پذیرش دیگری با روی‌کردی متأثر از پست مدرنیسم،

۱۴۰۰ تیر ۸, سه‌شنبه

BDSM



نمونه هائی از
BDSM
در ادبیات فرهنگ ایران

درِ قفس طلبد هر کجا گرفتاریست

من از کمند تو تا زنده‌ام نخواهم جست


یار آن بُوَد که صبر کند بر جفای یار

ترک رضای خویش کند در رضای یار

(عاشقم بر رنج خویش و درد خویش)

اگر تو جور‌کنی ر‌ای‌ما دگر نشود
هزار شکر بگوئیم هر جفائی‌را

تو ای هواخواه شهوانیِ فراشهوانی

زنی افسارت را به دست می‌گیرد


من از آن روز که در بند توام آزادم   پادشاهم که بدست تو اسیر افتادم

هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه‌شایسته انعام افتاد

از درد همیشه من دوا می‌بینم

در قهر و جفا، لطف و وفا می‌بینم


دریافت اطلاعاتی از یک پارتنر زن در نقش
master
(ارباب ) 
و جایگاه یک
  sub
(مطیع )
مرد

فرزانه
می‌گوید
 بیست سال پیش که تحقیقات زیادی در‌این زمینه انجام نشده‌بود،
عموما تصور بر‌این بود که افراد
 دامیننت
 ( ارباب یا سوار یا سرور ) 
و
ساب‌میسیو
( مطیع یا پیاده یا برده) 
 بیمار هستند و به دنبال کشف علل می‌رفتند.
اما همان‌طور که با قاطعیت،
هم‌جنس‌گرایی از دایره‌ی بیماری‌های روانی در سال ۲۰۱۳ خارج شد،
محققین در زمینه رابطه‌ی
 BDSM
 نیز به نتیجه‌ای مشابه رسیدند
پس از نبردی‌طولانی و دشوار، فهرست
 DSM-5
 (راهنمای‌آماری و تشخیصیِ اختلالات روانی در سال2013 منتشر شد) 

کافی است نگاهی به نتایج آمار زیر از موسسه کینزی بیندازید:
۵
تا ۱۰٪ آمریکایی‌ها حداقل گاهی‌اوقات برای‌لذت‌جنسی
در فعالیت‌های سادومازوخیسمی شرکت داشته‌اند.
۱۲٪ زنان
و ۲۲٪ مردان واکنش‌های شهوانی نسبت به‌یک داستان
S/M
گزارش داده‌اند.
۵۵٪
زنان و ۵۰٪ مردان به‌ضربه‌زدن و ضربه‌‌خوردن طی‌سکس پاسخ‌های شهوانی داشته‌اند.
۱۴٪
مردان و ۱۱٪ زنان تجربیات جنسی سادومازوخیسمی داشته‌اند.
۱۱٪
مردان و ۱۷٪ زنان تا بحال یکبار بانداژ را امتحان کرده‌اند

کینک به تنهایی دلالت و نشانه‌ی بیماریِ ذهنی نیست.
مطالعات بی‌شمار و مدارک محکمی جمع‌آوری کردند
که کینک می‌تواند سلامت ذهنی را نشان دهد.
افراد کینکی امتیاز بالاتری از هم‌تایان «وانیلا» در رضایت و لذت جنسی،
تجربه‌پذیری، خود‌آگاهی، شادی و رهایی‌از کشمکش در روابط خود کسب کردند .

