که وقتی برگردی، 

لذت بردن از یک عشق جدید، تو را نیز تازه‌تر خواهد کرد .

یک عشق تازه ، جوانیِ تازه‌ای به‌تو خواهد بخشید.

آخر هفته برو و هفتۀ دیگر شاید برای من هم چنین شانسی 

و چنین برنامۀ‌ای پیش آید

  من‌هم تازه‌گی‌ای داشته‌باشم.» 

این دوستی است.

وقتی آن‌ها به‌خانه می‌آیند و می‌توانند در مورد دیدار همدیگرصحبت کنند ،



تو آشنا خواهی شد که هم‌سر تو با چه نوع مردی دیدار کرده است ،

او چگونه از عهده‌ی دیدارشان ، در آمده است ....

هرچه خانم ، مرد جدید را بیش‌تر بشناسد،

 قادر خواهد بود با دقت بیش‌تری شوهر خود را بشناسد

و لذت دوست‌داشتن او و دوست‌داشته‌شدن خود را بهتر و عمیق‌تر درک خواهد کرد . 

تو نیز می‌توانی درمورد تازه‌گی‌های زن جدیدی که با او دیدار کردی به‌هم‌راه زنده‌گی‌ات بگویی...

تو سرپناهی در خانه داری .

درحقیقت، هرچه زنان دیگر را بیش‌تر بشناسید،

زن خودتان را بیش‌تر ستایش خواهید کرد 

و ستایش اندام او را نیز بهتر یاد خواهید گرفت :

درک‌‌تان عمیق‌تر خواهد شد.

تجربۀ شما غنی کننده‌ی شریک زندگی‌تان خواهد بود...

می‌توانی هر ازگاهی وحشی و آزاد به‌سوی آسمان پرواز کنی 

و به‌آشیانه‌ات باز گردی .



و همیشه میدانی که شریک همیشه‌های تو

منتظر تو است؛

نه برای جنگیدن،

بل‌که برای سهیم شدن در شادی و ماجراجویی‌های تو. 

این فقط به‌کمی درک نیاز دارد . 

هیچ کاری با دین ندارد، بل‌که فقط کمی رفتار هوشمندانه‌تراست...

شما هر دو آزاد هستید و هیچ چیزی را پنهان نمی‌کنید. 

ما دوست داریم همه چیزهای خوش‌آیند و لذت‌بخش را 

با نزدیکان خود سهیم باشیم .

به‌ویژه آن لحظاتی را که زیبا هستند .

لحظات عشق ، لحظات شعر ، لحظات موسیقی...

 آن‌ها باید به‌اشتراک گذاشته شوند.

به‌این طریق زندگی‌تان غنی‌تر و غنی‌تر خواهد شد.

شما ممکن است چنان با یک‌دیگر همآهنگ شوید 

که کل زندگی‌تان را با هم زندگی کنید

و اطمینان داشته باشید که ایدۀ حسادت ،

 حس مالکیت به‌همدیگر ناپدید خواهد شد:

فقط با تمام قلبت به‌مرد آزادی مطلق بده و به‌او بگو نیازی نیست 

هیچ چیزی را پنهان کند.

بگو: 

«پنهان‌کردن توهین است. به‌این معنی است که به‌من اعتماد نداری.»

و

 همان اتفاق باید برای مرد هم بیفتد، طوری‌که او بتواند به شریک زنده‌گی‌اش

بگوید: 

«تو به‌اندازۀ من مستقل هستی.

ما باهم هستیم که شاد باشیم.

ما باهم هستیم که به‌سوی سرورِ بیش‌تر رشد کنیم 

و برای یک‌‌دیگر هر کاری خواهیم کرد ،

اما

ما زندان‌بان یکدیگر نخواهیم بود.» 

آزادیِ عشق ، شادی است.

آزادی داشتنِ شادی است.

شما می‌توانید شادیِ بسیاری داشته باشید،

کل انرژی را به‌سوی ایجاد شادی و لذت متمرکز کنید.

نه رنجوری حسادت و مالکیت یکدیگر .



شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