پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۰ آذر ۲۶, جمعه

زن بودن‌ام


آغوش‌ام شبیه دریاست

چکیدن کوچک‌ترین قطره را‌، به‌ساحل خبر می‌دهد

قلب‌ام در تمام بدن‌ام می‌تپد

و

زن بودن‌ام

ساخته می‌شود؛


فراموش می‌کنم 

بکارت‌ام را

که در آغوش تو جا گذاشتم

کافی‌ست خاطره‌ی آن لحظه را

تنفس کنم

به‌‌لرزش‌های قبل از اوج‌ام می‌رسم

و

پرستیدن لذت‌‌ستانیت هنوز در تن‌ام جاری‌ست


رهگذر

۱۴۰۰ آذر ۲۵, پنجشنبه

آفتابگردان

 


تو شبیه بهار دخترانه‌ای

 در آغوش‌من؛


 وقتی غنچه‌های‌ام شکوفا می‌شوند

بسوی گرمای سرانگشتان‌تو؛


بسیار طبیعی

چیزی شبیه آفتابگردان


رهگذر

۱۴۰۰ آذر ۲۴, چهارشنبه

دکمه‌هایم،لیلا کردبچه

 


دوستت دارم


هربار به تو فکر می‌کنم

یکی از دکمه‌هایم شل می‌شود

انقراض آغوشم یک‌‌‌ نسل به‌‌تأخیر می‌افتد

و چیزی به نبضم اضافه می‌شود 

که در شعرهایم نمی‌گنجد


کافی‌ست تورا به‌نام بخوانم

،تا ببینی

لکنت

عاشقانه‌ترینِ لهجه‌هاست

و چگونه لرزش لب‌های من دنیا را به حاشیه می‌بَرد


دوستت دارم

با تمام واژه‌هایی‌که در گلویم گیرکرده‌اند

دوستت دارم با صدای بلند

دوستت دارم با صدای آهسته


دوستت دارم

و خواستن تو جنینی‌ست در من

که نه سقط می‌شود

نه به‌دنیا می‌آید

¤

 براى اولين بار مى‌فهمم

دستى كه آخرين دكمه‌ها را باز مى‌كند

مى تواند

به بستن چشم‌ها آمده باشد

*

شب بخیر نگو

بگذار منتظر بمانم

و دلم بخواهد شب ادامه داشته باشد

*

می‌خواهی دلتنگت نباشم

انگار که بخواهی شیروانی‌‌های رشت خیس نباشند

انگار که بخواهی زمستان‌‌های الموت سرد

انگار که بخواهی پاییزهای روستای چنار کاشان زرد

دنیا اما کاری به‌‌خواستن هیچ‌‌کس ندارد

من هم سال‌هاست می‌خواهم کنارم باشی
*
این شعر را همین حالا بخوان
وگرنه بعدها باورت نمی‌‌شود
هنگام سرودنش چگونه دیوانه‌وار عاشقت بودم
همین حالا بخوان
این شعر را که ساختار محکمی ندارد
و مثل شانه‌‌های تو هربار گریه می‌کنم می‌لرزد
هربار گریه می‌کنم
و پیراهن هیچ فصلی خیس‌‌تر از بهاری نخواهد بود
که عاشقت شدم

لیلا کردبچه



۱۴۰۰ آذر ۲۳, سه‌شنبه

برای دختران طاهره و فروغ

 


برای دختران طاهره و فروغ‌

( منصوره شجاعی )


نمایش

«چهره به چهره در آستانۀ فصلی سرد»