همچنین طرفداران
 BDSM
 میزان بالاتری از افسرده‌گی، تمایل به خشونت
 پارانویا، عزت نفس‌کم، پریشانی یا استرس پس از سانحه‌را
نسبت به وضعیت طبیعی‌جامعه نشان نداده‌اند.
تحقیقات نشان می‌دهد که افراد با
 تمایلات
 BDSM
 اگر نه کم‌تر اما بیش‌تر از عموم مردم هم دارای مشکلات روانشناختی نیستند
و هیچ‌گونه اختلال روانی منحصر به تمایلات کینکی در خود ندارند.
درواقع، نتیجه‌ی تست‌های روانشناختی استانداردی که توسط یک 
محقق لس آنجلسی روی صدها فرد با تمایلات
 BDSM
 انجام شد نشان می­دهد که تمام آن‌ها از نظر روانی سالم هستند
در تحقیق دیگری، محققان استرالیایی
تعداد ۱۹۳۷۰ نفر در محدوده‌ی سنی ۱۶ تا ۵۹ سال را
مورد بررسی قرار دادند.
در بین ۲٪۲ درصد از مردان و۳٪۱ درصد از زنانی که خود را متعهد به 
BDSM
 دانسته‌اند ، همه‌گی از نظر روانشناختی سالم بوده و هیچ سابقه نامتناسبی
از سواستفاده جنسی در دوران کودکی یا هرگونه آسیب جنسی نداشته‌اند
با وجود تعداد کم تحقیقات در زمینه سلامت روانی کسانی که گرایشات 
BDSM
 دارند، مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد
این افراد از نظر روانشناختی سالم‌تر از افراد دیگر هستند.
دکتر آندریاس ویسمیر
در تحقیقات سال ۲۰۱۳ بر روی ۹۰۲ شخص شرکت کننده در جلسات 
BDSM
 و ۴۳۴ شخص با گرایش سکس نرمال، متوجه شدند که در
 مقایسه با
 گروه کنترل
 انجام دهندگان
 BDSM
 خود را کم‌تر عصبی و کم‌تر حساس به رد شدن
و بیش‌تر برون گرا و پذیرا برای تجربیات جدید (ریسک‌پذیر) و حتی با وجدان‌تر نشان دادند
این موضوع به خصوص برای کسانی که خود را دامیننت توصیف کرده بودند درست بود
و این افراد از نظر روانشناختی سالم‌تر از سابمیسیوهای همتای خود بودند؛
اما حتی کسانی که خود را سابمیسیو توصیف کرده بودند نیز از نظر سازگاری روانشناختی
از حیث عمومی بالاتر بودند
این مطالعه یکی از بسیار مواردی است که نشان می‌دهد افرادی که گرایشات 
BDSM
 دارند لزوما از بیماری روانشناختی رنج نمی‌برند.
هرچند که لذت درد یک هدف ابتدایی در بسیاری از جلسه‌های سادومازوخیسم است
اما آسیب و اهانت کردن، هرگز هدف نیست

بر پایهٔ  مطالعات در سال ۲۰۱۳ افرادی که گرایش‌های بی‌دی‌اس‌ام دارند،
نسبت به گروه شاهد،
دارای ویژگی‌ه‌های شخصیتی مطلوب‌تری بودند
در این افراد روان‌نژندی ‌کم‌تری دیده می‌شود، برون‌گراتر هستند، آماده‌گی بیش‌تری
برای تجربه‌های تازه دارند، احساس بهزیستی بیش‌تری می‌کنند،
وظیفه‌شناس‌ترند و به پس‌زده‌شدن حساسیت کم‌تری دارند؛
با این وجود سخت‌تر می‌توان با آن‌ها به توافق رسید
در این مطالعه کسانی که نقش مافوق را بازی می‌کردند
نسبت به افراد مطیع نتایج بهتری کسب کردند
این مطالعه پیش‌نهاد می‌کند به این نوع فعالیت‌ها بیش‌تر به چشم
یک فعالیت تفریحی نگاه شود تا بروز فرایندهای روانشناختی

من در یک خانواده سنتى بزرگ نشدم و پدرم را در سن پایین از دست دادم
و برادرى هم نداشتم
براى همین خیلى از آشنایى‌های من با روحیات مردانه‌ئ یک مرد
برای من دیرتر شروع شد
مستقل بزرگ شده بودم و از اطرافیان مى‌شنیدم که رفتارهاى یک زن مستقل
مى‌تواند براى شخصیت مرد سنتى ناخوشایند باشد
و مردانه‌گی‌اش را جریحه‌دار کند
کم‌کم فهمیدم این مردانه‌گیِ مرد سنتى در همه چیز وجود دارد و هر جا پا بگذاری،
جریحه دارش کردى.
مثلا اگر بخواهى سهم خودت را از پول غذا بدهى، اگر بخواهی قوى باشى،
حتى اگر بتوانى در سفت شیشه مربا را خودت باز کنى
تازه علاوه بر همه‌ی این‌ها موضوعات مربوط به اندازه آلت و کارایی‌اش
هم اهمیت ویژه‌ای دارد 
این‌طوری شد که فهمیدم مردانه‌گی براى مرد سنتى برخلاف تبلیغات
چیزى بسیار شکننده است
.که حرکت شخصیت مستقل دیگرى مى‌تواند ضربات جبران ناپذیری به او وارد کند
.پذیرش چنین موجودی به خصوص با نوع سلیقه‌ی من کار را حسابی مشکل می‌کرد

.در کنار مرد سنتی که توضیح دادم، بنا به علایقم با یک نوع دیگر مرد هم آشنا شدم
این نوع مرد شجاع بود و می‌توانست اعتماد کند و با دستان و چشمان بسته
.وجود خودش را به دیگرى بسپرد


