۱۴۰۳ اسفند ۲۴, جمعه

عوام‌گرائی(مردمی)


تعریف پوپولیسم

کلمه populism از ریشه زبانی لاتین 

کلمه poulus به معنای 

«مردم» 

گرفته‌شده‌ است.


پوپولیسم نوعی فلسفه سیاسی است

 که خیلی از مکاتب سیاسی، از راست تا چپ تعریفی از آن برای خود دارند.

 از جمله می‌توان از دموکراسی، سوسیالیسم، احزاب کارگری،

 آزادی‌خواهان (لیبرتانیسم) و حتی اشکالی از فاشیسم نام برد.

در ساده‌ترین تعریف، در پوپولیسم (عوام‌گرایی) اعتقاد بر این است

 که سیاست‌های دولتی باید به جای این که توسط گروهی از نخبه‌گان مشخص شود، 

بدون واسطه توسطه اراده توده‌ها تصمیم‌گیری شود. 

دموکراسی مسلما نزدیک‌ترین فلسفه را به پوپولیسم خالص دارد. 

با این‌حال، پوپولیسم 

به معنای مخالفت-اغلب اپوزیسیون انقلابی- با اقلیت نخبه در هر ملتی است

 که بیشترین قدرت اقتصادی یا سیاسی را در یک کشور دارند. 

در ادبیات مرسوم، معمولا پوپولیست را به نخبه‌گانی می‌گویند 

که از توده‌ها سوءاستفاده می‌کنند، حقوق آن‌ها را زیر پا می‌گذارند

 و صدای آن‌ها را نادیده می‌گیرند. 

پوپولیسم به وضوح مخالف آریستوکراسی 

(اشراف‌گرایی)، 

پلوتوکراسی (نخبه‌سالاری) و الیتیسم (نخبه‌گرایی) است.

در حالی که پوپولیست‌های جناح چپ عموماً مخالف قدرت

 ثروتمندان، تاجران بزرگ، سرمایه‌داری و اقتدار مذهبی هستند،

 پوپولیست‌های جناح راست نیز مدعی مخالفت 

با آن‌چه که به عنوان یک نخبه‌ی روشنفکر چپ می‌بینند ، نشان می‌دهند.

پوپولیسم به طور مستقیم با نخبه‌گرایی مخالف است. 

نخبه‌گرایی به این معنا که گروه‌های کوچکی که معمولاً ثروتمند و تحصیل‌کرده هستند،

 باید قدرت بیش‌تری را در یک کشور یا سازمان داشته باشند.

 پوپولیسم قدرت توده‌ها را افزایش می‌دهد. توده‌هایی که هرگز ثروتمند نیستند

 و معمولا دسترسی به تحصیلات برابر با نخبه‌‌گان را ندارند. 

نخبه‌گرایان (Elitist) معتقدند که نخبه‌ها (Elite) بالاترین توانایی حاکمیت را دارند، 

در حالی‌که پوپولیست‌ها معتقدند که نخبه‌گان نه تنها به نفع مردم نیستند،

 بل‌که صرفا به نفع خود عمل می‌کنند و هزینه‌های زیادی برای دیگران ایجاد می‌کنند.

انواع پوپولیسم 

(عوام‌گرایی)

از آنجا که پوپولیسم به عنوان برچسبی با دلایل و صورت‌های مختلف سیاسی مطرح شده‌است، 

می‌توان انواع مختلفی از آن را نام برد. 

در ادامه با انواع اصلی آن که توسط نظریه‌پردازان کنونی سیاسی

 به رسمیت شناخته شده را مرور می‌کنیم:

پوپولیسم کشاورزی (Agrarian)

این نوع، اشاره به جنبش‌های پوپولیستی دارد که به رهبری کشاورزان و متحدان آن‌ها، 

مانند اغلب اتحادیه‌های کارگری در دهه ۱۹۸۰ انجام شده‌است. 

این جنبش‌ها در مخالفت با سیاست‌هایی که بهره‌برداری از کار کشاورزان

 و سایر کارگران به نفع صاحبان قدرت را قانونی می‌کرده‌است، شکل گرفته‌است.

دموکراسی پوپولیستی

این نوع به تلاش‌های برای جذب حداکثری مردم و کنش فعالانه‌ی آن‌ها اشاره دارد.

 کنش‌های نظیر شرکت در رفراندوم‌های عمومی و انتخابات را می‌توان جزء این دسته شمرد.

