درِ قفس طلبد هر کجا گرفتاریست
من از کمند تو تا زندهام نخواهم جست
یار آن بُوَد که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار
اگر تو جورکنی رایما دگر نشود
هزار شکر بگوئیم هر جفائیرا
تو ای هواخواه شهوانیِ فراشهوانی
زنی افسارت را به دست میگیرد
هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چهشایسته انعام افتاد
از درد همیشه من دوا میبینم
در قهر و جفا، لطف و وفا میبینم
و جایگاه یک
sub
فرزانه
میگوید
بیست سال پیش که تحقیقات زیادی دراین زمینه انجام نشدهبود،
دامیننت
( ارباب یا سوار یا سرور )
و
سابمیسیو
( مطیع یا پیاده یا برده)
بیمار هستند و به دنبال کشف علل میرفتند.
BDSM
نیز به نتیجهای مشابه رسیدند
پس از نبردیطولانی و دشوار، فهرست
DSM-5
(راهنمایآماری و تشخیصیِ اختلالات روانی در سال2013 منتشر شد)
کافی است نگاهی به نتایج آمار زیر از موسسه کینزی بیندازید:
۵
۱۲٪ زنان
۵۵٪
۱۴٪
کینک به تنهایی دلالت و نشانهی بیماریِ ذهنی نیست.
BDSM
میزان بالاتری از افسردهگی، تمایل به خشونت
پارانویا، عزت نفسکم، پریشانی یا استرس پس از سانحهرا
تمایلات
BDSM
اگر نه کمتر اما بیشتر از عموم مردم هم دارای مشکلات روانشناختی نیستند
محقق لس آنجلسی روی صدها فرد با تمایلات
BDSM
انجام شد نشان میدهد که تمام آنها از نظر روانی سالم هستند
در تحقیق دیگری، محققان استرالیایی
BDSM
دانستهاند ، همهگی از نظر روانشناختی سالم بوده و هیچ سابقه نامتناسبی
با وجود تعداد کم تحقیقات در زمینه سلامت روانی کسانی که گرایشات
BDSM
دارند، مدارکی وجود دارد که نشان میدهد
BDSM
و ۴۳۴ شخص با گرایش سکس نرمال، متوجه شدند که در
مقایسه با
گروه کنترل
BDSM
خود را کمتر عصبی و کمتر حساس به رد شدن
این موضوع به خصوص برای کسانی که خود را دامیننت توصیف کرده بودند درست بود
این مطالعه یکی از بسیار مواردی است که نشان میدهد افرادی که گرایشات
BDSM
دارند لزوما از بیماری روانشناختی رنج نمیبرند.
من در یک خانواده سنتى بزرگ نشدم و پدرم را در سن پایین از دست دادم
اینطوری شد که فهمیدم مردانهگی براى مرد سنتى برخلاف تبلیغات
.در کنار مرد سنتی که توضیح دادم، بنا به علایقم با یک نوع دیگر مرد هم آشنا شدم
یک بازیِ خاص را با قواعد کاملا متفاوتى شروع مىکند
پس از پایان بازى آغوش چنین مردى
،برای من بسیار لذت بخشتر و قابل احترامتراست
(مطیع و پیرو)
.براى من مردى از جنس دومی که شناختم، انتخاب اول و آخرم شد
و با این شعر روزگارم میگذرد
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺒﻨﻢ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺩﺭ ﺣﺮﯾﺮ ﺭﻭﯿﺎ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﯿﻢ
برای من به عنوان زن دامیننت، هرگز اینطور نیست
.به وقت مناسب چنین مردی میتواند به سادهگی برای من تکیهگاه باشد
معشوق من میداند که من ترسی از برخورد و مواجهه با چیزهای جدید ندارم
.بدون قضاوت و ترس، گرایشهای جانوتناش را بهمن میگوید
من هستم و او با هزاران حرف نا گفته ، بسیار واژههای پنهان در دل
او مانند فرشتهای من را بهآسمان بیکرانهی درون خود پرواز میدهد
بیان محدودیتها و صحبت کامل دربارهی تنخواستههایش
ما به راحتی و شادی پیش میرویم بسوی تنخواستهها و دلخواستههای همدیگر
.او برای اینکه به آن نقطهی اوج لذت درنقش خود برسد
.معشوق من از خود سفر میکند
و در آن فضا رها میشود و بدون هیچ نگرانی،
.من پیوند این حس زیبای آزادهگی و اطمینان را در عمق چشمانش میبینم
.با جملهگیِ ما بودن و در کنار او بودن، عاشقانهترین لحظههارا
.خشونت کافی را به خرج میدهم و لذتی که او به دنبال آن است را برآورده میکنم
و همین جسارت او در انتخاب چیزی که دوست دارد
مى تواند
به بستن چشم ها آمده باشد
،اگر زن دامیننت یا مرد ساب میسیو هستید
شروع آشنایی و ایجاد رابطه ارباب و برده