مردی که می‌توانست اطمینان داشته باشد
که دیگری مراقب جان و روح او و خودش هست
،این مرد با شوق زانو می‌زند
و همه‌ی باورهاى مردانه‌گى سنتى را دونه دونه به چالش می‌کشد و می‌شکند
و همچنان جذابیت دارد و خواستنی هست
این مرد پاى علاقه‌اش مى‌ایستد،
از قضاوت‌شدن نمی‌ترسد و براى لذت خود و زن محبوبش شجاعانه
یک بازیِ خاص را با قواعد کاملا متفاوتى شروع مى‌کند
پس از پایان بازى آغوش چنین مردى
،برای من بسیار لذت بخش‌تر و قابل احترام‌تراست
چون ارزش او ورای باورهای مرسوم جامعه بود
و به چیز‌هاى دیگری مى‌نازید و من از به سلطه درآوردن و کنترل چنین وجود نازنینی،
به خود مى‌نازم. مردى با حس ساب
(مطیع و پیرو)
.براى من مردى از جنس دومی که شناختم، انتخاب اول و آخرم شد
و با این شعر روزگارم می‌گذرد

ﻫﻤ‌ﺮﺍﻩ ﺷﺒﻨﻢ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺩﺭ ﺣﺮﯾﺮ ﺭﻭﯿﺎ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﯿﻢ 


.در طول زمان، دیدم که بسیاری از مردان سلطه‌پذیر
نگران نقش خود در رابطه‌ی طولانی مدت هستند
آن‌ها می‌ترسند که پذیرفتن نقش مطیع باعث متزلزل شدن جایگاه‌شان باشد
برای من به عنوان زن دامیننت، هرگز این‌طور نیست
.و فکر می‌کنم دامیننت‌های زیادی نیز با من هم عقیده باشند
.به وقت مناسب چنین مردی می‌تواند به ساده‌گی برای من تکیه‌گاه باشد
ضعف‌های او را می‌دانم،
روح‌برهنه‌‌اش را لمس کرده‌ام
و شاید گاهی او را بهتر از خودش بشناسم
.اما با همه‌ی این‌ها همیشه می‌دانم
اوکسی هست که شجاعت داشته و خلاف جریان آب شنا می‌‌کند
معشوق من می‌داند که من ترسی از برخورد و مواجهه با چیزهای جدید ندارم
 .بدون قضاوت و ترس، گرایش‌های جان‌وتن‌اش را به‌من می‌گوید
من هستم و او با هزاران حرف نا گفته ، بسیار واژه‌های پنهان در دل
.که گویای تولد دیگر من و او، در آن لحظه است
او مانند فرشته‌ای من را به‌آسمان بیکرانه‌ی درون خود پرواز می‌دهد
.و من از زمان و مکان محصور خود آزاد می‌شوم
بیان محدودیت‌ها و صحبت کامل درباره‌ی تن‌خواسته‌هایش
به او این اطمینان را داده‌است
که من او را کامل می شناسم و نقاط حساسیت او را هم بلدم پس می‌تواند
راحت‌تر و با آرامش بیش‌تری خودش را رها کند
و مانند پرنده‌ی آزاد در فضای شادی من پرواز کند
و از من و رابطه با من لذت ببرد و می‌داند که تنها خود اوست
.که ترانه‌ی دل‌خواهش را با مضراب سرانگشتان من می‌نوازد
ما به راحتی و شادی پیش می‌رویم بسوی تن‌خواسته‌ها و دل‌خواسته‌های هم‌دیگر
در تولدهای تازه‌ی امروزمان قدر هم‌دیگر را می‌دانیم
،و به خوبی حریم طرف مقابل‌مان را حفظ کرده و نشان می‌دهیم
.درنقطه‌های اوج به قله‌ای می‌رسیم که من‌و‌او معنا ندارد
بل‌که ما و یگانه‌گیِ ما  ترانه‌باران می‌شود
.او برای این‌که به آن نقطه‌ی اوج لذت درنقش خود برسد
ذهن خود را خاموش می‌کند
.معشوق من از خود سفر می‌کند
و درقامت زیبای کام‌جوئی‌هایش با من درمی‌آمیزد
و در آن فضا رها می‌شود و بدون هیچ نگرانی،
دل‌خواسته خودش را دراختیار من و در آغوش من قرار می‌دهد
و با گرمای وجودش برف‌های زمستان قید‌و‌بندهای محدودیت را آب می‌کند
.ومطمئن هست که من مواظب او هستم
.من پیوند این حس زیبای آزاده‌گی و اطمینان را در عمق چشمانش می‌بینم
.با جمله‌گیِ ما بودن و در کنار او بودن، عاشقانه‌ترین لحظه‌هارا
با تن‌کامه‌گی‌های‌مان عطرآگین‌تر می‌کنم
 .خشونت کافی را به خرج می‌دهم و لذتی که او به دنبال آن است را برآورده می‌کنم
و همین جسارت او در انتخاب چیزی که دوست دارد
به حد زیادی به من حس آرامش می‌‌دهد
.طوری که بدانم او می‌تواند در شرایط نیاز به اندازه‌ی هر دوی ما قوی باشد 

