۱۳۹۹ اسفند ۲۷, چهارشنبه

آب‌و‌آینه


آب‌و‌آینه

 ای آینه‌ی حل‌شده در آب تن تو

ای چشمه‌ی پیوسته به دریا، بدن تو


موج از پی‌موج آید وطوفان پی‌طوفان

آن لحظه‌ی مواج به دریا زدن تو


ای کاش که گرداب بپوشد بدنت را

یا غیرت موجی بشود پیرهن تو


دریاست که غرق تو شده، یا تو که غرقش؟

دریاست شنا می کند این، یا بدن تو؟


دل را همه‌ی عمر به دریا زده بودی

دریاست که دل می‌زند اینک به تن تو؟


مجید زهتاب








چشمه‌سار

چشمه‌سار خواهش در بستر بیدار-لحظه‌ی من سلام سپیده‌دمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانه‌‌ی تنم  چمنی است سرسبز  در آغوش شبنم سح...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان در یک‌ماه گذشته