بله درست است که نقش یک نفر سلطهپذیر است
دفعات زیادی با این موضوع مواجه شدم که کسی به من میگوید:
دوست مطیع عزیز
،اگر خیلی تمایل دارید سعی کنید
سعی کنید به دامیننت اثبات کنید که گزینهی خوبی برای شروع ارتباط هستید
، ادامه و حفظ رابطهی ، بیدیاسام
خب وارد رابطه شدید و موفق شدید
ممکن است گاهی حتی بخواهد که لوس یا حمایت بشود؛
دامیننت مقابل شما یک آدم آهنیِ خالی از احساس نیست
من سابهای زیادی را دیدم که میگویند من برای خوشحالیِ شما هرکاری می کنم
در نهایت لطفا سعی نکنید همیشه مشکلات و دلخوریهای رابطه را
.رضایت صددرصد پارتنر من شرط اساسی و خوشنودی او در اولویت رابطهی ماست
،اگر من از پارتنرم خیلی عصبانی هستم و رنجیدهام،
پیشنهاد میکنم برای شروع و داشتن رابطههای بهتر،
دامیننت دیگری، نوع دیگری فکر کند
.برای یک دامیننت، پیش بردن رابطه و گرایش سادومازوخیسم ،
و جایگاه یک
master
ﺑﺎ ﺑﺎﺩ ﺑﻠﺮﺯﯾﻢ
ﻫﻨﮕﺎمیکه برگهارا ﺩﺭﺍﻏﻮﺵ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ
ﺑﺎ ﺷﻤﻉ ﺑﻪ ﻗﺼﻪی ﺷﺐ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺍ ﺩﻫﯿﻢ
ﺑﯽ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﭘﯿﺸﯿﻦ ﻭ ﭘﺴﯿﻦ
ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺒﻨﻢ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﺍﺯﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺩﺭ ﺣﺮﯾﺮ ﺭﻭﯿﺎ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﯿﻢ
ﺍﺑﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﺎﺭﯾﺪﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﻢ
ﻣﻦ ﻭ تو
( از دوست به یادگار دردی دارم / آن درد به صدهزار درمان ندهم )
(دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من / چون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم)
(پیش هست تو مرا خود ، هست نیست / آنکه دست از پا شناسد، مست نيست )
مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت
اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست
سعدی
نمونههائی از ، بیدیاسام ، در فرهنگ شعری زبان فارسی
اوایل در تجربههای جنسی، بیشتر سوئیچ بودم.
هم به زیر میرفتم و هم بالا مداوماً.
اما به مرور متوجه شدم که دوست دارم قدرت به من اعمال شود
(خواستم تحت تسلط قرار بگیرم )
و دلخواسته ، اختیارم محدود شود .
( در هر قدمی دانه شدم ، دام شدم )
در کلیت، یک رابطهی بیدیاسام
(BDSM)
و یا عموما وقتی که رابطه، قسمی از سادو-مازوخیزم در خود داشته باشد
و بر سر آن توافق شده باشد،
پای ایجاد و دریافت درد به میان میآید.
برای من، تنها در این حالت است که درد با لذت رابطه پیدا میکند،
یعنی من که «ساب» (sub) «مطیع» هستم،
درد را از ( master ) < سرور > خود ،
یعنی ازکسی میگیرم که پیش از آن با او توافق کردهام
که این درد را به من بدهد.
در غیر اینصورت، برای من لذتبخش نخواهد بود و اضطرابآور است.
مطیع امر توام گر دلم بخواهی سوخت
اسیر حکم توام گر تنم بخواهی خست
محبوبترین اندام برای اعمال درد کون است.
و پس از آن نوکپستانها، کُس و صورت.
سرورهای حرفهای میدانند که چطور درد را ایجاد کنند.
کلاس و دوره برای اینکار وجود دارد که هر کسی میتواند بگذراند.
همه جای کون بدرد ضربه نمیخورد
و اگر روی استخوان بالای لگن یا انتهای ستون فقرات ضربه زده شود صدمه میزند.
معمولا از برجستهترین جای گردی کون تا زیر آن و رانها
یعنی درست جایی که مینشینیم برای ضربه مناسب است.
تنها دستاویز « مطیع » در هنگام عمل ، یک کلمه است، که به عنوان «سیفورد» یا
واژهی امن انتخاب میشود و چنانچه آن را به زبان بیاورد،
سرور از کار میایستد.
به گمان من اینکه این کلمه چه چیز باشد،
چیزهای زیادی از رابطه و شخصیت افراد میگوید.
خیلیها به همان (slow) و (stop) برای یواشتر و توقف بسنده میکنند،
عدهای (yellow) و (red).