پوپولیسم واکنشی (Reactionary)

پوپولیسم واکنشی جناح راست افراطی را توصیف می‌کند

 و در واقع مترادف با «راست رادیکال» است.

 این سیاست‌ها بیش‌تر به سیاست‌های ضدمهاجرتی و ملی‌گرایی افراطی مربوط است؛ 

کمپین دونالد ترامپ یک نمونه کامل برای این نوع پوپولیسم است. 

این نوع احزاب، امروزه در بسیاری از کشورهای اروپایی طرفداران زیادی دارد.

سوسیالیسم پوپولیست

پوپولیسمِ چپ غالباً 

با مخالفت با سرمایه‌داری و حمایت کمونیسم یا سوسیالیسم همراه بوده‌است. 

اما این برچسب

 معمولا به شورش‌های سوسیالیستی و انقلابی‌های آمریکای لاتین اشاره دارد.

در نقد پوپولیسم

آیا پوپولیسم بهترین راه حکومت کردن است؟

شاید تصور شما این باشد که هیچ‌کس خود را ضدمردم‌ و عوام‌گرایی معرفی نمی‌کند. 

با این حال، استدلال‌های قانع‌کننده‌ای علیه پوپولیسم وجود دارد. 

حزب کمونیست چین، تنها گروه ضدپوپولیسم در جهان نیست

 و می‌تواند در این بخش به نوشته کمک کند. 

حزب کمونیست چین و حامیانش امروزه استدلال می‌کنند 

که بهترین گروه برای تصمیم‌گیری سیاست‌های 

دولتی هوشمندانه، بلندپروازانه، آموزش‌دیده و ایدئولوژی‌های اختصاصی

 برای مردم خود هستند. 

آن‌ها به مشکلات آمریکا اشاره می‌کنند که به دلیل تاکید بر سیستم حزبی

 و دخالت‌های بین حزبی اصلاح‌پذیر نیست. 

حامیان این نظام چینی استدلال می‌کنند که در صورتی که

 دموکراسی پوپولیستی -یا حتی آزادی بیان- در کشوری مثل چین نهادینه شود، 

به دلیل پتانسیلی که در بسیج شدن مردم در مسیرهای خطرناک دارد، 

نتیجه فاجعه‌باری خواهد داشت.

 بیش‌تر تحصیل‌کرده‌های چین، توده را بیش از حد جاهل و ساده‌لوح می‌دانند

 که توان شرکت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی داشته باشد. 

چین خود را دموکراسی می‌داند و تنها اعضای حزب ‌می‌توانند 

از بین کاندیداهای همان حزب کمونیست چین، رهبر را انتخاب کنند. 

 آن‌ها بر این باورند که این روش، کیفیت رهبری را تضمین می‌کند.

این ایده که اکثر مردم احمق، ساده‌لوح و کوچک‌مغز هستند باعث می‌شود

 که ورود به قدرت سیاسی برای مردم به سختی، یا تحت شرایط خاص صورت بپذیرد. 

برخی از بنیان گذاران آمریکا نیز اعتقادات مشابهی داشتند.

 به معنای روشن‌تر، بخشی از طبقه اشراف‌زاده‌های قدیمی

 با این توجیه که آموزش و پرورش بهتری داشته‌اند، 

در تصدی کرسی‌های قدرت، صلاحیت بیش‌تری را برای خود قائل بوده‌اند.

سایر استدلال‌های معمول علیه پوپولیسم

 به‌گونه‌های مختلفی از سوی چپ و راست می‌باشد. 

هر طرف ادعا می‌کند که دیگری منافع توده‌ها را واقعاً نشان نمی‌دهد

 و از ایده پوپولیسم صرفاً برای بسیج کردن و تحمیق توده‌ها استفاده می‌کنند

 تا رای‌شان را به سبد کاندیدا‌های خود بریزند.

تاریخچه پوپولیسم 

(عوام‌گرایی)

جنبش‌های پوپولیستی در طول تاریخ وجود داشته‌اند. 

اولین پوپولیست را می‌توان

 از جناح غیررسمی سنای روم که به بسیج توده‌ها اعتقاد داشت، نام برد. 

آن‌ها از مردم استفاده می‌کردند که با رای آن‌ها، افرادی 

نظیر ژولیوس سزار و سزار آگوستوس را از سنا دور کنند.