دستى كه آخرين دكمه ها را باز مى كند
مى تواند
به بستن چشم ها آمده باشد


سخنی چند با علاقه‌مندان چنین رابطه‌ای

رابطه با مرد ساب میسیو = مطیع 
،اگر زن دامیننت یا مرد ساب میسیو هستید
و از چنین شناختی حس خوبی می‌گیرید
.این حس خوب می‌تواند
شروعی برای آشناییِ بیش‌تر و ایجاد یک ارتباط دو نفره باشد
.این ارتباط دو نفره در نگاه اول پیچیده‌گی‌هایی دارد
ممکن است که سخت به نظر برسد
که کجای آن شبیه یک رابطه‌ی مرسوم‌تر هست؟
و کجای آن باید تفاوت‌هائی داشته باشد؟
شناخت درست این شباهت‌ها و تفاوت‌ها می تواند در شروع رابطه برای من،
یکی از زیباترین ویژه‌گی‌های یک ساب، جذاب باشد 
شروع آشنایی و ایجاد رابطه ارباب و برده
بله درست است که نقش یک نفر سلطه‌پذیر است
اما این رابطه هم مثل هر رابطه‌ی دیگری
،که بین دو نفر به قصد ارتباط عاطفی یا حتی صرفا جنسی ایجاد می‌شود
نیازمند رسیدن به حدی از اینتیمسی یا نزدیکی هست
و علاوه بر آن هر یک از شما باید از دیگری خوش‌تان بیاید
و طرف مقابل برای شما جذاب باشد
.و بخواهید که این نزدیکی را با او داشته باشید
.این نکته برای هر رابطه‌ای مهم هست
دفعات زیادی با این موضوع مواجه شدم که کسی به من می‌گوید:
«خب مرا آنطور که دوست دارید تربیت کنید مگر شما دامیننت نیستید؟»
.این یکی از حرص در آورترین حرف‌هایی هست که به عمرم شنیده‌ام
من باید اول از تو که می‌خواهی به من خدمت کنی، خوشم بیاد، جذب تو باشم
و تو به عنوان یک انسان برای من جالب باشی و بتوانی من را تحت تاثیر قرار دهی
. تا من بخواهم با تو ارتباط برقرار کنم و به تو چیزی یاد بدهم 

دوست مطیع عزیز
در این رابطه هم مانند هر نوع رابطه‌ای اگر پیش‌نهاد دهنده هستی
،و وارد فضای شخصیِ کسی می‌شوی، باید بتوانی ابتدا جذابیتی ایجاد کنی
.شرایط خوبی برای تمایل به آشنایی داشته باشی
و بعد ، وارد فضای بی‌دی‌اس‌ام بشوی
.به حریم خصوصی افراد احترام بگذارید و لطفا لطفا رابطه را با اصرار نخواهید
یادتان باشد که این یک رابطه‌ی دو نفره است
و باید با تمایل دو نفره‌ای هم ایجاد بشود
و فراموش نکنید که ممکن است طرف مقابل
در مسیر شناختن شما نیاز به زمان داشته باشد
.و یا نهایتا جواب منفی بدهد
،سعی نکنید از راهی غیر از جذابیت‌های مردانه برای ایجاد ارتباط
.خودتان را به کسی تحمیل کنید چون فقط جای‌گاه‌تان را خراب می‌کنید
،اگر خیلی تمایل دارید سعی کنید
برای میسترس و دامیننت خانمی که به او علاقه‌مند هستید
.جذاب باشید نه این‌که رابطه را از روی ترحم بخواهید

سعی کنید به دامیننت اثبات کنید که گزینه‌ی خوبی برای شروع ارتباط هستید
.و در شروع رابطه منفعل نباشید
.همچنین کاری نکنید که او فکر کند شما با همه دامیننت‌ها همین رفتار را دارید