اما بعضی سوار و پیادهها میخواهند
واژهی منحصر به زوج خودشان را داشته باشند
که القای رابطه خاصتر و صمیمیتری بکند.
اما در آن لحظاتِ درد باید در نظر داشت که خیلی هم نمیتوانید به خودتان فشار بیاورید
تا یادتان بیاید کلمه چه بوده!
برای همین باید واژهی سرراستی انتخاب کرد
که به زبان آوردنش میان جیغ و ناله ممکن باشد.
سرور، عدم رضایت و استفاده از " سیف ورد " را هر گز به روی مطیع نمیآورد .
سرور معمولا با ضربات کوتاه، سبُک و پیاپیِ دست یا ابزار شروع میکند
که پوست را تحریک و ذهنِ ساب را آماده کند.
بسته به آنچه سلیقه است،
یکی از سرورهای من با ترکه شروع میکرد،
یکی با دست برهنه و یکی با شلاق ریشهای.
بعد از دو سه دقیقه، ضربهها دقیقتر و محکمتر میشوند.
در اینجاست که من حس میکنم درد اصطلاحاً در حال بالا رفتن (build up) است
و کمکم به آستانهی تحملم نزدیک میشود.
در این وضعیت ممکن است دست و پا بزنم یا پیچ و خم به بدنم بدهم
که ضربه به همان نقطه قبلی نخورد، چون این خیلی دردناک است .
به تجربه متوجه شدم که درست در جایی که فکر میکنم تحمل ام تمام است
و الان است که واژهی امن را بگویم،
حس میکردم که ناگهان تحملام بالاتر میرود.
حسی مانند خلسه .
بعد در خواندن یادداشتهای سابهای دیگر متوجه شدم
که مکانیسم ضربه چطور کار میکند.
بدن شما در تحمل درد
به طور منظم و در سیکلهای مشخص اِندورفینز رها میکند
(endorphins) که
مثل مُسَکن عمل میکند،
آستانهی تحمل درد بالاتر میرود و یک حس نشئهگی در شما ایجاد میشود.
اصطلاحاً شما از درد نشئه میشوید.
بدن میتواند هر ده دقیقه یکبار یک لود اندورفینز منتشر کند
و سرورهای با تجربه با کنترل و بازی با این وضعیت است
که صحنه ضربه زدن را تبدیل به یک نمایش زیبا و دقیق از کنش دو بدن میکنند
( از درد همیشه من دوا می بینم )
که، درد، لذت، خستهگی، آدرنالین و اندورفینز را در هم میآمیزد.
سرور میخواهد که بدن من برای سکس آماده باشد .
برای بعضی ها این آمآدهگی از همان ورود به فضا، خانه، اتاق، شروع میشود.
بدنمان باید همواره آماده باشد
برای اجابت فرمانها و قوانین بین ما و نیازهای سرور.
فرهنگ «بیدیاسام» مشخصاً از فرهنگ مسیحی شاخه گرفته
و حتی زیباییشناسی و داینامیک آن به این فرهنگ برمیگردد.
مراسم ضربه چه خفیف و چه شدید ؛ بخش خیلی متداولی در سکسِ کینکیست
و بسته به شدت سادو-مازو بودن رابطه و فتیش افراد، ممکن است در آن پیش بروند.
ضربههای شدید روی کس و چوچوله (کلیتوریس) میتواند
خیلی خیلی دردناک و ناخوشایند باشد
(جنگ نمي کنم اگر دست به تيغ مي برد / بلکه به خون مطالبت هم نکنم قيامتش)
سعدی
(من زخم ترا به هیچ مرهم ندهم )
و سرور حرفهای معمولا ضربههای خفیف به این بخش میزند.
مگر اینکه هر دو طرف در کار تجربهی درد ، موافق افراطی باشند .
پس از اتمام مراسم ضربه، که برای هر دو طرف برانگیزاننده است،
معمولاً ارباب وارد مرحله دیگری میشود.
من به تجربه دریافتم که این درد لذتبخش،
واژن مرا کاملاخیس و به میعادگاه دیوانهوار گاییدن و گائیده شدن میرساند.
زیباترین لحظات ارگاسمهای زنجیرهای در یاختهیاختههای تنام موج میزند
و کنترل پیشبرد این زیبائیِ ناگسستنی اندام من با ارباب استکه
این دیوانهگی را چگونه و در چه عمقی میخواهد
چون من جانوتنام را دلخواسته در اختیار آغوش او قرار دادهام
و او تکیهگاه مطمئن لذتدهی و لذتستانیهای من است
آتشت را برپا کن
جاری کن آن جادوی وحشی مردانهات را؛
شما میتوانید طی یکی از دیدارهای تان لیست باید و نبایدهایتان را با هم چک کنید،
اما بهرحال زمان میخواهد تا دو طرف، ذهنی
وارد رابطه دام-ساب با هم شوند.