پس از روم، حرکت بعدی پوپولیسم در اروپا، 

جنبش اصلاح دینی بود؛ توده را قادر می‌کند که کتاب مقدس را بخواند

 و ارتباطی روحانی با خدا داشته باشد؛ 

و بعضی از گروه‌ها نظیر آناباپتیست‌ها

 حتی اساس تئولوژیک (حکومت دینی) جوامع خود را بر بنیان پوپولیست پیشنهاد دادند. 

در قرن‌‌های شانزدهم و هفدهم، چندین شورش یا تلاش مردمی

 بر مبنای آرمان‌های پروتستانی در آلمان و انگلستان وجود داشت.

قرن هجدهم با خود، انقلاب‌های مشهور فرانسه و آمریکا را به همراه آورد.

 هر دو خود را جنبش پوپولیستی معرفی می کردند ، 

اگر چه هر دو آن‌ها، توسط گروه‌های نخبه روشنفکری و ثروتمند رهبری می‌شدند. 

اولین حزب پوپولیست، در دهه ۱۸۹۰ در آمریکا ایجاد شد. 

این حزب عمدتا متشکل از کشاورزان و کارگرانی بود که احساس می‌کردند 

سرمایه‌داری آمریکایی به نفع یک طبقه نخبه ثروتمند عمل می‌کند. 

آن‌ها به‌خصوص در مورد قدرت بانک‌ها و شرکت‌های راه‌آهن ناراحت بودند.

اساساً، پوپولیسم به معنای مخالفت با نخبه‌گان است 

و تاکیدش بر مردم عادی یا توده‌ هست

 و به همین دلیل توسط سیاستمداران متعدد و احزاب مختلف استفاده می‌شود

 و هر یک مدعی آن هستند.


منبع

https://engare.net/populism/



 

نمونه‌ی دیگر پوپولیسم که در ایران اتفاق افتاد

این قسمت را ،،دیدار تو،، اضافه می‌کند

می‌توان انقلاب ۱۳۵۷ ایران را تا حدی یک انقلاب پوپولیستی دانست، 

هرچند که این تنها یکی از ابعاد آن است. 

پوپولیسم (مردم‌گرایی) معمولاً به یک رویکرد سیاسی اشاره دارد

 که نخبه‌گان حاکم را فاسد و مردم عادی را منبع مشروعیت قدرت می‌داند 

و وعده‌های کلی برای تحقق اراده‌ی مردم می‌دهد. 

در مورد انقلاب ۵۷، چند ویژگی مهم پوپولیستی قابل شناسایی است:

۱

دوگانه‌سازی شدید: مردم در برابر نخبه‌گان

در گفتمان انقلابی، حکومت پهلوی 

به عنوان یک رژیم وابسته، فاسد، و سرکوبگر معرفی شد، 

در حالی که “مردم” به عنوان نیروی اصیل و انقلابی به تصویر کشیده شدند. 

این تقابل میان “مردم” و(حکومت پهلوی) یکی از ویژگی‌های کلیدی پوپولیسم است.

۲

بسیج گسترده‌ی توده‌ای

انقلاب ۵۷ با بسیج گسترده‌ی گروه‌های مختلف اجتماعی همراه بود: 

بازار، روحانیت، طبقه‌ی متوسط، دانشجویان، و حتی کارگران و دهقانان.

 این بسیج توده‌ای، که تحت یک گفتمان واحد اما کلی

 (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) شکل گرفت، 

شباهت زیادی به جنبش‌های پوپولیستی دارد که اقشار مختلف را 

بدون توجه به تضادهای درونی‌شان حول یک هدف مشترک متحد می‌کنند.

۳

رهبری کاریزماتیک

آیت‌الله خمینی، به عنوان رهبر انقلاب، نمادی از یک رهبر پوپولیستی بود

 که خود را تجلی اراده‌ی مردم می‌دانست

 و مستقیماً با آن‌ها سخن می‌گفت. 

او توانست از طریق نوارهای صوتی و پیام‌های مستقیم، 

احساس هم‌بسته‌گی گسترده‌ای در میان اقشار مختلف ایجاد کند. 

این نوع رهبری، که بیش‌تر بر ارتباط مستقیم با مردم تکیه دارد 

تا بر نهادهای حزبی و بوروکراتیک، 

یکی از ویژگی‌های جنبش‌های پوپولیستی است.