، ادامه و حفظ رابطه‌ی ، بی‌دی‌اس‌ام

خب وارد رابطه شدید و موفق شدید
که نظر دامیننت مورد علاقه‌‌ی خود را جلب کنید
.و باهاش یک ارتباط بسازید
این‌جا لازم است که غیر از مهارت‌های کلی ارتباطی
(که باید بلد باشید
و اگر نمی‌دانید حتما باید یاد بگیرید)،
شما به عنوان مرد ساب‌میسیو و مطیع،
این چند تا نکته را برای حفظ یک رابطه از من گوش کنید
و یاد بگیرید اگر وارد یک رابطه دامیننت/ساب‌میسیو می‌شوید
به خصوص اگر ارتباط‌تان طولانی است یادتان باشد که
یک زن دامیننت هنوز هم یک زن هست و ممکن است نیازهای زنانه‌تری داشته باشد
ممکن است گاهی حتی بخواهد که لوس یا حمایت بشود؛
جوری رفتار نکنید که انگار این با حس سلطه‌گری او در تضاد است
، یاد بگیرید که برای یک رابطه به خصوص طولانی
همه چیز نمی‌تواند همیشه فقط در قالب رابطه‌ی بی‌دی‌اس‌امی پیش برود
.و این رابطه بخش‌های دیگری هم دارد و آدم ها نیازهای دیگری هم دارند 
دامیننت مقابل شما یک آدم آهنیِ خالی از احساس نیست
درست است که امکان دارد در مواقعی بهتر از شما بتواند خودش را کنترل کند
ولی به این معنی نیست که نیازهای عاطفی ندارد
.و شما مسئولیتی ندارید که به این نیازها توجه کنید
درست است که شما به عنوان یک ساب ممکن است
حق تصمیم‌گیری کمی در بسیاری از موارد داشته باشید
ولی یادتان باشد که این به معنی
این نیست که شما کل مسئولیت یک طرف رابطه بودن را کامل انکار کنید
.و مثل یک عروسک منفعل باشید
همه‌ی آدم‌ها از دیدن تلاش برای این‌که به‌‌ایشان حس خوب داده باشد لذت می‌برند
و دامیننت‌ها هم در درجه اول، انسان هستند.
پس در رابطه کم‌تر حرف بزنید و بیش‌تر عمل کنید

من ساب‌های زیادی را دیدم که می‌گویند من برای خوش‌حالیِ شما هرکاری می کنم
.اما در اولین جایی که کار یک کمی سخت و یا حتی غیر جنسی بوده
کاملا تغییر موضع دادند
منظورم از کار غیر جنسی این نیست که ساب باید همه کارهای دامیننت را انجام دهد
و رابطه حالتی از سواستفاده داشته باشد
،ولی در یک رابطه‌ی عادی زمانی که دو نفر در رابطه هستند
به هم کمک می‌کنند یا به خاطر دیگری تلاش می‌کنند
در نهایت لطفا سعی نکنید همیشه مشکلات و دل‌خوری‌های رابطه را
در قالب اس‌امی و مثلا با تنبیه حل کنید؛
.تنبیه کردن، لمس و هر شکلی از این بازی نیازمند آن حس خوب و نزدیکی هست
.رضایت صددرصد پارتنر من شرط اساسی و خوش‌نودی او در اولویت رابطه‌ی ماست
،اگر من از پارتنرم خیلی عصبانی هستم و رنجیده‌ام،
نمی‌توانم برای کاهش رنجم به او ضربه اسپنک، بزنم،
چون اولا ضربه زدن من!
دیگر در این حالت از حالت امن خودش ممکن است خارج باشد
و هم این‌که ممکن است من حتی نخواهم ریخت‌اش را به‌بینم،
.نه این‌که کاری را بکنم که او هم تا حد زیادی لذت می برد و به آن علاقه دارد 
پیش‌نهاد می‌کنم برای شروع و داشتن رابطه‌های بهتر،
از دنیای فانتزی و پورن بیائید بیرون
.بیش‌تر فکر کنید، با طرف مقابل‌تان مفصل صحبت کنید
و واقعیت وجود هم‌دیگر را بشناسید
این را هم یادتان باشد همان ‌طور که یک زوج وانیلایی ممکن است
با هم مچ نباشند و رابطه خوبی نداشته باشند
.یک زوج هم به صرف داشتن علاقه به ،بی‌دی‌اس‌ام ، با هم بهترین نمی‌شوند
.پس آدم‌ها را دونه دونه بشناسید و تصور قالبی نداشته باشید
بسیاری از مواردی که اینجا نوشتم، صرفا سلیقه‌ی من هستند و ممکن است
دامیننت دیگری، نوع دیگری فکر کند 


بخودم می نازم که هم‌سوی این مرد ام
.برای یک دامیننت، پیش بردن رابطه و گرایش سادومازوخیسم ،
چالش بسیار زیادی دارد
،اگر شما نتوانید دامیننت را ترغیب به توجه کنید
.او علاقه‌ای به کنترل تربیت شما نخواهد داشت
هیچ‌وقت برای فرار از تنهایی یک رابطه را شروع نکنید.
.پس از شناخت و آشتی خالصانه با خود ، به سراغ هم‌سوی خود بروید
چنین رابطه‌ای چه وانیلا چه ارباب و برده‌ای، پایدارتر خواهد بود

از وبسایت اونتاشگال بهره‌ی مضمونی بردم
¤


اطلاعاتی از یک پارتنر زن در نقش
ساب
(مطیع ) 
و جایگاه یک
 master
( ارباب )
مرد

از غمزه

ﺑﺎ ﺑﺎﺩ ﺑﻠﺮﺯﯾﻢ 

ﻫﻨﮕﺎمی‌که برگ‌هارا ﺩﺭﺍﻏﻮﺵ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﺩ 

ﺑﺎ ﺷﻤﻉ ﺑﻪ ﻗﺼﻪ‌ی ﺷﺐ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺍ ﺩﻫﯿﻢ

ﺑﯽ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﭘﯿﺸﯿﻦ ﻭ ﭘﺴﯿﻦ 

ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺒﻨﻢ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ

ﺩﺭ ﺣﺮﯾﺮ ﺭﻭﯿﺎ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﯿﻢ 

ﺍﺑﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﺎﺭﯾﺪﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﻢ  

ﻣﻦ ﻭ تو

( از دوست به یادگار دردی دارم  / آن درد به صدهزار درمان ندهم )


(دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من / چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم)


(پیش هست تو مرا خود ، هست نیست / آنکه دست از پا شناسد،  مست نيست )


مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت

اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست

سعدی

نمونه‌هائی از ، بی‌دی‌اس‌ام ، در فرهنگ شعری زبان فارسی


اوایل در تجربه‌های جنسی، بیش‌تر سوئیچ بودم.

هم به‌ زیر می‌رفتم و هم بالا مداوماً.

اما به مرور متوجه شدم که دوست دارم قدرت به من اعمال شود

 (خواستم تحت تسلط قرار بگیرم )

و دل‌خواسته ، اختیارم محدود شود .

( در هر قدمی دانه شدم ، دام شدم )


در کلیت، یک رابطه‌ی بی‌دی‌اس‌ام

(BDSM)

و یا عموما وقتی که رابطه، قسمی از سادو-مازوخیزم در خود داشته باشد

و بر سر آن توافق شده باشد،

پای ایجاد و دریافت درد به میان می‌آید.

برای من، تنها در این حالت است که درد با لذت رابطه پیدا می‌کند،

یعنی من که «ساب» (sub) «مطیع» هستم،

درد را از ( master ) < سرور > خود ،

یعنی ازکسی می‌گیرم که پیش از آن با او توافق کرده‌ام

که این درد را به من بدهد.

در غیر اینصورت، برای من لذت‌بخش نخواهد بود و اضطراب‌آور است. 



دردم از یار است و درمان نیز هم / یار من این دارد و آن نیز هم 

مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت

اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست


محبوب‌ترین اندام برای اعمال درد کون است.

و پس از آن نوک‌پستان‌ها، کُس و صورت.

سرورهای حرفه‌ای می‌دانند که چطور درد را ایجاد کنند.

کلاس و دوره برای این‌کار وجود دارد که هر کسی می‌تواند بگذراند.

همه جای کون بدرد ضربه نمی‌خورد

و اگر روی استخوان بالای لگن یا انتهای ستون فقرات ضربه زده شود صدمه می‌زند.

معمولا از برجسته‌ترین جای گردی کون تا زیر آن و ران‌ها

یعنی درست جایی که می‌نشینیم برای ضربه مناسب است.


تنها دستاویز « مطیع » در هنگام عمل ، یک کلمه است، که به عنوان «سیف‌ورد» یا

واژه‌ی امن انتخاب می‌شود و چنانچه آن را به زبان بیاورد،

سرور از کار می‌ایستد.

به گمان من این‌که این کلمه چه چیز باشد،

چیزهای زیادی از رابطه و شخصیت افراد می‌گوید.

خیلی‌ها به همان (slow) و (stop) برای یواش‌تر و توقف بسنده می‌کنند،

عده‌ای (yellow) و (red).

اما بعضی سوار و پیاده‌ها می‌خواهند

واژه‌ی منحصر به زوج خودشان را داشته باشند

که القای رابطه خاص‌تر و صمیمی‌تری بکند.

اما در آن لحظاتِ درد باید در نظر داشت که خیلی هم نمی‌توانید به خودتان فشار بیاورید

تا یادتان بیاید کلمه چه بوده!

برای همین باید واژه‌ی سرراستی انتخاب کرد

که به زبان آوردنش میان جیغ و ناله ممکن باشد.

سرور، عدم رضایت و استفاده از " سیف ورد " را هر گز به روی مطیع نمی‌آورد .

سرور معمولا با ضربات کوتاه، سبُک و پیاپیِ دست یا ابزار شروع می‌کند

که پوست را تحریک و ذهنِ ساب را آماده کند.

بسته به آن‌چه سلیقه‌ است،

یکی از سرورهای من با ترکه شروع می‌کرد،

یکی با دست برهنه و یکی با شلاق ریشه‌ای.

بعد از دو سه دقیقه، ضربه‌ها دقیق‌تر و محکم‌تر می‌شوند.

در اینجاست که من حس می‌کنم درد اصطلاحاً در حال بالا رفتن (build up) است

و کم‌کم به آستانه‌ی تحملم نزدیک می‌شود.