به کارگردانی و نویسنده‌گی نیلوفر بیضایی

چندی پیش در آلمان بر روی صحنه رفت،

پرسش‌گری و پاسخ جوئی در ذهن مخاطب یک اثر هنری اصیل بی تردید

پیامد تأثیری است که آن اثر ایجاد کرده است،

نمایش اخ نیلوفر بیضایی همچون اثری زنانه و چالش برانگیز سؤالاتی را پیش آورده

که منصوره شجاعی در گفتگوئی با وی

آن‌ها را مطرح ساخته است، حاصل این گفتگو را در زیر می‌خوانید


سئوال 

 چرا طاهره قرة العین؟


جواب

شخصیت، افکار و حضور اجتماعی طاهره قرةالعین از سال‌ها پیش که شناختم‌اش

مرا تحت تأثیر قرار داده بود

 زنی‌که در ایران پیش از مشروطه از حقوق زنان می‌گفت

و در جامعه‌ای که جای زن در پستوی‌خانه بود

و حضور کوتاه او بیرون از خانه حضوری پنهان و پیچیده در چادر و روبنده‌ بود،

صدایش را بیگانه نباید می‌شنید و چهره‌اش دیده نباید می‌شد

هیچ حقی نداشت مگر همسر کسی شدن و مادر کسانی بودن،

در چنین دوران و زمانه‌ای زنی چون او در قالب

یک فعال اجتماعی، رفرمیست دینی، شاعر، مروج برابری حقوقی زنان با مردان

در جامعۀ ایران حضور پیدا کرد

 بسیاری نام طاهره را شنیده‌اند و اکثراً تنها می‌دانند که او کشف حجاب کرد

اما اطلاعات دقیق‌تر در مورد زنده‌گی و افکار او از مخاطب و افکار عمومی دریغ شده‌است،

کسانی در این سال‌ها تلاش کرده‌اند تا قطعات پازل زنده‌گی و افکار طاهره را بیابند

 و در کنار هم بگذارند تا نوری بر وجوه بسیار و پنهان ماندۀ شخصیت و افکار او بتابد، 

من این کسان و تلاش‌های‌شان را دنبال کرده ام و برایم بسیار مهم بود

که بتوانم پرتره‌ای

 از این زن کم نظیر و اولین پیشگام عملی آزادی زن

 در ایران را به روی صحنۀ تئاتر ببرم


سئوال 

 آیا پیش از این نمایش، سراغی از طاهره بر صحنۀ تئاتر ایران و یا جهان داشتید؟


جواب 

اولین‌بار بیش از ده‌ سال پیش بود که طرح تئاتری در مورد طاهره در ذهن من ریخته‌شد،

جائی خوانده بودم که سارا برنارد یکی از مهمترین بازیگران زن قرن نوزدهم

و اوایل قرن بیستم سال‌ها پیش نمایشی در مورد طاهره قرةالعین به صحنه برده‌است،

از خودم پرسیدم چگونه است که یک هنرمند اروپائی به اهمیت زنی چون طاهره واقف بوده

 اما در مملکت خود او حضورش این چنین ناچیز انگاشته شده است؟ 

آیا مشکل تنها در تعصب اسلام گرایان افراطی است

که گرایش طاهره به جنبش باب را بر نمی تابیدند

یا این که این تعصب و پیش‌دواری و نادیده‌انگاشتن

درغیر اسلام‌گرایان غیر افراطی نیز به گونه‌ای دیگر وجود داشته و دارد؟

 هر چه هست بر این باور بوده و هستم که انسان‌هائی همچون طاهره

که مرزهای زمان و مکان را در نوردیدند و بر ناخودآگاه جمعی ما ایرانیان تأثیر گذاشته‌اند

جای‌شان بر صحنۀ تئاتر است و در فیلم و تصویر و 

اصولاً در آثار هنری، پرداختن به آن‌ها یکی از دغدغه های من هنرمند است

 چرا که من هنرمند نیز همواره باید از مرزهائی فراتر بروم،

از مرزهای روزمره‌گی، یکی از نیازهای مهم من در پرداخت هنری گشودن مرزهاست،

به همین دلیل نیز آدم هائی که در مقابل امواج رایج زمان،

در مقابل یکسان اندیشی ایستاده اند

برای اهل هنر جذاب‌اند،

در مورد طاهره جدا از این جذابیت‌ها برایم مهم بود

که بتوانم از طریق تئاتر او را بشناسم و بشناسانم


سئوال 

دغدغۀ شما نسبت به شناختن و شناساندن قرة العین برخاسته

از دغدغه های زنانه بود یا دغدغه های هنری؟


جواب 

 این دغدغه علاوه براین که برایم یک دغدغۀ هنری بوده‌است

یک دغدغۀ زنانه نیز هست

که نزدیک به دو دهه است در آثار هنری‌ام بازتاب دارد،

من در آثار هنری‌ام همواره تلاش کرده‌ام تا موضوعاتی را که فکر می‌کنم مهم‌اند

تبدیل به دغدغۀ تماشاگرم بکنم

 در او پرسش ایجاد کنم و چالش،

فکر نمی‌کنم با هنر بتوان دنیا را تغییر داد اما معتقدم با هنر می‌توان چالش ایجاد کرد