۴

وعده‌های کلی و آرمان‌گرایانه

انقلاب ۵۷، مانند بسیاری از جنبش‌های پوپولیستی، 

شعارهایی کلی و آرمان‌گرایانه مانند “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” را

 مطرح کرد، 

بدون این‌که جزئیات مشخصی از ساختار حکومت آینده ارائه دهد. 

این امر باعث شد که گروه‌های مختلف، 

هر یک تفسیر خود را از آینده‌ی پس از انقلاب داشته باشند، 

اما در عین حال تحت لوای یک شعار مشترک باقی بمانند.

۵

بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی و تأکید بر “اراده‌ی مردم”

پوپولیسم معمولاً نهادهای رسمی و قوانین را به عنوان 

ابزارهای سرکوب نخبگان معرفی می‌کند

 و بر اراده‌ی مستقیم مردم تأکید دارد.

 در دوران انقلاب، بسیاری از ساختارهای رسمی 

(مانند دولت، پارلمان، و دادگستری) نامشروع شناخته شدند

 و جای خود را به اشکال جدیدی از تصمیم‌گیری‌های مردمی

 مانند کمیته‌های انقلاب، دادگاه‌های انقلابی، و رفراندوم‌های مردمی دادند.


نتیجه‌‌ی این دگرگونی در ایران

اگرچه انقلاب ۵۷ تنها یک جنبش پوپولیستی نبود 

و عوامل دیگری مانند

 نارضایتی‌های اقتصادی، سرکوب سیاسی، و ایدئولوژی‌های اسلامی

 و مارکسیستی نیز در آن نقش داشتند، 

اما بسیاری از ویژگی‌های پوپولیسم را داشت:

 دوگانه‌سازی مردم و نخبه‌گان، 

بسیج گسترده‌ی توده‌ای، 

رهبری کاریزماتیک، 

وعده‌های کلی، و بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی. 

بنابراین، 

می‌توان آن را تا حد زیادی یک انقلاب با ویژگی‌های پوپولیستی دانست




۱۴۰۳ اسفند ۱۶, پنجشنبه

طعم

 طعم
 فرصت از دست رفته،
 آینده‌ی در راه را نمی‌آفریند
ما هیچی از فردای در راه نمی‌دانیم.

امروز
 در ادامه‌ی تک،تک پرده‌ها
همه‌ی پنجره‌ها به‌روی تو باز-اند 

بیا
 رمز پنهان قلبم را بگویم 
که عشق فردای ماست

بیا
  گل‌های آغوش‌ام را آب بده
بیا،
دریای گرم مرا خیس کن
بیا،
عشق‌، بازی کنیم.

بیا،  
آن اتفاق زیبا را دریابیم
عشق را همیشه‌های خود، سازیم


بیا
 عشق‌بازی کنیم 
بیا
مرا لمس کن

بیا
ارگاسم مرا به‌بین  
بیا،
تمشک پستان‌هایم،
غنچه در میان لب‌هایم،
پروانه‌ی لب‌های تورا به‌پرواز دربیاورند

بیا،
  طعم لبانت 
در زبانم‌، لای‌لبانم، لاله‌های گوشم، 
لای‌پستان‌هایم،
لای ران‌هایم،
لای لب‌های‌بیرونی و درونیِ غنچه‌ام
با من بماند

رهگذر

تن زن میدان نَبَرد حکومت، در ایران



آزاده دواچی


فقیه شهر به رفعِ حجاب مایل نیست

چرا که هرچه کند حیله، در حجاب کند 

ایرج میرزا


هشت مارس

بدن زن میدان نبرد حکومت

 مقاومت زنان ایرانی در برابر کنترل بدن و هویت‌شان،

 نه‌تنها یک کنش فردی، بل‌که بخشی از مبارزه‌ای جمعی

 علیه سلطه ایدئولوژیک و اقتدارگرایی است.

در چند سال گذشته، زنان ایرانی به نحو روزافزونی

 به مقابله با قوانین محدودکننده‌ای که از سوی ایدئولوژی اسلامی

 تحمیل شده است، پرداخته و برای حقوق و آزادی‌های بنیادین خود

 تلاش کرده‌اند. 

اما این مبارزه‌‌ها پس از جنبش ژینا، شکلی متفاوت به خود گرفت

 و به بخشی از عاملیت سیاسی زنان درزندگی روزمره‌شان تبدیل شد. 


