(این اقلیت دروازهایست که ما
از طریق آن میتوانیم وارد آینده بشویم)
خلاصهای از آیین بهائی
عهد ومیثاق یا عهدوپیمان
هدف از میثاق حفظ وحدت جامعه،
تداوم جریان هدایت و شرح و توضیح معانی آثار بهائی است.
باب اعظم
(سیدعلیمحمدباب)
و بهاءالله
(میرزاحسینعلینوری)
تحقق نمادین بشارات
و
وعدههای ادیان جهان هستند
«پدر جاودانی»
که ظهورش توسط اشعیای نبی
در آیین یهود پیشبینی شده بود،
«روح راستی» یا «تسلی دهنده»،
که عیسی مسیح در موعظهی وداع،
ظهورش را پیشبینی کرده بود،
«بهرام شاه»، «ورجاوند»،
موعود آیین زرتشتی
که متون متاخر پهلوی آمدنش را در روز رستاخیز
پیشبینی کرده بودند،
«ظهور ثانی کریشنا»
در آئین هندو
و «پنجمین بودا» و «آمیتا بها» در آئین بودائی است
«مَن یُظهِرُه الله»
یا
همان موعود آئین بابی که باب اعظم بارها در آثارش
به ظهور او اشاره کرده بود،
عبدالبهاء
(عباسافندی)
در آئین بهائی با عنوان «مرکز میثاق» شناخته میشود.
بهاءالله در وصیت نامه خود (کتابُ عهدی) بعد از اعلانِ جانشینی عبدالبهاء و تأسیس بنیان میثاق،
هدف از دین الهی را ایجاد محبت و اتحاد ذکر میکند
و به پیروان خود هشدار میدهد
که آن را سبب اختلاف و دشمنی ننمایند.
عبدالبهاء در این رابطه میگوید
«بدیهی است که محور وحدت عالم انسانی
قوّهٔ میثاق است و بس»
کتابُ عهدی
http://aeenebahai.org/sites/default/files/documents/Ketab%20Ahdi.pdf
(به معنی کتاب عهد من)
وصیتنامهٔ بهاءالله است.
وی این وصیت نامه را به خط خود نگاشت
و در آخرین روزهای سال ۱۲۷۱ شمسی به عبدالبهاء داد.
صبح روز نهم از وفات بهاءالله، «کتابُ عهدی» بین نُه شاهد
که
از میان اصحاب و خانوادهی بهاءالله انتخاب شده بودند
خوانده شد،
و عصر همان روز این اثر در جمع بزرگتری
در روضهی مبارکه مجدداً خوانده شد.
در
«کتابُ عهدی»
بهاءالله با اشاره به آیه کتاب اقدس
در مورد جانشینی خود، مشخص میکند
که مقصود از آن آیه عبدالبهاء است.
در این سند بهاءالله به صراحت کامل
عبدالبهاء را به جانشینی خود منصوب داشته
و به پیروان وصیت میکند
از او پیروی کنند.
بهاءالله در این اثر هدف خود را از نزول آیات
ایجاد صلح و آرامش در بین مردمان اعلام کرده
و نزاع و جدال را نهی میکند
سورهٔ غصن(شاخه)
https://oceanoflights.org/bahaullah-pub20-048-fa/
این لوح از قلم بهاءالله در ادرنه صادر شد.
ولیامرالله
(شوقیافندی ربانی)
در کتاب قرن بدیع در فصل وقایع ادرنه مینویسد
که در همان اوقات بود که بهاءالله در سورهٔ غصن مقام عبدالبهاء را مشخص نموده
وی را مرکز میثاق خود و فردی که آثار او را برای آیندهگان ابهام زدائی کند منصوب کرد؛
و مؤمنین خود را به پیروی از عبدالبهاء دعوت نمود
و از او با عناوینی چون
«غصن القدس»
، پاکترین شاخه، از شجرهی بهزیستی جامعهی انسانی
«غصن الأمر»
، شاخهی امر بهائی
«ودیعة الله»
، آنچه خدا در عهد خود برای انسان امانت کردهاست
«فضل الاعظم»
بالاترین کرامت انسانی
و
«نعمة الاتم»
هدیهی کامل الهی
یاد نمودهاست.
درکتاب اقدس
بهاءالله، پسر خود عبدالبهاء را به عنوان جانشین،
مفسر و مُبَیّن آثار خود تعیین میکند.
وی همچنین اصول نظم اداری بهائی را با تعیین هرمی از انجمنهایی که توسط بهائیان انتخاب میشوند
و در راس آنها بیت العدل اعظم قرار دارد تعریف میکند.
به عقیده شوقی ربانی،
کتاب اقدس «منشور نظم نوین جهانی» بهاءالله است.
لوح ارض باء
بهاءالله لوح ارض باء را به مناسبت سفر عبدالبهاء
به بیروت نوشت.
او در این لوح عبدالبهاء را مورد ستایش قرار میدهد
و مقام او را تشریح میکند.
الواح وصایا
الواح وصایا وصیت نامه عبدالبهاء، مبیّن آثار
دین بهائی میباشد.
این اثر شامل ۳ لوح است،
که در آن وظایف ایادیان امرالله و همچنین مقام ولایت امری مشخص گردیدهاست.
در این الواح عبدالبهاء، شوقی افندی را
به عنوان جانشین خویش در مقام ولی امرالله اعلام میکند
و نظامی برای انتخابات بیت العدل اعظم،
موسسهای که بهاءالله تشکیل آن را تعیین کرده بود،
مشخص مینماید.