 می‌توان به تعمق واداشت و می‌توان در مقابل روزمره‌گی

و گذشتن سرسری از همه‌چیز ایستاد، می‌توان مرزها را گشود 

طاهره پیشگام دورانی است که بخش مهمی از آرمان‌های انسانی

در جامعۀ ما شروع به شکل گرفتن کرد و

 مهمترین وجه آرمانگرائی او باورش به برابری زن و مرد است

 این باور در ارتباط مستقیم و علت و معلولی با افکارش قرار دارد

و این نیز وجهی است نادیده گرفته شده

و پرداختن به آن برای من مهم است،

شاید زنانی که امروز بار دیگر و پس از یک قرن و نیم در ایران

برای اولیه ترین حقوق‌شان مبارزه می‌کنند

 باید امروز بیش از هر کس دیگر بر اهمیت حضور کسی چون طاهره در تاریخ ما واقف باشند

و

 شاید هم بسیاری از آن‌ها طاهره را نشناسند و یا تنها نامی از او شنیده باشند

اما طاهره و طاهره‌ها بر حضور جمعی و امروزی آن‌ها تأثیر گذاشته اند

 و مهم است که طاهره را آن گونه که بوده و می اندیشیده بشناسند


سئوال 

ظاهراً شما جزو اولین زنان هنر تئاترایران هستید

که نمایشی برای معرفی طاهره به صحنه بردید

و اولین بودن در هر موضوعی تردیدها و هراس‌هائی در ابتدای راه ایجاد می‌کند،

برای شما چگونه گذشت؟


جواب 

 فکر نمی‌کنم اولین نفر باشم، شنیده‌ام یک خانم کارگردان تئاتر در رژیم پیشین

در یک نمایش کاری در مورد طاهره در یک اجرای خصوصی به صحنه برده

که چون در ایران زندگی می‌کند نام‌اش را نمی‌برم،

همچنین در خارج از کشور نیز

 کسانی در مورد طاهره کار کرده اند

از جمله بازیگر نقش طاهره در نمایش من

خانم بابائی چند سال 

پیش نمایشی در مورد طاهره کار کرده‌اند

که البته من ندیده‌ام اما این طور که برایم تعریف کردند

 به مقطع پایانی زندگی طاهره پرداخته‌اند

اما شاید من اولین نفر باشم که زندگی طاهره، حضور اجتماعی و مرگ او را

 در یک تابلوی نسبتاً کامل به روی صحنه برده‌ام،

می‌گویم شاید، چون به دلیل پراکنده‌گی ایرانیان از همۀ تلاش‌های دیگران خبر ندارم،

به هر حال پرداختن به نقش و حضور طاهره در تئاتر

مثل هر نمایش دیگری که در این سال‌ها به روی صحنه برده ام

باید بر هراس‌هائی فائق می‌آمدم،

شاید بتوان گفت که فائق آمدن بر این هراس‌ها با کمک خود طاهره امکان پذیر شد

 هنگامی که پس از سال‌ها تأمل دست به قلم بردم

تا نمایشنامه‌ای تحت عنوان تک‌گوئی‌های زنانه را بنویسم

 به ناگاه متن طاهره در قلم‌ام جاری شد،

انگار بر تمامی هراس‌های سالیان‌ام غلبه کردم

 هراس از این که از پس اجرای نمایشی شایستۀ شخصیت طاهره بر نیایم

هراس از این که بسیاری گمان کنند به دلیل باورهای دگراندیشانۀ بخشی از بسته‌گانم

و برای تبلیغ آن باورها به طاهره پرداخته ام،

هراس از این که با امکانات محدود بازیگر زن نتوانم کسی را بیابم

که از عهدۀ این نقش برآید

 طاهره این بار خود به سراغم آمد و متن نمایش چهره به چهره در آستانۀ فصلی سرد شکل گرفت