مقاومت دیگر،

 محدود به خیزش علیه گفتمان‌های سیاسی یا ایدئولوژیک غالب نبود، 

بل‌که شکلی عمیقاً فردی ـ اجتماعی به خود گرفت.

زنان ایرانی با استفاده از بدن‌های خود

 به‌عنوان نمادهای قدرتمندِ شورش، 

تلاش‌های رژیم برای کنترل هویت و سرکوب استقلال‌شان را 

به چالش کشیدند. 

این تحول ‌تنها به معنای رد مسأله‌ی حجاب اجباری

 در بطن مبارزه‌های مدنی زنان نبود، 

بل‌که اعلامیه‌ای گسترده‌تر از استقلال، کرامت و اختیار بر بدن‌شان

 محسوب می‌شد. 

بدن زنان، که زمانی ابزاری برای کنترل و محدودیت

 از سوی دولت و جامعه تلقی می‌شد،

 اکنون به آرمانی مترقی برای مقاومت و رهایی تبدیل شده است. 

در واکنش به این مقاومت، 

حاکمیت به خشونت‌های فیزیکی علیه زنان و اِعمال محدودیت‌های جدید 

روی آورد.

 از جمله این اقدام‌ها می‌توان به تدوین قانون

 حجاب و عفاف، افزایش دستگیری زنان،

 و تلاش برای زدن انگ‌هایی چون نداشتن سلامت روانی

 به‌دلیل سرپیچی از قانون حجاب اشاره کرد.

 این سرکوب‌ها، اگرچه نشان از فشار مضاعف بر زنان داشته است،

 اما در عین حال بیان‌گر هراس حکومت از تغییرات اجتماعی بنیادینی است

 که زنان ایرانی در حال حاضر پیشگام آن هستند.

بدن زنان عرصه نبرد با دولت

استفاده از بدن زن به‌‌عنوان ابزاری سیاسی، 

سابقه‌ای طولانی در جنبش‌های زنان خاورمیانه دارد.

 این بدن‌ها همواره توسط نظام‌های پدرسالار

 به‌عنوان ابزاری برای

 تحت سلطه درآوردن، تحقیر و تضعیف عاملیت زنان 

به‌کار گرفته شده‌اند. 

نمونه‌ای بارز از این رویکرد را می‌توان 

در اعتراضات میدان تحریر مصر در سال ۲۰۱۱ مشاهده کرد، 

جایی که دولت با انجام «تست بکارت» تلاش کرد 

معترضان زن را تحقیر کرده و مبارزه‌های آن‌ها برای 

آزادی و برابری را سرکوب کند.

طبق گزارش دیده‌بان حقوق بشر،

 زنان حاضر در قیام ۲۵ ژانویه با خشونت

 و سرکوب گسترده‌ای روبه ‌رو شدند. 

با این حال، خشونتی جنسیت‌ محور به‌ طور خاص

 علیه حداقل ۱۸ معترض زن، از جمله «سمیرا ابراهیم» ۲۵ ساله، 

(۱)

اعمال شد.

 این زنان مجبور به انجام «تست بکارت» (کشوفات العذریه) شدند،

 عملی که ارتش مصر آن را «اقدامی احتیاطی» برای جلوگیری

 از اتهام‌های تعرض جنسی توجیه کرد. 

یکی از ژنرال‌های شورای عالی نیروهای مسلح (SCAF)

 در توضیح این اقدام، قربانیان را غیرانسانی جلوه داد

 و ادعا کرد:

 «این زنان مانند دختران من و شما نیستند» 

(فلیشمن، ۲۰۱۲)

برای سمیرا ابراهیم، این تجربه تحقیرآمیز

 بدن او را به میدان نبردی برای شرمساری و کنترل تبدیل کرد.

 او بعدها اظهار داشت که مرگ را به تجربه چنین خشونتی

 ترجیح می‌داده است. 

این تست‌ها نه ‌تنها آسیب‌های جسمی و روانی در پی داشت، 

بل‌که پیامی آشکار از ترس و سرکوب را منتقل می‌کرد

 و تلاشی آشکار برای خاموش کردن صدای زنان در جنبش بود.

این نمونه نشان می‌دهد که چگونه رژیم‌های سرکوبگر خاورمیانه

 همواره بدن زنان را به‌عنوان عرصه‌ای برای

 اعمال کنترل سیاسی و اجتماعی به‌کار گرفته‌اند. 