خیلیها در همین مرحله، یعنی پذیرش ذهنیِ یکدیگر
اصطلاحاً قلاده رد و بدل میکنند.
یعنی دام بر گردن ساب به شکل نمادین یک قلاده میگذارد
و او را منحصر به خود میکند.
حالا این وضعیت شکلهای مختلف دارد، گاهی دام به ساب دستور میدهد
که به کسان دیگری هم سرویس بدهد،
گاهی هم ایندو تنها منحصر به هم هستند.
اما معمولاً سابی که قلاده دارد تنها یک ارباب دارد.
من بخاطر روحیهی چند-عشقی (poly-amorous) که دارم،
تاکنون از کسی قلاده نپذیرفتهام.
چون نمیخواهم تعهد بدهم به یک نفر، با روحیهام سازگار نیست.
مبحث پالیآموری یا چندعشقی بودن بحثی طولانیست(۱).
امروز ما میدانیم که آدمها فقط زن یا مرد نیستند
و طیفهای مختلفی از جنسیت بین این دو وجود دارد،
همینطور طیفهای مختلفی هست بین دگرجنسخواهی یا همجنسخواهی،
یا تکعشقی و چندعشقی بودن.
این تفاوتهای ما انسانهاست و هیچیک به دیگری برتری یا کمتری ندارد.
تاریخ تا الان هویتهای مشخصی را غالب کرده اما هر روز اینها تغییر میکنند
خوشبختانه.
خیلیها میپرسند آخر مگر ممکن است دو یا چند نفر را همزمان دوست داشت؟
بله.
برای بعضیها ممکن است.
برای بعضیها اصلاً طبیعی است.
البته ما الان داریم از رابطه دام-ساب صحبت میکنیم
که ممکن است این رابطه همراه با رابطه پارتنرشیپ یا همسری هم باشد یا نه.
( در این رابطه نیز مانند بقیهی روابط،
گرایشهای، همجنسگرا، دو جنسگرا و دگرجنسگرا وجود دارند)
در تو وحشی بودن را دوست دارم
اهلی شدن به تو را دوست تر دارد، دل ام
موج وحشیَم، بی خبر ز خویش
گشتهام اسیر جذبههای ماه
اصطلاحات مرسوم
تاپ (Top)
بیشتر به کسی اشاره دارد که فاعل باشد
یعنی کسی که عمل را اجرایی میکند
مهم نیست در رابطه
همجنسگرایانه یا سکس وانیلا
این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است
باتم ( Bottom)
به کسی اشاره دارد که نقش مفعول را اجرا میکند
کسی که دیگری با بدن او کاری انجام میدهد.
چه در حد نشستن روی صورت باشد
چه سکس واژینال چه هر چیزی
این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است
دامیننت ( Dominant)
کسی است که کنترل رابطه را به عهده دارد
مسئولیت میپذیرد
و
فرایند را هدایت میکند.
این یک حالت ذهنی و روانی است و صرفا به
محدود نمیشود و یک نفر در محل کارBdsm
میتواند دامیننت هم باشد
سابمیسیو (Submissive)
کسی که دوست دارد در رابطه مطیع باشد
این فرد تمایل زیادی به مسئولیت پذیرفتن ندارد
ترجیح میدهد در طول رابطه یا در یک موقعیت خاص، مسئولیت به عهده پارتنر باشد
این میل یک حالت ذهنی و روانی است
سادیست (Sadist)
کسی که از اعمال خشونت لذت میبرد
برای سادیست دیدن درد کشیدن طرف مقابل، لذت بخش است
و به شیوه های فیزیکی و روانی به دنبال اِعمال این خشونت است
که گاهی میتواند با کنترل یک جانبه همراه باشد
مازوخیست (Masochist)
کسی که از درد کشیدن و مورد خشونت قرار گرفتن لذت میبرد
برای یک فرد مازوخیست، درد، بدون در نظر گرفتن امیال او
به نوعی مجبور شدن، نقطهی آرامش است
مستر (Master)
یک فرد دامیننت و کنترلگر با جنسیت مرد، مستر نامیده میشود.
میسترس (Mistress)
یک فرد دامیننت و کنترلگر با جنسیت زن، میسترس نامیده میشود.
اسلیو (Slave)
یک فرد سابمیسیو و مطیع، بدون اهمیت به جنسیت وی، اسلیو یا برده نامیده میشود.
(۱)
چند عشقی
، در ، فراتر از روئیا
و
، در ، رنگین کمان
داستان پستانهائیکه خوشههای گندم را شیرمیدهند
و
در چندمهری نوشته شده
لطفا در صورت تمایل به آگاهی از چنین رابطهای مراجعه کنید