 نمایشی که تابلوی اول آن طاهره است و در تابلوی دوم به فروغ رسیدم


سئوال 

فروغ فرخ‌زاد چهره‌ای است همیشه عزیز برای هنر وادبیات زنانه،

تولیدات هنری بسیاری با الهام از او ساخته شده 

اما این بار هم که قرار بر یافتن طاهره قرة العین بوده 

باز نقش و نشان فروغ است که همپای نام طاهره بر این اثر دیده می شود

چرا؟


جواب

 در ابتدا نمی‌خواستم این دو زن را در یک نمایش بگنجانم

چرا که مطلب و نوشته در مورد فروغ بسیار است

 و در مورد طاهره اندک

و هر تلاشی برای ایجاد یک توازن شاید به شکست می‌انجامید

اما دیدم فروغ که محصول دوران مدرنیزه شدن ایران است

و هویت جوئی و جست‌جوی فردیت در آثار و زندگیش

ما را با مرحلۀ دیگری از دغدغه‌های زنانه‌مان روبرو می‌کند

می‌تواند بیان‌گر مسیری باشد که از طاهره آغاز شد

با فروغ ادامه پیدا کرد

تا امروز تلفیقی از حضور این دو را در زنان بی‌شماری به‌بینیم

که در زندگی روزانه و در اجتماع برای حقوق خود و برای فردیت‌شان مبارزه می‌کنند،

دلم می‌خواست در پایان نمایش و در یک تابلوی کوتاه سوم زنی جوان و

 واقعی از نسل امروز زنان را که بر نسل خود تأثیر می گذارد به روی صحنه ببرم

 اما دیدم زنان امروز ما دیگر خوشبختانه نه همچون طاهره دست نایافتنی و تک مانده هستند

 و نه مانند فروغ زمینی و دست یافتنی

و به نوع دیگر تک

 امروز آن‌ها بسیارند و در ذهن تماشاگر و در اجتماع ما حضور دارند

 و تماشاگر می‌تواند خودش این پازل را تکمیل کند 

حضور آن‌ها واقعی است و غیر قابل انکار

و حذف، دختران طاهره و فروغ را می‌گویم

منبع وبسایت جهان زن

¤¤¤¤


اطلاعیه‌ی یک گردهمایی به‌‌یاد طاهره


شنبه 18 جولای 2015

گروهی از فعالان اجتماعی و حقوق زنان ایرانی‌آمریکایی

با همکاری مرکز بهاییان ویرجینیا ، به مناسبت 

دویستمین سالگرد تولد طاهره قره العین، 

مراسمی با عنوان

«کشف حجاب طاهره-بستر تاریخی و تاثیرات اجتماعی این رویداد»

برگزار می‌کنند.


 همایش

«کشف حجاب طاهره قره العین، بستر تاریخی و تاثیرات اجتماعی این رویداد»  

در سالن همایش‌های بهایی سنتر شهر استرلینگ ایالت ویرجینیا برگزار خواهد شد، 

خانم‌ها مهرانگیز کار

(حقوقدان و فعال حقوق زنان)،

نسرین افضلی

(پژوهش‌گر مسائل زنان)

و

 دکتر کاویان صادق زاده میلانی

(پژوهشگر تاریخ و فعال حقوق بشر)

سخنرانی خواهند کرد.


بنا به اعلام رسمی برگزار کننده‌گان این همایش،

اداره جلسه فوق به عهده خانم حمیده آرمیده،

گوینده و مجری سرشناس ایرانی‌آمریکایی است

که در زمینه فعالیت‌های حقوق زنان سابقه درخشانی دارد.


طاهره قره‌العین

(فاطمه زرین تاج برغانی)

در ایران، نخستین زنی بود که بر خلاف رسم و عرف زمانه بی‌حجاب در برابر مردان ظاهر شد

و با علما و رجال به بحث و مجادله پرداخت.

او از اولین مریدان سید علی‌محمد باب و از رهبران جنبش باب بوده‌است

و مورد احترام باورمندان به آیین بهایی می‌باشد.

درباره تاریخ دقیق تولد طاهره اختلاف نظر 

وجود دارد

(بین 1194 تا 1197 خورشیدی).

اما گفته می‌شود که در حدود سن 35 ساله‌گی و در سال 1231 خورشیدی

مقارن با 1852 میلادی به فرمان ناصرالدین شاه قاجار و فتوای روحانیون شیعه،

 چراغ عمر او، در باغ ایلخانی خاموش گشته است.



شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