چنین اقداماتی، 

که با هدف سرکوب استفامت مدنی طراحی می‌شوند،

 بر پیوند تنگاتنگ سیاست و جنسیت در این کشورها تأکید دارند.

در ایران، مقاومت زنان علیه کنترل دولتی بر بدن‌شان،

 به ‌ویژه از طریق اعتراض به حجاب اجباری، 

معنای سیاسی جدیدی یافته است. 

فاطمه صادقی درباره نقش بدن زنان در مبارزه علیه حجاب اجباری 

می‌گوید:

(بدن زن در ایران همواره میدان نبردی میان دولت و زنان بوده است. 

حجاب اجباری صرفاً یک کد پوشش نیست؛ 

بل‌که ابزاری سیاسی برای کنترل است. 

سرپیچی زنان ـ از طریق برداشتن حجاب

 و بازپس‌گیری فضاهای عمومی ـ به کنشی مقاومتی و چالشی

 مستقیم علیه استبداد تبدیل می‌شود)

زنان با استفاده از استراتژی‌های متنوع و خلاقانه، 

عرصه‌ای دگرگونه از مقاومت ایجاد کرده‌اند، 

که تاکنون دولت نتوانسته آن را سرکوب کند.

 نمونه‌هایی از این مقاومت بدنی را می‌توان در اقدام‌های

 آهو دریایی و رویا ذاکری، رقص نمادین دختران در خیابان، 

و پیاده‌روی زنان بدون حجاب اجباری مشاهده کرد. 

با کنار گذاشتن حجاب، پوشیدن لباس‌هایی

 که با هنجارهای تحمیلی رژیم مطابقت ندارد،

 یا حضور به شیوه‌هایی که غیرهمگون تلقی می‌شود، 

زنان بدن خود را به ابزاری قدرتمند برای اعتراض تبدیل کرده‌اند.

 لیلا ابولغد در این زمینه می‌نویسد:

(وقتی بدن زنان به نماد هویت فرهنگی و سیاسی تبدیل می‌شود،

 مقاومت آن‌ها ـ خواه از طریق برداشتن حجاب، 

امتناع از پذیرش کنترل، یا ادعای استقلال ـ به کنشی

 عمیقاً سیاسی بدل می‌شود

این تجسم مقاومت مدنی ـ سیاسی، نه تنها کنترل رژیم را 

مختل می‌کند، بل‌که فضاهای عمومی را به عرصه‌هایی 

برای آزادی و ابراز وجود بازمی‌گرداند 

و از سوی دیگر روش‌های جدیدی را از بازنمایی تن زنان 

در جامعه‌ای که سرکوب شده‌اند را به نمایش می‌گذارد.)

هم‌بسته‌گی تنانه‌ی زنان 

 از ویژه‌گی مبارزه‌ی تن زنان و حکومت در انسجام تنانه

 و همبسته‌گی میان تن زنان است. 

منظور از همبسته‌گی تنانه، انسجام در قدرت به کار گیری تن

 برای رسیدن به یک هدف مشترک است.

زنان به‌طور پیوسته نیروهای خود را متحد کرده‌اند 

و قدرت اقدام جمعی را تشخیص داده‌اند.

 زنانی که یکدیگر را نمی‌شناسند، اما با هدف مشترک‌،

 که همان مبارزه با حکومت ایدئولوژیک است،

 با به کاری گیری روش‌های متحد، علیه حکومت همبسته‌گی دارند

 و این همبسته‌گی از طریق کنش

 تن مشترکی است که حکومت قصد سرکوبش را داشته است.

 به عبارت بهتر، تن زنان به مثابه‌ی

 سلاحی جمعی‌ علیه حکومت وارد عمل شود،

 این همبسته‌گی تنانه با موارد زیر توانست در جامعه و در نهایت

 در نهاد قدرت تاثیر دوچندان بگذارد 

که نام آن‌ها را می‌توان استراتژی‌های تن گذاشت: 

برداشتن حجاب در فضاهای عمومی

یکی از آشکارترین اشکال مقاومت، برداشتن حجاب اجباری 

در فضاهای عمومی بوده است. 

زنان این اقدام را به‌صورت فردی یا گروهی انجام داده‌اند 

و لحظه‌های قدرتمندی از نافرمانی خلق کرده‌اند. 

این عمل به‌‌طور مستقیم قوانین دولتی را به چالش می‌کشد

 و بر استقلال زنان تأکید می‌کند. 