در این وضعیت ممکن است دست و پا بزنم یا پیچ و خم به بدنم بدهم

که ضربه به همان نقطه قبلی نخورد، چون این خیلی دردناک است .



( از درد همیشه من دوا می‌بینم )

به تجربه متوجه شدم که درست در جایی که فکر می‌کنم تحمل ام تمام است

و الان است که واژه‌ی امن را بگویم،

حس می‌کردم که ناگهان تحمل‌ام بالاتر می‌رود.

حسی مانند خلسه .

بعد در خواندن یادداشت‌های ساب‌های دیگر متوجه شدم

که مکانیسم ضربه چطور کار می‌کند.

بدن شما در تحمل درد

به طور منظم و در سیکل‌های مشخص اِندورفینز رها می‌کند

(endorphins) که

مثل مُسَکن عمل می‌کند،

آستانه‌ی تحمل درد بالاتر می‌رود و یک حس نشئه‌گی در شما ایجاد می‌شود.

اصطلاحاً شما از درد نشئه می‌شوید.

بدن می‌تواند هر ده دقیقه یکبار یک لود اندورفینز منتشر کند

و سرورهای با تجربه با کنترل و بازی با این وضعیت است

که صحنه ضربه زدن را تبدیل به یک نمایش زیبا و دقیق از کنش دو بدن می‌کنند

( از درد همیشه من دوا می بینم )

که، درد، لذت، خسته‌گی، آدرنالین و اندورفینز را در هم می‌آمیزد.

 سرور می‌خواهد که بدن من برای سکس آماده باشد .

برای بعضی ها این آمآده‌گی از همان ورود به فضا، خانه، اتاق، شروع می‌شود. 

بدن‌مان باید همواره آماده باشد

برای اجابت فرمان‌ها و قوانین بین ما و نیازهای سرور.


فرهنگ «بی‌دی‌اس‌ام» مشخصاً از فرهنگ مسیحی شاخه گرفته

و حتی زیبایی‌شناسی و داینامیک آن به این فرهنگ بر‌می‌گردد.

مراسم ضربه چه خفیف و چه شدید ؛ بخش خیلی متداولی در سکسِ کینکی‌ست

و بسته به شدت سادو-مازو بودن رابطه و فتیش افراد، ممکن است در آن پیش‌ بروند.

ضربه‌های شدید روی کس و چوچوله (کلیتوریس) می‌تواند

خیلی خیلی دردناک و ناخوشایند باشد 

(جنگ نمي کنم اگر دست به تيغ مي برد / بل‌که به خون مطالبت هم نکنم قيامتش)

سعدی

(من زخم ترا به هیچ مرهم ندهم )


و سرور حرفه‌ای معمولا ضربه‌های خفیف به این بخش می‌زند.

مگر این‌که هر دو طرف در کار تجربه‌ی درد ، موافق افراطی باشند .

پس از اتمام مراسم ضربه، که برای هر دو طرف برانگیزاننده است،

معمولاً ارباب وارد مرحله دیگری می‌شود.

من به تجربه دریافتم که این درد لذت‌بخش،

واژن مرا کاملاخیس و به میعادگاه دیوانه‌وار گاییدن و گائیده شدن می‌‌رساند.

زیباترین لحظات ارگاسم‌های زنجیره‌ای در یاخته‌یاخته‌های تن‌ام موج می‌زند

و  کنترل پیش‌برد این زیبائیِ ناگسستنی اندام من با ارباب است‌که

این دیوانه‌گی را چگونه و در چه عمقی می‌خواهد

چون من جان‌وتن‌ام را دل‌خواسته در اختیار آغوش او قرار داده‌ام

و او تکیه‌گاه مطمئن لذت‌دهی و لذت‌ستانی‌های من است



آتشت را برپا کن 

جاری کن آن جادوی وحشی مردانه‌ات را؛ 

شما می‌توانید طی یکی از دیدارهای تان لیست باید و نبایدهای‌تان را با هم چک کنید،

اما بهرحال زمان می‌خواهد تا دو طرف، ذهنی

وارد رابطه دام-ساب با هم شوند.

خیلی‌ها در همین مرحله، یعنی پذیرش ذهنیِ یک‌دیگر

اصطلاحاً قلاده رد و بدل می‌کنند.





یعنی دام بر گردن ساب به شکل نمادین یک قلاده می‌گذارد



و او را منحصر به خود می‌کند.

حالا این وضعیت شکل‌های مختلف دارد، گاهی دام به ساب دستور می‌دهد

که به کسان دیگری هم سرویس بدهد،

گاهی هم این‌دو تنها منحصر به هم هستند.

اما معمولاً سابی که قلاده دارد تنها یک ارباب دارد.


من بخاطر روحیه‌ی چند-عشقی (poly-amorous) که دارم،

تاکنون از کسی قلاده نپذیرفته‌ام.