الواح وصایا نخستین بار به صورت عمومی در ۳ ژانویه ۱۹۲۲،
یک ماه بعد از درگذشت عبدالبهاء خوانده شد.
مرکز میثاق
میراث عبدالبهاء برای دیانت بهائی
دارای زوایای گوناگونی است.
وی پس از درگذشت بهاءالله، پیروان آئین بهائی را در دورهای بسیار دشوار رهبری نمود.
جنبشهای مذهبی معمولاً پس از درگذشت
پیامبر و بنیانگذار آئین خود به چالش کشیده شده
و با خطر انشعاب و دوری از آموزههای اصولی خود
روبرو میشوند.
در این زمینه، عبدالبهاء علیرغم تهدیدات بسیار جدی از جانب برادر ناتنی خود
(میرزا محمد علی)
عبدالبها تلاش کرد این اختلاف را از مسیر
«وحدت»
و
«مرکزیت»
بگذراند
تا ساختار آیین بهائی از فروپاشی در امان بماند.
و توانست اتحاد این آیین و اصول بنیادین آن را حفظ نماید
و از بهوجود آمدن انشعاب و شکافهای عقیدتی در آن جلوگیری کند.
دوازده اصل بنیادین آئین اهل بها
یک
انسان باید خود بهجستجوی حقیقت بپردازد
و از تقلید کورکورانه پیروی نکند.
دو
بشریت یک کل واحد است و همه انسانها،
فارغ از نژاد، ملیت، طبقه و دین، برابرند
و عضوی از یک خانواده جهانی به شمار میروند.
سه
اساس و ریشهی همه ادیان الهی یکی است
و همه از یک منبع واحد سرچشمه میگیرند.
چهار
دین باید با علم و عقل سازگار باشد
و تضادی بین آنها وجود نداشته باشد.
پنج
دین باید عامل وحدت، صلح و محبت بین انسانها باشد،
نه عامل تفرقه و جدایی.
شش
(برابری زن و مرد)
: زن و مرد در تمام حقوق و فرصتها برابر-آند
هفت
هرگونه تعصب و پیشداوری باید از بین برود.
هشت
آموزش برای همهی کودکان، چه دختر و چه پسر،
ضروری و اجباری است.
نُه
باید صلح جهانی برقرار شود
و جنگ به طور کامل ممنوع گردد.
ده
توزیع عادلانه ثروت و حل مشکلات اقتصادی
به منظور از بین بردن فقر و اختلاف طبقاتی.
یازده
برای تسهیل ارتباط و تفاهم بین ملتها،
یک زبان و خط مشترک جهانی باید انتخاب شود.
دوازده
(حکومت جهانی عادلانه)
: برقراری یک نظام حکومتی جهانیِ عادلانه
برای حل و فصل اختلافات بینالمللی
باورمندان بهاین بهبود فردی و اجتماعی
(جامعهی بهائی)
میدانند که انسان اگر خواستار تغییر یا بهبودی
در روابط اجتماعی یا فردی باشد
باید خودش سهیم و آغازگر آن باشد
در نتیجهی همان ضرورت
این تغییر را از خودشان آغاز کردهاند و همهگی
در این روند، از لحاظ تفکر و عمل سهیم-اند
و زندگیشان تصویری از باورشان است
و گرانترین بها را بهسهیمشدنشان در این پیشرفت،
پرداخته و هنوز هم میپردازند.
عبدالبهاء
یکی از چهرههایی است که شخصیتاش به خاطر باورهایش،
برای اکثر ایرانیها ناشناخته ماندهاست
او در زمان سفر به نیویورک 1912یک پیرمرد بود.
موی سپید و ظاهر شرقی و آرامش متیناش
در مخاطب غربی تاثیرگذار بوده است.
بطور نمونه،
ظاهر و رفتار عبدالبهاء گزارشگر نیویورک تایمز را
چنان تحت تاثیر قرار میدهد
که خبرنگار در حضور عبدالبها
خود را در دنیایی دیگر میبیند
در فلسطین - که مرکز روحانیت همه ادیان ابراهیمی است.
خلیل جبران جوان، که در نیویورک او را ملاقات می کند،
تصویری از چهره او رسم می کند
انجمنهای زنان برجستهای که با عبدالبهاء دیدار داشتند،
درباره اعتقاداتش به برابری زنان به گفتگو نشسته
و در این باره مقالاتی نوشتند.
«گزارش روزنامه دنیای غروب به قلم یک زن»
وی گزارشی که در 12 آپریل 1912 دربارهی عبدالبهاء
مینویسد،
نقل قول می کند که در یکی از سخنرانیهایش چنین گفت
"من به هرگونه برابری حقوق زنان و مردان باور دارم…
من به طلاق اعتقاد دارم.
همه پیروان من تک همسر هستند،
من باور دارم هنگامیکه دو نفر در می یابند
که نمی توانند پیوند روحی میان خود برقرار کنند،
بهتر است از همدیگر جدا شوند
ناسازگاری بیشترین دلیل جدایی است.
وقتی که ناسازگاری وجود دارد ازدواج واقعی نمی تواند وجود داشته باشد.
من در ازدواج خوشبخت بودهام و چهار دختر دارم.
آنها به زبان فرانسه و آلمانی صحبت میکنند
و خیلی دختران موفقی هستند.
آنها چادر بسر نمیکنند و مانند شما زنان آزاد هستند."
عبدالبهاء در ادامه می گوید که "پوشیدن چادر توسط زنان شرقی سبب و نشانگر بردهگی آنان است. محمد هرگز نگفت که زنان باید صورت هایشان را بپوشانند
این یکی از سوءاستفاده هایی است
که به مذهب او راه یافته است."