برداشتن حجاب در فضاهای عمومی تنها یک نافرمانی مدنی نیست،

 بل‌که اعتراضی است به کنترل بدن از سوی حکومت. 

زنان بدون آن‌که به گروه‌های سیاسی خاصی متصل باشند، 

به‌طور فردی و با به‌کارگیری بدن خود به‌عنوان نماد اعتراض،

 بی‌حجابی را به تمرینی روزمره برای مقابله 

با قوانین سخت‌گیرانه پوشش تبدیل کرده‌اند. 

همچنین استفاده‌های خلاقانه زنان در پوشش، 

مانند رنگ‌ها، طرح‌های جدید و مدهای روز،

 که از چهارچوب‌های تحمیلی و برنامه‌های تبلیغی دولت 

در خصوص بدن زنان خارج است، به‌عنوان حربه‌ای تنانه 

برای مقابله با حکومت قرار گرفته است. 

در اینجا تنوع در پوشش به یکی از ابزارهای مقاومت زنان 

تبدیل شده و به‌طور روزانه با نمایاندن بدن خود و نافرمانی مدنی،

 زنان فضاهای عمومی را بازپس گرفته‌اند.

فعالیت در رسانه‌های اجتماعی

رسانه‌های اجتماعی 

به ابزاری حیاتی برای تقویت مقاومت تبدیل شده‌اند. 

زنان با به اشتراک گذاشتن ویدئوها و عکس‌های خود 

هنگام برداشتن حجاب یا اعتراض، اقدام‌های فردی را 

به یک حرکت جمعی تبدیل کرده‌اند. 

این پلتفرم‌ها همچنین به افزایش آگاهی در سطح جهانی 

و جلب همبسته‌گی بین‌المللی کمک می‌کنند. 

درحقیقت، برای زنان ایرانی، 

رسانه‌های اجتماعی به میدان نبردی تبدیل شده است

 که در آن مالکیت بدن خود را بازپس می‌گیرند.

 با به اشتراک گذاشتن تصاویر، داستان‌ها و اِعمال مقاومت، 

خواندن آواز و رقص در مکان‌های عمومی و ضبط و پخش آن‌ها 

در فضای رسانه‌ای، این عرصه را علی رغم تهدیدهای موجود 

به تجلی بازتاب فعالیت‌های‌شان تبدیل کرد‌ه‌اند 

و کنترل دولت بر هویت و انتخاب‌های‌شان را به چالش کشیده‌اند. 

استفاده از اقدام‌های روزمره به عنوان اعتراض

تن زنان و مقاومت روزمره‌شان

 به ویژه در بطن جامعه اهمیت زیادی دارد‌، 

چرا که نه تنها نشان دهنده هژمونی تلاش تن زنانه 

برای خارج شدن از کنترل سیاسی ـ اجتماعی است،

 بل‌که به الگوهای تاثیر گذاری 

برای رد مالکیت در کل ساختار جامعه تبدیل می‌شود. 

همان طور که آصف بیات در این خصوص می‌گوید:

(نفوذ آرام زنان ایرانی ـ از طریق نافرمانی‌های روزمره

 مانند 

برداشتن حجاب در ماشین، نادیده گرفتن قوانین پوشش اجباری، 

یا مقاومت در برابر تفکیک جنسیتی ـ به یک چالش آهسته

 اما پایدار علیه قدرت استبدادی تبدیل شده است.)

می‌توان گفت که اِعمال نافرمانی روزمره از طریق حضور

 در فضاهای عمومی به‌نوعی مقاومت در برابر قوانین

 پوشش اجباری تا تصاحب این عرصه‌ها،

 بنیان‌های کنترل ایدئولوژیک حکومت را به چالش می‌کشد. 

این الگوها از آن جهت قدرتمندند که اولا استمرار دارند

 و دوما به‌صورت روزمره تکرار می‌شوند

 و در دراز مدت هم بر اقشار جامعه و هم در آگاهی‌سازی 

نسبت به عدم وابسته‌گی تن زنان 

به قیمومیت سیاسی ـ ایدئولوژیکی تاثیردوچندان دارد.

نتیجه‌گیری

مقاومت زنان ایرانی در برابر کنترل بدن و هویت‌شان، 

نه‌تنها یک کنش فردی، بل‌که بخشی از مبارزه‌ای جمعی 

علیه سلطه ایدئولوژیک و اقتدارگرایی است. 