چون نمی‌خواهم تعهد بدهم به یک نفر، با روحیه‌ام سازگار نیست.

مبحث پالی‌آموری یا چندعشقی بودن بحثی طولانی‌ست(۱).

امروز ما می‌دانیم که آدم‌ها فقط زن یا مرد نیستند

و طیف‌های مختلفی از جنسیت بین این دو وجود دارد،

همین‌طور طیف‌‌های مختلفی هست بین دگرجنس‌خواهی یا هم‌‌جنس‌خواهی، 

یا تک‌عشقی و چند‌عشقی بودن.

این تفاوت‌های ما انسان‌هاست و هیچ‌یک به دیگری برتری یا کمتری ندارد.

تاریخ تا الان هویت‌های مشخصی را غالب کرده اما هر روز این‌ها تغییر می‌کنند

خوش‌بختانه.

خیلی‌ها می‌پرسند آخر مگر ممکن است دو یا چند نفر را هم‌زمان دوست داشت؟

بله.

برای بعضی‌ها ممکن است.

برای بعضی‌ها اصلاً طبیعی است.

البته ما الان داریم از رابطه دام-ساب صحبت می‌کنیم

که ممکن است این رابطه هم‌راه با رابطه پارتنرشیپ یا هم‌سری هم باشد یا نه.

( در این رابطه نیز مانند بقیه‌ی روابط،

گرایش‌های، هم‌جنس‌گرا، دو جنس‌گرا و دگرجنس‌گرا وجود دارند)



در تو وحشی بودن را دوست دارم

اهلی شدن به تو را دوست تر دارد، دل ام


موج وحشیَم، بی خبر ز خویش
گشته‌ام اسیر جذبه‌های ماه


اصطلاحات مرسوم



تاپ (Top)

 بیش‌تر به کسی اشاره دارد که فاعل باشد

 یعنی کسی که عمل را اجرایی می‌کند

 مهم نیست در رابطه 

هم‌جنس‌گرایانه یا سکس وانیلا

 این کار بیش‌تر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است


باتم ( Bottom)

 به کسی اشاره دارد که نقش مفعول را اجرا می‌‌کند

 کسی که دیگری با بدن او کاری انجام می‌دهد.

 چه در حد نشستن روی صورت باشد

 چه سکس واژینال چه هر چیزی

 این کار بیش‌تر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است


دامیننت ( Dominant)

کسی است که کنترل رابطه را به عهده دارد

 مسئولیت می‌پذیرد 

و

 فرایند را هدایت می‌کند.

 این یک حالت ذهنی و روانی است و صرفا به 

  محدود نمی‌شود و یک نفر در محل کارBdsm

 می‌تواند دامیننت هم باشد


ساب‌میسیو (Submissive)

کسی که دوست دارد در رابطه مطیع باشد

 این فرد تمایل زیادی به مسئولیت پذیرفتن ندارد

 ترجیح میدهد در طول رابطه یا در یک موقعیت خاص، مسئولیت به عهده پارتنر باشد

 این میل یک حالت ذهنی و روانی است


سادیست (Sadist)

 کسی که از اعمال خشونت لذت می‌برد

برای سادیست دیدن درد کشیدن طرف مقابل، لذت بخش است

و به شیوه‌ های فیزیکی و روانی به دنبال اِعمال این خشونت است

 که گاهی می‌تواند با کنترل یک جانبه هم‌راه باشد 


مازوخیست (Masochist)

 کسی که از درد کشیدن و مورد خشونت قرار گرفتن لذت می‌برد

 برای یک فرد مازوخیست، درد، بدون در نظر گرفتن امیال او

 به نوعی مجبور شدن، نقطه‌ی آرامش است


مستر (Master)

 یک فرد دامیننت و کنترل‌گر با جنسیت مرد، مستر نامیده می‌شود.


میسترس (Mistress)

 یک فرد دامیننت و کنترل‌گر با جنسیت زن، میسترس نامیده می‌شود.


اسلیو (Slave)

 یک فرد ساب‌میسیو و مطیع، بدون اهمیت به جنسیت وی، اسلیو یا برده نامیده می‌شود.



(۱)

چند عشقی 

، در ، فراتر از روئیا

و

، در ، رنگین کمان 

داستان پستان‌هائی‌که خوشه‌های گندم را شیرمی‌دهند

و

 در چندمهری  نوشته شده

 لطفا در صورت تمایل به آگاهی از چنین رابطه‌ای مراجعه کنید


 https://www.facebook.com/didar.didareto/

شبنم

  در ساحل چشمان من شفق با اسم تو تسلیم مهتاب می‌شود موج‌های قلبم یکی پس از دیگری دست به‌دامن شب نبض خاطره‌های‌مان را به تپش درمی‌آورند در مه...

محبوب‌ترین‌هایِ خواننده‌گان وبلاگ