پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۰ فروردین ۲۲, یکشنبه

رابطه‌ی هم‌سوئی


 مسئولیت اشتباه را از صمیم قلب می‌پذیریم

رابطه


همانطور که

( زندگی ، آب تنی کردن درحوضچه ی اکنون است )

رابطه نیز

. نیاز به نو شدن پی در پی دارد

. رابطه نشان‌گر بلوغ انسان است

. انسان در رابطه خود را می‌شناسد 

. تمنامندی‌ها و علایق خودرا تجربه می‌کند

. تغییر و تکامل در محتوای چنین رابطه‌ای است ، نه در عهد و پیمان

. قول دادن و قول گرفتن ( عهد و پیمان) پایه در عدم اطمینان دارد

عدم اطمینان بخود 

و " دگر " خود

زیرا انسان امروز ، همان انسان با تعلقات دیروزی نیست.

هر رابطه حداقل با وجود دو بدن شکل می‌گیرد

این دو بدن اگر ،، موافق و هم‌سوی ،، هم باشند ،

با یک‌دیگر وارد رابطه‌ای می‌شوند و ترکیب جدیدی ایجاد می‌کنند

که قدرت هر کدام در این رابطه، افزایشِ روز افزون می‌یابد

اما اگر این دو بدن ،، هم‌راه و هم‌سویِ هم نباشند ،

با یکدیگر وارد رابطه‌ای می‌شوند که ضد ترکیب ایجاد می‌کنند

که قدرت هرکدام هر روز 

،، کاهش  ،، 

 می‌یابد 

رابطه، ترا باچیزهائی مربوط می‌کند 

که عموما یا اکثرا مربوط به جهان تو و نگاه تو نیستند

درعمل با چیزهائی روبرو می‌شوی که باید

 درباره‌ی آن‌ها نظر بدهی و تصمیم بگیری و واکنش نشان‌دهی

یعنی رابطه، ترا بجهانی می برد که در آغاز

. جهان تو نبود 

. بجهانی می‌برد که شاید درآن جهان غریبه‌ای , حتی باخودت 

در آن جهان باید خطی بنویسی و راهی را طی کنی 

که قبل از تو کسی راهنمائی نکرده

و یا درجهان سینما , فیلمی آن را نشان نداده است

. مانند یک نقاش باید شروع کنی راه‌ات را ، زندگی‌ات را  خودت نقاشی کنی

تا زندگی‌ات واکنشی نباشد بل‌که کنش‌گر آن باشی 


دررابطه با دیگری

(جامعه، جهان زیست و هرآنچه که غیر من است )

من باید بدرون خود نگاهی داشته باشم

که در خلوت خود، با خویشتن خود چگونه رابطه‌ای دارم ؟   

من وقتی خودم را بازخوانی می‌کنم و در مرکز دید قرار می‌دهم، 

خواهم دید که آیا من خودرا

آزاد و مستقل می‌بینم ؟

آیا درمقام احترام بدیگران

دیگریِ خودرا آزاد ومستقل می‌پذیرم ؟

آیا من پذیرفته‌ام که بدون آزادی واستقلال 

«هم‌سوی من» 

من نمی‌توانم 

آزاد ومستقل باشم ؟

در هر مدل رابطه‌ای که هستم آیا همیشه سعی می‌کنم

که حریم امنی را برای هرگونه سئوال و آزادیِ جواب ایجاد و حفظ نمایم ؟

وسئوال آخر آیا شریک زندگی من درحالت استقلال و آزادی 

بازهم من را انتخاب می‌کند ؟

 یا دیگری را ؟

. روشن است که اگر من کسی را به‌هر وسیله‌ای وادار به امری بکنم ,

در غیاب من کاری می‌کند که خودش دوست دارد

. برای من سئوال آخر در دو حالت مورد بررسی است 

۱

من بعنوان هم‌راه

در یک رابطه، خود را بهر دلیل انسان حقوق برابر

 استقلال و آزادی شریکم نمی‌بینم 

و یا به‌هر دلیل نمی‌توانم استقلال و آزادیِ هم‌سوی خود را بپذیرم

دراین حالت از ترس رقابت درعذاب خواهم بود

که هر لحظه کمبودهایم بچالش کشیده شده و برملا شوند

تمام زمان نگران مقایسه‌ی خود با رقیب خواهم بود

که صفت‌های پنهانم در مقابل آن طرف معادله، دچار کمبود شده  

وثابت شود که آنگونه که خودرا سرآمد می‌دانستم ! نیستم

و شریک زندگیِ من، من را از روی ناچاری و یا اجبار و یا نیاز انتخاب کرده است

آشکاره‌گیِ این موضوع درون من را با بدبینی  پر می‌کند

که مبادا درپنهان و یا درعدم حضور من به‌کس دیگری تمایل داشته باشد .

پرواضح است که این آشفته‌گی من را تبدیل به‌عروسکی خواهد کرد

که هرکس، هرکجا و هرزمان که بخواهد

می‌تواند من را بر علیه شریک رابطه‌ام بشوراند و به‌هر شکلی که بخواهد برقصاند

۲

درحالت دوم، هردو به آزادی و استقلال هم‌دیگر باور داریم

و هیچ کدام خودرا قاضی القضات نمی‌دانیم

هرکدام آزادی و استقلال خودرا درگرو آزادی و استقلال دیگری می‌دانیم

می‌دانیم که آزادی و استقلال دیگری است

که هرکدام ما را از محدودیت وترس ونگرانی رها می‌کند

می‌دانیم که طرف مقابل مسلما فکر من را کپی نمی‌کند

یعنی مانند من فکر نمی‌کند

هر دو می‌توانیم فکر هم‌دیگر را در قالب کلام با تمایل بشنویم

زیرا به‌تفاوت باور داریم

هر دو آزادی بیان داریم ومی‌توانیم نظرمان را بگوئیم

هیچ کس سعی درقانع کردن دیگری نمی‌کند  

و می‌دانیم

1

.گوش دادن با عکس‌العمل مغایراست 

 2

.استدلال به‌معنای دلیل تراشی و توجیه نیست  

3

.احتمال به‌معنی امکان نیست



می‌دانیم که هر انسانی می‌تواند اشتباه کند ،

درصورت اشتباه می‌توانیم بی‌درنگ به ترمیم آن اقدام کنیم . 

 پشیمانی خود را از عمل انجام شده صمیمانه اظهار می‌داریم

و سعی می‌کنیم احساس شرم‌مان را نشان دهيم

 مسئولیت اشتباه را از صمیم قلب می‌پذیریم و شفاف بیان می‌کنيم

که نباید این کار را با تو می‌کردم ، کارم اشتباه بود.

  اطمینان می‌دهیم که دیگر چنین کارئ را انجام نخواهیم داد،

اگر بار دوم در چنین موقعیتی قرار بگیریم ،

کاملا عکس‌العمل متفاوتی خواهیم داشت.

. رنجش اشتباه‌مان را بطریقی از دل ‌هم‌راه‌مان  درمی‌اوریم

.  از این‌که با عمل اشتباه، هم‌سوی خود را مایوس کرده‌ایم

تقاضای بخشش می‌کنیم


شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