همان طور که بحث شد جنبش تن زنان ایرانی متفاوت‌تر از سایر

 کشورهای خاورمیانه است. 

به این ترتیب که برخلاف سایر کشورها

 با ویژه‌گی‌های متفاوتی ظاهر شده است؛

 از برداشتن حجاب در خیابان‌ها

 تا بازنمایی بدن در رسانه‌های اجتماعی، 

این مقاومت شکل‌های متنوعی به خود گرفته و در عین روزمره‌گی،

 به تهدیدی پایدار علیه ساختار قدرت بدل شده است.

تجربه‌ی تاریخی نشان می‌دهد که چنین اشکال مقاومت، 

نه‌تنها در ایران، بل‌که در سراسر خاورمیانه، راه را

 برای تغییرهای عمیق اجتماعی و سیاسی، 

هر چند به طرق مختلف هموار کرده است. 

همان‌گونه که در مصر، تونس و دیگر کشورهای منطقه دیده شد،

 سرکوب و کنترل بدن زنان اغلب به نتیجه‌ای معکوس منجر شده

 و به هم‌بسته‌گی بیش‌تر جنبش‌های اعتراضی انجامیده است.

 در ایران نیز، مقاومت زنان علیه کنترل تن 

و به‌دلیل بازنمایی و سرکشی این تن، به بخش مهمی

 از مبارزه‌ی جامعه‌ی مدنی زنان علیه ساختار سرکوبگر 

حاکم تبدیل شده و این سویه مترقی همچنان ادامه دارد. 

منبع

https://www.radiozamaneh.com/849239/

توضیح از من است

(۱)

در جریان اعتراضات سال ۲۰۱۱ در میدان تحریر، دولت مصر به ریاست حسنی مبارک 

ابتدا با سرکوب، قطع اینترنت و اِعمال محدودیت‌های رسانه‌ای تلاش کرد 

اعتراضات را کنترل کند. 

نیروهای امنیتی و پلیس ضدشورش با گاز اشک‌آور، گلوله‌های پلاستیکی 

و در برخی موارد گلوله جنگی 

به معترضان حمله کردند که منجر به کشته و زخمی شدن صدها نفر شد.

با افزایش فشار داخلی و بین‌المللی، به‌ویژه پس از درگیری‌های خونین و مداخله ارتش، 

حسنی مبارک سرانجام در ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ از قدرت کناره‌گیری کرد 

و شورای عالی نیروهای مسلح مصر کنترل کشور را به دست گرفت.

در جریان اعتراضات سال ۲۰۱۱ در مصر، گزارش‌هایی منتشر شد 

که نشان می‌داد نیروهای نظامی تعدادی از زنان معترض را بازداشت کرده 

و آن‌ها را تحت آزمایش‌های اجباری بکارت قرار داده‌اند. 

این اقدام به عنوان نوعی از شکنجه و تحقیر سیستماتیک برای ارعاب زنان معترض انجام شد.

یکی از مشهورترین موارد مربوط به سمیرة ابراهیم بود،

زنی که پس از بازداشت در مارس ۲۰۱۱، همراه با چند زن دیگر تحت این آزمایش‌های اجباری قرار گرفت. 

او بعدها علیه این اقدام شکایت کرد و پرونده او توجه بین‌المللی را جلب کرد. 

در آن زمان، یک مقام نظامی مصری (که نامش فاش نشد) در مصاحبه‌ای اظهار داشت 

که این آزمایش‌ها برای جلوگیری از ادعاهای تجاوز در بازداشتگاه‌ها انجام شده است، 

اما این توجیه از سوی فعالان حقوق بشر کاملاً رد شد.

این اقدام با محکومیت گسترده داخلی و بین‌المللی مواجه شد، 

و در دسامبر ۲۰۱۱، یک دادگاه نظامی مصر این آزمایش‌ها را غیرقانونی اعلام کرد. 

با این حال، عاملان این اقدامات عمدتاً مجازات نشدند و این موضوع همچنان 

به عنوان یکی از جنایات حقوق بشری آن دوره باقی مانده است.

چشمه‌سار

چشمه‌سار خواهش در بستر بیدار-لحظه‌ی من سلام سپیده‌دمان است که پگاه نام دیگر دوست داشتن توست در میانه‌‌ی تنم  چمنی است سرسبز  در آغوش شبنم سح...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان در یک‌ماه گذشته